ابن سعید مغربی، علی بن موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براى' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای')
خط ۴۴: خط ۴۴:


==نشستن بر مسند خلافت==
==نشستن بر مسند خلافت==
وى در 631ق جاى پدر را در حكومت جزيرة الخضراء گرفت. پس از فوت متوكل بن هود (635ق)، تحمل وضع موجود در اندلس بر ابوالحسن و پدرش دشوار شد. از اين رو آن دو نيز مانند بسيارى از اهل علم و قلم اندلس، در آن زمان، به آن سوى دريا در جنوب، يعنى به مغرب رفتند. اين سفر در 636ق صورت گرفت. شايد پيش از اين، در سال‌هاى ميان 627 و 629ق ابوالحسن از سَبته ديدن كرده بود. آن دو 3 سال در قسمت‌هاى مختلف مغرب (مراكش)، مغرب ميانى (الجزاير) و افريقيه (تونس) به سر بردند. در تونس، ابوالحسن به دربار ابوزكريا يحيى اول حَفصى پيوست و از نزدیک ان سلطان شد و منصب قرائت مظالم يافت. ظاهراً در آن هنگام پدر او موسى هم در خدمت والى سبته، پسر ابوزكريا بود و ابوعبدالله محمد بن حسين، نوه عموى ابوالحسن، از نزدیک ان سلطان تونس شمرده مى‌شد. بدگویى عده‌اى از حاسدان، كه گویا ابوعبدالله نيز از زمره آنان بود، موجب گرديد كه پدر و پسر هر دو از مناصب خود بركنار شوند و راه مشرق پيش گيرند. آن دو در ربيع‌الاول 639ق در اسكندريه بودند. موسى براى تدارکسفر حج در اسكندريه ماند، كه در آن سال موفق به اين امر نشد، اما ابوالحسن به قاهره رفت و در آنجا بود تا از درگذشت پدر در اسكندريه (شوال 640) آگاهى يافت و براى عزاى او به اسكندريه آمد.
وى در 631ق جاى پدر را در حكومت جزيرة الخضراء گرفت. پس از فوت متوكل بن هود (635ق)، تحمل وضع موجود در اندلس بر ابوالحسن و پدرش دشوار شد. از اين رو آن دو نيز مانند بسيارى از اهل علم و قلم اندلس، در آن زمان، به آن سوى دريا در جنوب، يعنى به مغرب رفتند. اين سفر در 636ق صورت گرفت. شايد پيش از اين، در سال‌هاى ميان 627 و 629ق ابوالحسن از سَبته ديدن كرده بود. آن دو 3 سال در قسمت‌هاى مختلف مغرب (مراكش)، مغرب ميانى (الجزاير) و افريقيه (تونس) به سر بردند. در تونس، ابوالحسن به دربار ابوزكريا يحيى اول حَفصى پيوست و از نزدیک ان سلطان شد و منصب قرائت مظالم يافت. ظاهراً در آن هنگام پدر او موسى هم در خدمت والى سبته، پسر ابوزكريا بود و ابوعبدالله محمد بن حسين، نوه عموى ابوالحسن، از نزدیک ان سلطان تونس شمرده مى‌شد. بدگویى عده‌اى از حاسدان، كه گویا ابوعبدالله نيز از زمره آنان بود، موجب گرديد كه پدر و پسر هر دو از مناصب خود بركنار شوند و راه مشرق پيش گيرند. آن دو در ربيع‌الاول 639ق در اسكندريه بودند. موسى برای تدارکسفر حج در اسكندريه ماند، كه در آن سال موفق به اين امر نشد، اما ابوالحسن به قاهره رفت و در آنجا بود تا از درگذشت پدر در اسكندريه (شوال 640) آگاهى يافت و برای عزاى او به اسكندريه آمد.


ابن سعيد در 640ق مجدداً به قاهره بازگشت. او كه آوازه‌اش پيشاپيش به مصر رسيده بود، خواه به علت اشتهار خود به شعر و نویسندگى يا بر اثر معروفيت پدر و خانواده‌اش، در محافل علمى و ادبى قاهره به خوبى پذيرفته شد و به زودى پيوندهاى دوستى بسيارى با مشاهير عصر در آن سرزمين برقرار كرد كه جمال‌الدين ابوالحسن جزّار مصرى (د 679ق)، ابن‌مطروح (د 654ق) و بهاء زُهير (د 656ق) از آن جمله بودند.
ابن سعيد در 640ق مجدداً به قاهره بازگشت. او كه آوازه‌اش پيشاپيش به مصر رسيده بود، خواه به علت اشتهار خود به شعر و نویسندگى يا بر اثر معروفيت پدر و خانواده‌اش، در محافل علمى و ادبى قاهره به خوبى پذيرفته شد و به زودى پيوندهاى دوستى بسيارى با مشاهير عصر در آن سرزمين برقرار كرد كه جمال‌الدين ابوالحسن جزّار مصرى (د 679ق)، ابن‌مطروح (د 654ق) و بهاء زُهير (د 656ق) از آن جمله بودند.


