۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
هيأت سياسى پس از شش ماه توقّف در بندر عبّاس، در تاريخ 17 ژوئن 1685 ميلادى، با يك كشتى انگليسى ابتدا به مسقط و سپس به بندر مدراس در هند و از آن جا به جزاير «آن دامان» و خليج بنگال و به بندر «مرگى» در جنوب شرق ميانمار عزيمت مىكند و پس از چند روز توقّف، روانه «بندر تناسرى» مىشود. در اين بندر محمّد حسين بيگ، به علّت بيمارى استسقا مىميرد و بقيه اعضا به شهر ناويا «آيوتايا» مىرسند (اين شهر هم اكنون جزو آثار باستانى تايلند و در 80 كيلومترى بانكوك است). از آن جا كه شاه ناراى در قصر خود در شهر لوپ بورى به سر مىبرد، آنان وارد اين شهر مىشوند و به گرمى از سوى شاه مورد پذيرايى قرار مىگيرند. هيأت سياسى به علّت مرگ سفير، شخص ابراهيم بيگ را به جاى مرحوم محمّد حسين بيگ معرّفى و نامه شاه سليمان را در مراسمى خاص به پادشاه سيام تقديم مىكنند. آنان حدود دو سال در تفريحات و ضيافتهاى شاهانه همراه پادشاه بودند و سرانجام در 7 ژانويه 1687، پادشاه سيام هيأت ايرانى را همراه با نامهاى براى شاه سليمان، روانه ايران مىكند و اين هيأت به رغم مشكلات عديده، در 25 مه سال 1688 به بندرعبّاس مىرسد. | هيأت سياسى پس از شش ماه توقّف در بندر عبّاس، در تاريخ 17 ژوئن 1685 ميلادى، با يك كشتى انگليسى ابتدا به مسقط و سپس به بندر مدراس در هند و از آن جا به جزاير «آن دامان» و خليج بنگال و به بندر «مرگى» در جنوب شرق ميانمار عزيمت مىكند و پس از چند روز توقّف، روانه «بندر تناسرى» مىشود. در اين بندر محمّد حسين بيگ، به علّت بيمارى استسقا مىميرد و بقيه اعضا به شهر ناويا «آيوتايا» مىرسند (اين شهر هم اكنون جزو آثار باستانى تايلند و در 80 كيلومترى بانكوك است). از آن جا كه شاه ناراى در قصر خود در شهر لوپ بورى به سر مىبرد، آنان وارد اين شهر مىشوند و به گرمى از سوى شاه مورد پذيرايى قرار مىگيرند. هيأت سياسى به علّت مرگ سفير، شخص ابراهيم بيگ را به جاى مرحوم محمّد حسين بيگ معرّفى و نامه شاه سليمان را در مراسمى خاص به پادشاه سيام تقديم مىكنند. آنان حدود دو سال در تفريحات و ضيافتهاى شاهانه همراه پادشاه بودند و سرانجام در 7 ژانويه 1687، پادشاه سيام هيأت ايرانى را همراه با نامهاى براى شاه سليمان، روانه ايران مىكند و اين هيأت به رغم مشكلات عديده، در 25 مه سال 1688 به بندرعبّاس مىرسد. | ||
موءلف در حدود 80 سال بعد از ورود تجّار ايرانى به تايلند، هنگام ورود به قصبه «پتچ بورى» راجع به | موءلف در حدود 80 سال بعد از ورود تجّار ايرانى به تايلند، هنگام ورود به قصبه «پتچ بورى» راجع به شیعیان مىنويسد: (سيد مازندرانى كه در آن جا حاكم و صاحب اختيار بود به استقبال شتافته، لوازم مراسم خدمتكارى به تقديم رسانيد و از آن جا به ناو نشسته، روز ديگر به قريه مسمى به «سوهان» وارد گرديدند و آن قصبه متّصل به شهر ناو و در نهايت صفا و خرمى است... چون به حوالى آن جا رسيده، چلبى نام مردى از مردم روم كه به آن ولايت آمده و به تشرف تشيّع مشرّف شده حال ساكن و راجه آنجاست، به ناو طولانى كه آن را كنجه گويند، و سوارى وزرا و معتبران آن ولايت و باعث اعتبار ايشان است نشسته به استقبال آمد.) | ||
و در جاى ديگر مىنويسد: | و در جاى ديگر مىنويسد: | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
(بنابر آن كه محرم سنه 1098 هجرى رسيد و اين پادشاه در بدو حال كه به مسند فرمانفروايى آن ولايت به دستيارى مردم ايران كه به مراسم تعزيه اباعبداللّه الحسين عليهالسلام مشغول مىبودهاند نشسته، مقرر داشته بود كه هر سال مردم مغوليه به رويّه و كيش خويش تعزيه دارند و در جنب خانه خود حسب الصلاح مرحوم آقا محمّد بتخانهاى را شكسته، مسجدى و فضايى ساخته و مقرر داشته كه آنچه فرش و اسباب و شربت و شمع يا چراغ و مايحتاجى كه در كار باشد، با مبلغى نقد از سركار هر سال به ايشان بدهند.) | (بنابر آن كه محرم سنه 1098 هجرى رسيد و اين پادشاه در بدو حال كه به مسند فرمانفروايى آن ولايت به دستيارى مردم ايران كه به مراسم تعزيه اباعبداللّه الحسين عليهالسلام مشغول مىبودهاند نشسته، مقرر داشته بود كه هر سال مردم مغوليه به رويّه و كيش خويش تعزيه دارند و در جنب خانه خود حسب الصلاح مرحوم آقا محمّد بتخانهاى را شكسته، مسجدى و فضايى ساخته و مقرر داشته كه آنچه فرش و اسباب و شربت و شمع يا چراغ و مايحتاجى كه در كار باشد، با مبلغى نقد از سركار هر سال به ايشان بدهند.) | ||
مطالب فوق موءيّد اين مطلب است كه | مطالب فوق موءيّد اين مطلب است كه شیعیان تايلند به كارهاى دولتى اشتغال داشته و داراى آزادى كامل بودهاند كه حتى مراسم تعزيه امام حسين عليهالسلام را نيز انجام مىدادهاند. | ||
موءلف همچنين دربارهى به سلطنت رسيدن پادشاه سيام «نرائى» و وضعيت ايرانيان مقيم آن كشور مطالبى نوشته است كه خلاصه آن به شرح زير است: | موءلف همچنين دربارهى به سلطنت رسيدن پادشاه سيام «نرائى» و وضعيت ايرانيان مقيم آن كشور مطالبى نوشته است كه خلاصه آن به شرح زير است: |
ویرایش