مبانی تشیع در منابع تسنن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'دعاي' به 'دعای'
جز (جایگزینی متن - 'مهدويت' به 'مهدویت')
جز (جایگزینی متن - 'دعاي' به 'دعای')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴: خط ۴۴:
#نويسنده در مورد دو معناى اصطلاحى براى بدا نوشته است: معناى اول بدا يعنى ايجاد چيزى از سوى كسى كه پيش‌تر وجود نداشته و او از پيش به آن آگاه نبوده است؛ حال يا با تغيير شرايط به آن رسيده و يا معتقد به چيزى بوده و گذشت زمان وى را به نتيجه‌اى ديگر رسانده است. لازمه چنين نوعى از بدا، نسبت جهل به مقام كبريايى بارى تعالى است؛ و اين محال است و خداى سبحان برىء از اوصاف ناپسند است. ولى معناى دوم بدا و در واقع بداى مصطلح نزد شيعه، اين است كه بگوييم گاهى خواست خداوند به چيزى تعلق مى‌گيرد و آن خواست، مطلق است و بدون ترديد تحقق مى‌يابد؛ ولى گاهى خواست خداوند مطلق نيست و بسته به فراهم شدن ابزار و زمينه‌ها است؛ به عنوان مثال: مقدّر گشته كسى پنجاه سال عمر كند، چون مقتضاى حال او به صورتى است كه صدقه نمى‌دهد، با خويشان رابطه ندارد، امر به معروف نمى‌كند و...، زيرا هركدام از اينها بر عمر مى‌افزايد، حال اگر كار نيكى انجام داد، خواست خدا تغيير مى‌كند. به عبارت ديگر، با تغيير شرط، مشروط نيز تغيير مى‌نمايد و البته خدا به حال او آگاه است<ref>همان، ص 214- 215</ref>
#نويسنده در مورد دو معناى اصطلاحى براى بدا نوشته است: معناى اول بدا يعنى ايجاد چيزى از سوى كسى كه پيش‌تر وجود نداشته و او از پيش به آن آگاه نبوده است؛ حال يا با تغيير شرايط به آن رسيده و يا معتقد به چيزى بوده و گذشت زمان وى را به نتيجه‌اى ديگر رسانده است. لازمه چنين نوعى از بدا، نسبت جهل به مقام كبريايى بارى تعالى است؛ و اين محال است و خداى سبحان برىء از اوصاف ناپسند است. ولى معناى دوم بدا و در واقع بداى مصطلح نزد شيعه، اين است كه بگوييم گاهى خواست خداوند به چيزى تعلق مى‌گيرد و آن خواست، مطلق است و بدون ترديد تحقق مى‌يابد؛ ولى گاهى خواست خداوند مطلق نيست و بسته به فراهم شدن ابزار و زمينه‌ها است؛ به عنوان مثال: مقدّر گشته كسى پنجاه سال عمر كند، چون مقتضاى حال او به صورتى است كه صدقه نمى‌دهد، با خويشان رابطه ندارد، امر به معروف نمى‌كند و...، زيرا هركدام از اينها بر عمر مى‌افزايد، حال اگر كار نيكى انجام داد، خواست خدا تغيير مى‌كند. به عبارت ديگر، با تغيير شرط، مشروط نيز تغيير مى‌نمايد و البته خدا به حال او آگاه است<ref>همان، ص 214- 215</ref>
#درباره‌ى زيارت قبر از سوى زنان، نويسنده تأكيد كرده كه نه تنها منعى نيست، بلكه مستنداتى در منابع اهل سنت، به صراحت و يا تلويحاً آن را جايز مى‌شمارند، مانند اينكه: عايشه از پيامبر نقل نموده است كه پيامبر به من دستور داد به بقيع بروم و براى مردگان درخواست آمرزش كنم، گفتم چه بگويم؟ پيامبر فرمود بگو: السلام على أهل الديار من المؤمنين و المسلمين، يرحم اللّه المستقدمين منّا و المستأخرين و إنّا ان شاء اللّه بكم لاحقون<ref>همان، ص 287</ref>
#درباره‌ى زيارت قبر از سوى زنان، نويسنده تأكيد كرده كه نه تنها منعى نيست، بلكه مستنداتى در منابع اهل سنت، به صراحت و يا تلويحاً آن را جايز مى‌شمارند، مانند اينكه: عايشه از پيامبر نقل نموده است كه پيامبر به من دستور داد به بقيع بروم و براى مردگان درخواست آمرزش كنم، گفتم چه بگويم؟ پيامبر فرمود بگو: السلام على أهل الديار من المؤمنين و المسلمين، يرحم اللّه المستقدمين منّا و المستأخرين و إنّا ان شاء اللّه بكم لاحقون<ref>همان، ص 287</ref>