اگرچه وى به دربار سلطان مصر، الملك الصالح نجم‌الدين ايوب نپيوست، اما با مشاور و نايب سلطان در شام، جمال‌الدين احمد بن موسى بن يَغمور (د 673ق)، شاعر معروف مصرى مأنوس شد. وى تا 644ق در مصر ماند. در اين سال او با كمال‌الدين عمر، مشهور به [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] كه از سوى الملك الناصر يوسف، حكمران ايوبى حلب، براى سفارت به قاهره آمده بود، آشنا شد. شيفتگى آن دو نسبت به يكديگر موجب شد كه وقتى [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] به حلب بازگشت، ابن سعيد هم به همراه او رفت. [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] ابن سعيد را به الناصر معرفى كرد. ظرافت در سخن، شعرشناسى و آواز خوش ابن سعيد، ناصر را خوش آمد و او را لقب «بلبل» داد و ابن سعيد چندين کتاب خود را به نام اين سلطان كرد. او سه سال در ملازمت دربار حلب ماند و با بزرگان علم و ادب آن خطه ديدار كرد. از آن جا به دمشق رفت و به مجلس انسِ الملك المعظم توران شاه، پسر سلطان مصر درآمد. در اواخر 648ق از دمشق به موصل و بغداد رفت و تا نواحى بصره و در ايران تا اَرَّجان (در غرب فارس و نزدیک  بهبهان) سفر كرد.
اگرچه وى به دربار سلطان مصر، الملك الصالح نجم‌الدين ايوب نپيوست، اما با مشاور و نايب سلطان در شام، جمال‌الدين احمد بن موسى بن يَغمور (د 673ق)، شاعر معروف مصرى مأنوس شد. وى تا 644ق در مصر ماند. در اين سال او با كمال‌الدين عمر، مشهور به [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] كه از سوى الملك الناصر يوسف، حكمران ايوبى حلب، برای سفارت به قاهره آمده بود، آشنا شد. شيفتگى آن دو نسبت به يكديگر موجب شد كه وقتى [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] به حلب بازگشت، ابن سعيد هم به همراه او رفت. [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] ابن سعيد را به الناصر معرفى كرد. ظرافت در سخن، شعرشناسى و آواز خوش ابن سعيد، ناصر را خوش آمد و او را لقب «بلبل» داد و ابن سعيد چندين کتاب خود را به نام اين سلطان كرد. او سه سال در ملازمت دربار حلب ماند و با بزرگان علم و ادب آن خطه ديدار كرد. از آن جا به دمشق رفت و به مجلس انسِ الملك المعظم توران شاه، پسر سلطان مصر درآمد. در اواخر 648ق از دمشق به موصل و بغداد رفت و تا نواحى بصره و در ايران تا اَرَّجان (در غرب فارس و نزدیک  بهبهان) سفر كرد.


وى از عراق به دمشق و حلب رفت و از آنجا عزم سفر حج كرد و پس از اداى فريضه، به حلب بازگشت. او آنگاه در 652ق به افريقيه در مغرب مراجعت كرد و به اين ترتيب مرحله نخست سفر مشرق ابن سعيد پایان يافت. به گفته خود وى، او گاه در جامه توانگران و گاه در خرقه درویشان سفر مى‌كرد. در ترتيب و تاريخ سفرهاى او پس از اقامت در مصر، تشویش و اختلاف وجود دارد. از ميان رفتن بسيارى از نوشته‌هاى خود ابن سعيد، بازسازى درست و دقيق اين جابه‌جايى‌ها را ناممكن مى‌سازد. در مآخذ كهن، اين سفرها را يكسان ذكر نكرده‌اند.
وى از عراق به دمشق و حلب رفت و از آنجا عزم سفر حج كرد و پس از اداى فريضه، به حلب بازگشت. او آنگاه در 652ق به افريقيه در مغرب مراجعت كرد و به اين ترتيب مرحله نخست سفر مشرق ابن سعيد پایان يافت. به گفته خود وى، او گاه در جامه توانگران و گاه در خرقه درویشان سفر مى‌كرد. در ترتيب و تاريخ سفرهاى او پس از اقامت در مصر، تشویش و اختلاف وجود دارد. از ميان رفتن بسيارى از نوشته‌هاى خود ابن سعيد، بازسازى درست و دقيق اين جابه‌جايى‌ها را ناممكن مى‌سازد. در مآخذ كهن، اين سفرها را يكسان ذكر نكرده‌اند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش