۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
2. يكى از ديدگاههاى اساسى شيخ هادى، اعتقاد او به قاعده «مقتضى و مانع» است. از ديدگاه وى، باقى اصول عمليه و تمامى اصول لفظيه نيز به اين قاعده باز مىگردد؛ ازاينرو، قاعده مذكور، نزد وى قاعدهاى شريف و اساسى است. | 2. يكى از ديدگاههاى اساسى شيخ هادى، اعتقاد او به قاعده «مقتضى و مانع» است. از ديدگاه وى، باقى اصول عمليه و تمامى اصول لفظيه نيز به اين قاعده باز مىگردد؛ ازاينرو، قاعده مذكور، نزد وى قاعدهاى شريف و اساسى است. | ||
شيخ هادى، در ابتداى بحث استصحاب، تصريح مىكند كه اصل استصحاب مورد قبول متأخران(اخذ و تعويل به حالت سابقه) كه از آن، به استصحاب حال شرع تعبير مىشود، تنها يكى از اصلهايى است كه نام استصحاب | شيخ هادى، در ابتداى بحث استصحاب، تصريح مىكند كه اصل استصحاب مورد قبول متأخران(اخذ و تعويل به حالت سابقه) كه از آن، به استصحاب حال شرع تعبير مىشود، تنها يكى از اصلهايى است كه نام استصحاب برایش به كار برده مىشود كه از ديدگاه ايشان، نازلترين قسم آن نيز هست و هيچيك از محققان اصولى شيعه و سنى، به آن قائل نشدهاند؛ جز تعداد معدودى از اصوليان عامه كه چندان معتبر و مشهور نيستند؛ حتى محققان اهل سنتى كه به قياس و استحسان باور دارند، استصحاب را در اين معنا حجت نمىدانند. | ||
سه اصل ديگرى كه اصطلاح استصحاب بر آنها طلاق شده است عبارتند از: استصحاب حال عقل كه همان برائت اصليه باشد؛ استصحاب به معناى عدم الدليلِ دليلُ العدم و استصحاب به معناى اعتماد بر اقتضاء در صورت شك در رافع؛ يعنى قاعده «مقتضى و مانع» كه از آن، به استصحاب حكم نص، استصحاب عموم و استصحاب اطلاق تعبير مىشود. بههرحال از نظر شيخ هادى، تنها استصحاب به معنای «مقتضى و مانع»، بنياد و اساس اصل مذكور است و تمامى اصول عمليه و لفظيه به آن باز مىگردد. | سه اصل ديگرى كه اصطلاح استصحاب بر آنها طلاق شده است عبارتند از: استصحاب حال عقل كه همان برائت اصليه باشد؛ استصحاب به معناى عدم الدليلِ دليلُ العدم و استصحاب به معناى اعتماد بر اقتضاء در صورت شك در رافع؛ يعنى قاعده «مقتضى و مانع» كه از آن، به استصحاب حكم نص، استصحاب عموم و استصحاب اطلاق تعبير مىشود. بههرحال از نظر شيخ هادى، تنها استصحاب به معنای «مقتضى و مانع»، بنياد و اساس اصل مذكور است و تمامى اصول عمليه و لفظيه به آن باز مىگردد. |
ویرایش