۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
و يا در بحث شرائط عوضين در صفحۀ 169 آمده است «و قد تقدمت في آخر المكاسب المحرمة». | و يا در بحث شرائط عوضين در صفحۀ 169 آمده است «و قد تقدمت في آخر المكاسب المحرمة». | ||
بنابراین بنظر مىرسد كه كتاب مكاسب محرمه قبل از كتاب البيع كه در شوّال 1344ق پايان يافته است نوشته شده است و تاريخ ذىالقعده سال 1352ق كه در صفحۀ 70 و در پايان مكاسب محرمه ذكر شده است صحيح نمىباشد. | |||
كتاب خيارات نيز با توجه به عبارت ميرزا محمد على اردوبادى در سال 1345ق پايان يافته است. تاريخ تأليف كتاب «جمان السلك» نيز كه در پايان كتاب البيع آورده شده، مشخص نيست ولى سالى كه فرزند مؤلف يوسف بن على ايروانى آن را پاكنويس نموده است سال 1363ق مىباشد. | كتاب خيارات نيز با توجه به عبارت ميرزا محمد على اردوبادى در سال 1345ق پايان يافته است. تاريخ تأليف كتاب «جمان السلك» نيز كه در پايان كتاب البيع آورده شده، مشخص نيست ولى سالى كه فرزند مؤلف يوسف بن على ايروانى آن را پاكنويس نموده است سال 1363ق مىباشد. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
از ديگر نظريات جديد او تعريف بيع است، وى در صفحۀ 72 مىنويسد: إن البيع في اللغة و عرف الشرع و المتشرعة بمعنى واحد و هو تبديل متعلّق سلطان بمتعلّق سلطان. | از ديگر نظريات جديد او تعريف بيع است، وى در صفحۀ 72 مىنويسد: إن البيع في اللغة و عرف الشرع و المتشرعة بمعنى واحد و هو تبديل متعلّق سلطان بمتعلّق سلطان. | ||
در بحث معاطاة نيز، معاطاة را بيع عرفى و عقد دانسته و | در بحث معاطاة نيز، معاطاة را بيع عرفى و عقد دانسته و بنابراین تمسك به آيۀ «أوفوا بالعقود» را صحيح مىداند وى در صفحۀ 78 آورده است: و من المعلوم أن المعاطاة بيع عرفا فيشملها أحلّ و يثبت به صحتها و تأثيرها في نقل المال. | ||
و در جاى ديگر: قد مرّ أن المعاطاة عقد إذ ليس معنى العقد إلاّ العهد و العهد القائم بطرفين و هو العهد المشدد و هو أمر قلبي لا مدخليّة لللفظ في ذلك. | و در جاى ديگر: قد مرّ أن المعاطاة عقد إذ ليس معنى العقد إلاّ العهد و العهد القائم بطرفين و هو العهد المشدد و هو أمر قلبي لا مدخليّة لللفظ في ذلك. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
در مورد اراضى انفال به دليل اطلاقات ادله قائل به اين است كه اين اراضى ملك احياء كننده مىشود و احياء كننده بايد خراج آن را به امام بپردازد كه در خصوص شيعيان اين خراج بخشيده شده است. | در مورد اراضى انفال به دليل اطلاقات ادله قائل به اين است كه اين اراضى ملك احياء كننده مىشود و احياء كننده بايد خراج آن را به امام بپردازد كه در خصوص شيعيان اين خراج بخشيده شده است. | ||
بنابراین اگر اين زمينها ملك احياء كننده نمىشد از عنوان اجرت و نظائر آن بايد استفاده مىشد.<ref>كتاب البيع، ص166</ref> | |||
==ويژگىها== | ==ويژگىها== |
ویرایش