#سرانجام نويسنده چنين نتيجه گرفته است كه: اختلاف فكرى و عملى تشيع و تسنن، بخشى به اصول و مبانى فكرى برمى‌گردد. شيعه معتقد است مبانى فكرى تشيع از قرآن و سنت استخراج شده است و اين در حالى است كه برخى مبانى فكرى تسنن از رويدادهاى پس از ارتحال پيامبر ناشى شده است. بخشى از اختلافات نيز اختلاف‌نظر در مسائل فقهى است. بى‌ترديد اين اختلافات، هرچند مبنايى و اجتهادى است، ولى نبايد از نظر دور داشت كه اولا: در حوزه‌ى اسلام صورت گرفته و با وجوه اشتراك قابل قياس نيست. ثانياً: اختلاف فتوا ميان فقهاى مشهور و غيرمشهور اهل سنت نيز، بسيار زياد است و اگر كسى ادعا كند مجموعه‌ى اختلاف فقهى شيعه و سنت، كمتر از اختلافات فقهى فقهاى مشهور و غيرمشهور اهل سنت است، ادعايى بيهوده نكرده است. ثالثاً: چنانكه در اين مجموعه ديده شد، هيچ مورد اختلافى ميان شيعه و سنت را نمى‌توان يافت كه نظر شيعه جايى در منابع اهل سنت نداشته باشد؛ به‌طورى كه بيان اين مطلب، گزاف نيست كه شيعه مى‌تواند اصول و فروع خود را از منابع اهل سنت استخراج كند<ref>همان، ص 431- 432</ref>
#سرانجام نويسنده چنين نتيجه گرفته است كه: اختلاف فكرى و عملى تشيع و تسنن، بخشى به اصول و مبانى فكرى برمى‌گردد. شيعه معتقد است مبانى فكرى تشيع از قرآن و سنت استخراج شده است و اين در حالى است كه برخى مبانى فكرى تسنن از رويدادهاى پس از ارتحال پيامبر ناشى شده است. بخشى از اختلافات نيز اختلاف‌نظر در مسائل فقهى است. بى‌ترديد اين اختلافات، هرچند مبنايى و اجتهادى است، ولى نبايد از نظر دور داشت كه اولا: در حوزه‌ى اسلام صورت گرفته و با وجوه اشتراك قابل قياس نيست. ثانياً: اختلاف فتوا ميان فقهاى مشهور و غيرمشهور اهل سنت نيز، بسيار زياد است و اگر كسى ادعا كند مجموعه‌ى اختلاف فقهى شيعه و سنت، كمتر از اختلافات فقهى فقهاى مشهور و غيرمشهور اهل سنت است، ادعایى بيهوده نكرده است. ثالثاً: چنانكه در اين مجموعه ديده شد، هيچ مورد اختلافى ميان شيعه و سنت را نمى‌توان يافت كه نظر شيعه جايى در منابع اهل سنت نداشته باشد؛ به‌طورى كه بيان اين مطلب، گزاف نيست كه شيعه مى‌تواند اصول و فروع خود را از منابع اهل سنت استخراج كند<ref>همان، ص 431- 432</ref>
#نويسنده با انتقاد از وهابيت و گروهى نوبنياد كه اختلافات شيعه و سنت را ليست كرده و با توجيهات موهوم تشيع را خارج از دين مى‌داند و همه را جز خود غير مسلمان مى‌شمارد! پرسيده است: حاصل اين تنگ‌نظرى‌هاى نابخردانه چيست؟ چه كسى از آن سود مى‌برد؟ اسلام و مسلمانان يا دشمنان اسلام؟! آيا همين فتواهاى نابخردانه از سوى اين عدّه معدود نيست كه باعث شده است، كشورهاى اسلامى جولانگاه طمع‌ورزان عالم شود و آبرو و جان و مال مسلمانان به يغما رود؟ ترديدى براى هيچ روشنفكرى نيست كه اين فتاواى سياسى براى ترويج دولت‌هاى ستمگر در تاريخ بوده است و با هيچ اصلى از اصول مورد قبول اهل سنت مطابق نيست<ref>همان، ص 432- 433</ref>
#نويسنده با انتقاد از وهابيت و گروهى نوبنياد كه اختلافات شيعه و سنت را ليست كرده و با توجيهات موهوم تشيع را خارج از دين مى‌داند و همه را جز خود غير مسلمان مى‌شمارد! پرسيده است: حاصل اين تنگ‌نظرى‌هاى نابخردانه چيست؟ چه كسى از آن سود مى‌برد؟ اسلام و مسلمانان يا دشمنان اسلام؟! آيا همين فتواهاى نابخردانه از سوى اين عدّه معدود نيست كه باعث شده است، كشورهاى اسلامى جولانگاه طمع‌ورزان عالم شود و آبرو و جان و مال مسلمانان به يغما رود؟ ترديدى براى هيچ روشنفكرى نيست كه اين فتاواى سياسى براى ترويج دولت‌هاى ستمگر در تاريخ بوده است و با هيچ اصلى از اصول مورد قبول اهل سنت مطابق نيست<ref>همان، ص 432- 433</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش