۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
جلد دوّم كتاب از مباحث قطع آغاز شده و با بحث اجتهاد و تقليد خاتمه مىيابد. در اين دو جلد مؤلف نظريات و نوآورىهايى دارند كه به چند مورد از آنها اشاره مىشود: | جلد دوّم كتاب از مباحث قطع آغاز شده و با بحث اجتهاد و تقليد خاتمه مىيابد. در اين دو جلد مؤلف نظريات و نوآورىهايى دارند كه به چند مورد از آنها اشاره مىشود: | ||
#تعهّد و مساله وضع: بر اساس اين ديدگاه، هريك از كاربران واژهها، خود به راستى واضع خواهند بود، چرا كه وضع همان تعهّد است و متعهّد شدن هر كاربر، به اين مطلب، است كه در هنگام فهماندن معنايى معين، تنها واژه معينى را به كار برد كه به تعهّد كننده مربوط مىشود؛ | #تعهّد و مساله وضع: بر اساس اين ديدگاه، هريك از كاربران واژهها، خود به راستى واضع خواهند بود، چرا كه وضع همان تعهّد است و متعهّد شدن هر كاربر، به اين مطلب، است كه در هنگام فهماندن معنايى معين، تنها واژه معينى را به كار برد كه به تعهّد كننده مربوط مىشود؛ بنابراین هريك از كاربران واژهها، خود واضع همان واژهها خواهند بود و دلالتى كه از چنين وضعى برمىآيد، دلالت تصديقى است نه اينكه تنها دلالت تصوّرى باشد. | ||
#ابراز و مسأله انشاء: بر اساس اين ديدگاه، مدلول مستقيم اوامر و نواهى همان ابراز چيزى است نفسانى و اعتبارى، نه وجوب يا حرمت. با اين نظريه مساله شرط متأخر نيز حل مىشود. البته لازم نيست ابراز به واسطه واژه يا ساختار لفظى ويژهاى باشد بلكه به كمك هر چيز، مىتوان مقصود خود را در انشاء ابراز كرد چه گفتار، چه كردار چه اشاره و مانند آن. | #ابراز و مسأله انشاء: بر اساس اين ديدگاه، مدلول مستقيم اوامر و نواهى همان ابراز چيزى است نفسانى و اعتبارى، نه وجوب يا حرمت. با اين نظريه مساله شرط متأخر نيز حل مىشود. البته لازم نيست ابراز به واسطه واژه يا ساختار لفظى ويژهاى باشد بلكه به كمك هر چيز، مىتوان مقصود خود را در انشاء ابراز كرد چه گفتار، چه كردار چه اشاره و مانند آن. | ||
#تخصيص و مساله وضع حروف:[[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] حروف را وضع شده براى دلالت بر فهماندن تخصيص و تضييق مفاهيم اسمى مىداند | #تخصيص و مساله وضع حروف:[[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] حروف را وضع شده براى دلالت بر فهماندن تخصيص و تضييق مفاهيم اسمى مىداند بنابراین نظريه، مدلول حروف تنها تصوّرى نبوده بلكه تصديقى خواهد بود. | ||
#مساله شهرت فتوايى: به نظر مؤلف شهرت فتوايى، تنها در جايى مىتواند ضعف سند روايتى را جبران كند يا روايت صحيحى را از اعتبار دور سازد كه شهرت فتوايى از سوى فقيهان پيشين باشد و از سوى ديگر شهرت فتوايى به خودى خود حجّت نيست بلكه نهايت چيزى كه درباره آن مىتوان گفت اين است كه پديد آورنده ظن و گمان به صدور روايت از معصوم(ع) است. | #مساله شهرت فتوايى: به نظر مؤلف شهرت فتوايى، تنها در جايى مىتواند ضعف سند روايتى را جبران كند يا روايت صحيحى را از اعتبار دور سازد كه شهرت فتوايى از سوى فقيهان پيشين باشد و از سوى ديگر شهرت فتوايى به خودى خود حجّت نيست بلكه نهايت چيزى كه درباره آن مىتوان گفت اين است كه پديد آورنده ظن و گمان به صدور روايت از معصوم(ع) است. | ||
#مساله اطلاق: بر اساس نظريه استاد، اطلاق در گستره مدلول واژگانى نيست بلكه اين عقل است كه به يارى مقدّمات حكمت، اطلاق را درمىيابد. مىتوان گفت كه اطلاق در انجام، مدلول همين مقدمات است، بدين سان، اطلاق خود، واژه و سخن نيست تا از كتاب يا سنت بشمار آيد بلكه دلالتى است كه از سكوت در مقام بيان برمىآيد. | #مساله اطلاق: بر اساس نظريه استاد، اطلاق در گستره مدلول واژگانى نيست بلكه اين عقل است كه به يارى مقدّمات حكمت، اطلاق را درمىيابد. مىتوان گفت كه اطلاق در انجام، مدلول همين مقدمات است، بدين سان، اطلاق خود، واژه و سخن نيست تا از كتاب يا سنت بشمار آيد بلكه دلالتى است كه از سكوت در مقام بيان برمىآيد. |
ویرایش