۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
خلاصه مطالب فصول كتاب بدين شرح است: | خلاصه مطالب فصول كتاب بدين شرح است: | ||
#نويسنده در ابتداى اين فصل از كتاب به اهميت استراتژى طرابلس و اوضاع آن در ابتداى قرن پنجم هجرى اشاره كرده است. برخى مورخين به وجود | #نويسنده در ابتداى اين فصل از كتاب به اهميت استراتژى طرابلس و اوضاع آن در ابتداى قرن پنجم هجرى اشاره كرده است. برخى مورخين به وجود شیعیان در طرابلس شام در عصر عباسى اشاره كردهاند.<ref>همان، ص45 - 47</ref> | ||
#: «طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمينهاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسههايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونىها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت.<ref>همان، ص54 - 55</ref>پس از آن حكومتهاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانىها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومتهاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت.<ref>همان، ص72</ref> | #: «طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمينهاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسههايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونىها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت.<ref>همان، ص54 - 55</ref>پس از آن حكومتهاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانىها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومتهاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت.<ref>همان، ص72</ref> | ||
#نويسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مىپردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نويسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكلگيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمىگرداند.<ref>همان، ص83</ref>وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است.<ref>همان، ص84 - 91</ref> | #نويسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مىپردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نويسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكلگيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمىگرداند.<ref>همان، ص83</ref>وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است.<ref>همان، ص84 - 91</ref> |
ویرایش