۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
جز (جایگزینی متن - 'براى' به 'برای') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در فصل اول از اين بخش، ابتدا معناى لغوى «مكه» با استناد به معاجم لغت بيان شده است. نویسنده، چهار معناى نقص، هلاكت، نقصان آب و ازدحام جمعيت را استخراج مىكند و به اين جمعبندى مىرسد كه: «معناى لغوى مكه سه معنا بيش نيست: نقص، هلاكت و ازدحام جمعيت، اما آنچه كه مورد اتفاق تمامى اهل لغت است دو معناى نقص و هلاكت است. اگر معناى اول دلالت بر كاهش و ريزش گناهان دارد، اشاره به شرافت و عظمت اين شهر الهى دارد و اگر هلاكت از معناى لغوى مكه است و نشان از هلاكت و نابودى ظالمان و متجاوزان دارد، اين نيز دليلى روشن بر حرمت و امنيت شهرى است كه خداوند آن را مقدس و عظيم قرار داده است».<ref>فعالى، محمدتقى، 1386، ص8</ref> | در فصل اول از اين بخش، ابتدا معناى لغوى «مكه» با استناد به معاجم لغت بيان شده است. نویسنده، چهار معناى نقص، هلاكت، نقصان آب و ازدحام جمعيت را استخراج مىكند و به اين جمعبندى مىرسد كه: «معناى لغوى مكه سه معنا بيش نيست: نقص، هلاكت و ازدحام جمعيت، اما آنچه كه مورد اتفاق تمامى اهل لغت است دو معناى نقص و هلاكت است. اگر معناى اول دلالت بر كاهش و ريزش گناهان دارد، اشاره به شرافت و عظمت اين شهر الهى دارد و اگر هلاكت از معناى لغوى مكه است و نشان از هلاكت و نابودى ظالمان و متجاوزان دارد، اين نيز دليلى روشن بر حرمت و امنيت شهرى است كه خداوند آن را مقدس و عظيم قرار داده است».<ref>فعالى، محمدتقى، 1386، ص8</ref> | ||
در بخش ديگرى از اين فصل اسرار نامهاى ديگر مكه مانند: بكّه، بلد و واديالقرى، با استفاده از قرآن كريم و منابع شيعى، مورد بررسى قرار گرفته است. در هريك از اين موارد معناى لغوى، موارد مذكور در قرآن و نيز روايات مرتبط با آن ذكر شده است. نویسنده در انتهاى اين بخش نيز به اين نتيجه مىرسد كه سه اسم | در بخش ديگرى از اين فصل اسرار نامهاى ديگر مكه مانند: بكّه، بلد و واديالقرى، با استفاده از قرآن كريم و منابع شيعى، مورد بررسى قرار گرفته است. در هريك از اين موارد معناى لغوى، موارد مذكور در قرآن و نيز روايات مرتبط با آن ذكر شده است. نویسنده در انتهاى اين بخش نيز به اين نتيجه مىرسد كه سه اسم برای مكه در قرآن و روايات مشترك است، مكه، بكه و امالقرى.<ref>همان، ص45</ref> | ||
در گفتارهاى ديگر اين فصل، فضيلت و عظمت مكه، اسرار حدود مكه، ویژگىها و احكام مكه، آداب ورود و خروج به مكه با استفاده از آيات و روايات، بررسى شده است. | در گفتارهاى ديگر اين فصل، فضيلت و عظمت مكه، اسرار حدود مكه، ویژگىها و احكام مكه، آداب ورود و خروج به مكه با استفاده از آيات و روايات، بررسى شده است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در فصل دوم از کتاب كه به اسرار عرفانى مسجدالحرام اختصاص دارد، چنين مىخوانيم: «مسجدالحرام داراى حرمت و قداست بسيار بالايى است. اين مسجد از قصرهاى بهشت در روى زمين شمرده شده و محبوبترين مسجد روى زمين نزد خداست». نویسنده، درباره حرمت اين مسجد با ذكر اولين آيه از سوره اسراء به معراج پيامبر در اين محل اشاره مىكند. وى با استناد به روايات، اين مسجد را مدفن انبيا و اولياى فراوانى دانسته است و از قول [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آورده است كه ميان ركن يمانى و حجرالاسود هفتاد پيامبر دفن شدهاند.<ref>همان، ص152</ref> | در فصل دوم از کتاب كه به اسرار عرفانى مسجدالحرام اختصاص دارد، چنين مىخوانيم: «مسجدالحرام داراى حرمت و قداست بسيار بالايى است. اين مسجد از قصرهاى بهشت در روى زمين شمرده شده و محبوبترين مسجد روى زمين نزد خداست». نویسنده، درباره حرمت اين مسجد با ذكر اولين آيه از سوره اسراء به معراج پيامبر در اين محل اشاره مىكند. وى با استناد به روايات، اين مسجد را مدفن انبيا و اولياى فراوانى دانسته است و از قول [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آورده است كه ميان ركن يمانى و حجرالاسود هفتاد پيامبر دفن شدهاند.<ref>همان، ص152</ref> | ||
در فصل سوم از اين بخش کتاب، ابتدا تاريخچه بناى كعبه و سپس نامهاى كعبه با استفاده از آيات و روايات استخراج شده است، سپس اسرار عرفانى كعبه از زواياى مختلف مطالعه شده است. نویسنده، معتقد است كه سيره ائمه اطهار(ع) اين بوده كه هنگام طواف، به پوشش كعبه آویزان مىشدند و با خدا مناجات مىكردند.<ref>همان، ص186</ref>وى با استفاده از روايات، كعبه را دست خدا روى زمين دانسته كه با آن با بندگانش مصافحه مىكند.<ref>همان، ص187</ref>وى با ذكر مطالب فراوان ديگرى اعتراف مىكند كه اينها تنها بخشى از اسرار عرفانى كعبه است. در انتهاى اين فصل، ورود به كعبه از جمله مستحباتى دانسته شده كه | در فصل سوم از اين بخش کتاب، ابتدا تاريخچه بناى كعبه و سپس نامهاى كعبه با استفاده از آيات و روايات استخراج شده است، سپس اسرار عرفانى كعبه از زواياى مختلف مطالعه شده است. نویسنده، معتقد است كه سيره ائمه اطهار(ع) اين بوده كه هنگام طواف، به پوشش كعبه آویزان مىشدند و با خدا مناجات مىكردند.<ref>همان، ص186</ref>وى با استفاده از روايات، كعبه را دست خدا روى زمين دانسته كه با آن با بندگانش مصافحه مىكند.<ref>همان، ص187</ref>وى با ذكر مطالب فراوان ديگرى اعتراف مىكند كه اينها تنها بخشى از اسرار عرفانى كعبه است. در انتهاى اين فصل، ورود به كعبه از جمله مستحباتى دانسته شده كه برای زائر، بهویژه برای صروره (كسى كه حج اول اوست) تأكيد شده است. | ||
بخش دوم: در اين بخش از کتاب در ضمن نه فصل، ابتدا جايگاه حج و سپس جايگاه حجگزار در آيات و روايات مطالعه شده است. ضيف الله، ضمان الله و عون الله از جمله الفاظى است كه به حجگزار نسبت داده شده است. | بخش دوم: در اين بخش از کتاب در ضمن نه فصل، ابتدا جايگاه حج و سپس جايگاه حجگزار در آيات و روايات مطالعه شده است. ضيف الله، ضمان الله و عون الله از جمله الفاظى است كه به حجگزار نسبت داده شده است. |
ویرایش