۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاريخي' به 'تاریخی') |
جز (جایگزینی متن - 'داراي' به 'دارای') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
اين اثر مانند ساير سفرنامههاي مغرب به لحاظ جغرافیایی به معناي عام مطالب بسيار دارد. غزى در خلال اقامتش در قسطنطنيه وقايع و اتفاقاتي را مشاهده كرده، به خوبي گزارش كرده است. همچنين به جهت ذكر اعلام ادبا، علما، اعيان و امرايي كه در طول سفرش با آنها برخورد كرده است، و برخی از اين اسامي تنها در اين كتاب از آنها نام برده شده، | اين اثر مانند ساير سفرنامههاي مغرب به لحاظ جغرافیایی به معناي عام مطالب بسيار دارد. غزى در خلال اقامتش در قسطنطنيه وقايع و اتفاقاتي را مشاهده كرده، به خوبي گزارش كرده است. همچنين به جهت ذكر اعلام ادبا، علما، اعيان و امرايي كه در طول سفرش با آنها برخورد كرده است، و برخی از اين اسامي تنها در اين كتاب از آنها نام برده شده، دارای اهميت است. نسبت به عصري كه موسوم به انحطاط فكري و فرهنگی بوده، اثري ادبي با ساختاري محكم به شمار مىرود. توجه به مسائل جغرافيايى از يك مسافر و سفرنامه، از نخستين و بديهىترين امور قابل انتظار است و اگر در اين مورد، غفلتى صورت گيرد، جاى پرسش است و لذا در وصف اماكن و مساجد و آبادىهايي كه بر آنها گذر كرده، به تفصيل سخن گفته است. بسياري از اماكني را كه ذكر كرده است، كساني؛ مانند [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابنبطوطه]] و خياري و كبريت كه به روم سفر كردهاند، نياوردهاند. | ||
غزي كه شخصيتي علمي بوده است مصاحب خود را در سفرش كتابهاي مفيد مىداند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهي از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مىكند. اولين مكاني كه او گزارش كرده، روستایي به نام دمّر است. او پس از توصيفات اديبانه از اين روستا، "بردي" را كه از اين روستا مىگذرد و در آن زمان بزرگترين رود شام بوده است و روستاهاي بسياري را سيراب مىكرده است با عباراتي مسجع به توصيف مىنشيند. وي پس از آن يك به يك روستاها و مناطقي را بر آنها گذر مىكند: خانالفندق، صرغايا، بعلبك، رأسالعين و...را شرح مىدهد تا به شهر "حمص" مىرسد. وي در اين شهر از مسجد جامع بزرگ اين شهر كه "خالد بن وليد" در آن مدفون است، ديدن مىكند. او از شكلي كه بر در مسجد ترسيم شده به عنوان یکی از عجايب نام مىبرد. نصف بالاي اين در به شكل انسان و نيمه ديگر آن به صورت عقرب بوده است. از روي آن تصوير با گِل داغ مىسازند و در آب مىاندازند، اگر عقرب گزيده از آن بنوشد، بهبود مىيابد. وي به اين عمل اهل حمص با ديده ترديد مىنگرد و آن را حماقت مىنامد و پس از آن به موارد ديگري نيز اشاره مىكند. | غزي كه شخصيتي علمي بوده است مصاحب خود را در سفرش كتابهاي مفيد مىداند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهي از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مىكند. اولين مكاني كه او گزارش كرده، روستایي به نام دمّر است. او پس از توصيفات اديبانه از اين روستا، "بردي" را كه از اين روستا مىگذرد و در آن زمان بزرگترين رود شام بوده است و روستاهاي بسياري را سيراب مىكرده است با عباراتي مسجع به توصيف مىنشيند. وي پس از آن يك به يك روستاها و مناطقي را بر آنها گذر مىكند: خانالفندق، صرغايا، بعلبك، رأسالعين و...را شرح مىدهد تا به شهر "حمص" مىرسد. وي در اين شهر از مسجد جامع بزرگ اين شهر كه "خالد بن وليد" در آن مدفون است، ديدن مىكند. او از شكلي كه بر در مسجد ترسيم شده به عنوان یکی از عجايب نام مىبرد. نصف بالاي اين در به شكل انسان و نيمه ديگر آن به صورت عقرب بوده است. از روي آن تصوير با گِل داغ مىسازند و در آب مىاندازند، اگر عقرب گزيده از آن بنوشد، بهبود مىيابد. وي به اين عمل اهل حمص با ديده ترديد مىنگرد و آن را حماقت مىنامد و پس از آن به موارد ديگري نيز اشاره مىكند. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در بخش ديگري از سفرنامه به شهر "حماة" ميپردازد. از مكانهاي اين شهر، آرامگاه شيخ عبدالقادر گيلاني(متوفي 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذريه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مىكند. وي با دو تن از ذريه شيخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مىبرد، ملاقات مىكند و مورد استقبال گرم آنها قرار مىگيرد. اين مطلب حكايت از گرايش نويسنده به تصوف دارد. | در بخش ديگري از سفرنامه به شهر "حماة" ميپردازد. از مكانهاي اين شهر، آرامگاه شيخ عبدالقادر گيلاني(متوفي 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذريه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مىكند. وي با دو تن از ذريه شيخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مىبرد، ملاقات مىكند و مورد استقبال گرم آنها قرار مىگيرد. اين مطلب حكايت از گرايش نويسنده به تصوف دارد. | ||
"معره" شهر ديگري است كه گذشته آن را | "معره" شهر ديگري است كه گذشته آن را دارای سابقه درخشان علمي و فرهنگی ميداند و "زينالدين بن الوردي" مؤلف بهجت الحاوى از بزرگان اين خطه مىداند. وضعيت علمي و فرهنگی آن شهر در زمان خود را بسيار ناهنجار تصوير مىكند و جانشين فقها و اهل علم آن شهر را سفيهان و جهال مىنامد. او در ادامه به دو اثر خود: "الدر النضيد في أدب المفيد و المستفيد" و "البرهان الناهض في نية استباحة الوطيء للحائض" كرده است. | ||
گزارش آداب و رسوم مردم و شيوه برگزاري مراسمات مذهبی، از بخشهاي مورد توجه سفرنامه است. نويسنده در شهر قونيه مراسم و تصاويري را مىبيند و از آنها با تعبير مُنكَر ياد كرده و به خداوند پناه مىبرد. وي چنين گزارش كرده كه در اين شهر بنايي رفيع وجود دارد كه در آن فقيهي حنفي مشهور به "ملا خنكار" مدفون است. در روزهاي جمعه در اين مكان برنامهاي همراه با نواختن دفّ و مزمار برگزار مىشود. اطراف اين بنا را نيز ديوار قدیمی و عظيمي احاطه كرده است كه بر روي آن اشخاص و اشباحي طراحي شده و بر بعضي از درهاي آن تصاوير انسان حك شده است. از ديگر گزارشات كتاب، نحوه برگزاري نماز جمعه در شهر قرا حصار است كه برخی افعال آن با سنت نبوي مخالف است؛ به عنوان مثال: خواندن خطبهها با آواز و نغمهسرايي، عدم اتكا بر شمشير و كوبيدن با پا بر پلههاي منبر همراه با برخواستن و نشستن از جمله اين كارها بوده است. | گزارش آداب و رسوم مردم و شيوه برگزاري مراسمات مذهبی، از بخشهاي مورد توجه سفرنامه است. نويسنده در شهر قونيه مراسم و تصاويري را مىبيند و از آنها با تعبير مُنكَر ياد كرده و به خداوند پناه مىبرد. وي چنين گزارش كرده كه در اين شهر بنايي رفيع وجود دارد كه در آن فقيهي حنفي مشهور به "ملا خنكار" مدفون است. در روزهاي جمعه در اين مكان برنامهاي همراه با نواختن دفّ و مزمار برگزار مىشود. اطراف اين بنا را نيز ديوار قدیمی و عظيمي احاطه كرده است كه بر روي آن اشخاص و اشباحي طراحي شده و بر بعضي از درهاي آن تصاوير انسان حك شده است. از ديگر گزارشات كتاب، نحوه برگزاري نماز جمعه در شهر قرا حصار است كه برخی افعال آن با سنت نبوي مخالف است؛ به عنوان مثال: خواندن خطبهها با آواز و نغمهسرايي، عدم اتكا بر شمشير و كوبيدن با پا بر پلههاي منبر همراه با برخواستن و نشستن از جمله اين كارها بوده است. |
ویرایش