الحسنيون في التاريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۳۶: خط ۳۶:
#نويسنده در پایان مقدمه‌اش نام خودش را به اين ترتيب نوشته است: محمد الشيخ حسين الساعدي.<ref>همان، صد</ref>اين سبک  نگارش عربى است و نام پسر به نام پدر اضافه شده و معنايش در اينجا اين است: محمد فرزند شيخ حسين ساعدى.
#نويسنده در پایان مقدمه‌اش نام خودش را به اين ترتيب نوشته است: محمد الشيخ حسين الساعدي.<ref>همان، صد</ref>اين سبک  نگارش عربى است و نام پسر به نام پدر اضافه شده و معنايش در اينجا اين است: محمد فرزند شيخ حسين ساعدى.
#در مقدمه علامه شيخ محمدامين زين‌الدين كه در تاريخ 13 رجب سال 1375ق، در نجف نوشته شده، آمده است كه در طول تاريخ، قيام‌هاى بسيارى از سوى سادات حسنى بر ضد ستمگران رخ داده است و انصاف آن است كه تاريخ نسبت به اين قيام‌ها انصاف نداده و حقشان را ادا نكرده است و من بارها گفته‌ام كه «التاريخ سجل عام لخواطر الساسة» (تاريخ، شناسنامه عمومى خاطرات سياستمداران است)... در اين اثر، استاد فاضل (محمد ساعدى) كوشيده است تا ادله را به سخن درآورد و شرايط و موقعيت‌ها را بسنجد تا به واقعيت راه يابد و البته اين مطلب، موضوعى دشوار است، ولى شكيبايى و خبرگى استاد نسبت به نقائص تاريخ، به ما اين نويد را مى‌دهد كه او به هدفش مى‌رسد. او از بحث از زمينه‌هاى اين حركات و انگيزه‌هاى دعوت غفلت نكرده و عنوان اين بحث‌ها را در اين كتاب، «منبع» ناميده است و البته اين انتقاد بر او وارد است كه از ريشه عمومى همه اين قيام‌ها غافل شده و در بررسى برخى از مطالب، بحث را كامل كرده، ولى در تعليل برخى آرا، به اشاره‌اى بسنده كرده است.<ref>همان، ص4 - 5</ref>
#در مقدمه علامه شيخ محمدامين زين‌الدين كه در تاريخ 13 رجب سال 1375ق، در نجف نوشته شده، آمده است كه در طول تاريخ، قيام‌هاى بسيارى از سوى سادات حسنى بر ضد ستمگران رخ داده است و انصاف آن است كه تاريخ نسبت به اين قيام‌ها انصاف نداده و حقشان را ادا نكرده است و من بارها گفته‌ام كه «التاريخ سجل عام لخواطر الساسة» (تاريخ، شناسنامه عمومى خاطرات سياستمداران است)... در اين اثر، استاد فاضل (محمد ساعدى) كوشيده است تا ادله را به سخن درآورد و شرايط و موقعيت‌ها را بسنجد تا به واقعيت راه يابد و البته اين مطلب، موضوعى دشوار است، ولى شكيبايى و خبرگى استاد نسبت به نقائص تاريخ، به ما اين نويد را مى‌دهد كه او به هدفش مى‌رسد. او از بحث از زمينه‌هاى اين حركات و انگيزه‌هاى دعوت غفلت نكرده و عنوان اين بحث‌ها را در اين كتاب، «منبع» ناميده است و البته اين انتقاد بر او وارد است كه از ريشه عمومى همه اين قيام‌ها غافل شده و در بررسى برخى از مطالب، بحث را كامل كرده، ولى در تعليل برخى آرا، به اشاره‌اى بسنده كرده است.<ref>همان، ص4 - 5</ref>
#نويسنده، يادآور شده است: و بعد از مبارزه‌اى تلخ كه بين نوميدى و اميد در مدتى نه‌چندان كوتاه برقرار بود، آنچه در انتظارش بودند براى بنى عباس حاصل شد و به خلافت مسلمانان رسيدند و ابوالعباس در كوفه خلعت خلافت پوشيد و اوضاع از راه ترس و طمع برايشان هموار گرديد.<ref>همان، ص46</ref>
#نويسنده، يادآور شده است: و بعد از مبارزه‌اى تلخ كه بين نوميدى و اميد در مدتى نه‌چندان كوتاه برقرار بود، آنچه در انتظارش بودند براى بنى عباس حاصل شد و به خلافت مسلمانان رسيدند و ابوالعباس در كوفه خلعت خلافت پوشيد و اوضاع از راه ترس و طمع برایشان هموار گرديد.<ref>همان، ص46</ref>
#به نظر مورخان، سبب قيام حسين بن على شهيد صاحب فخّ اين بود كه والى مدينه عمر بن عبدالعزيز بن عبداللّه بن عبداللّه بن عمر بن الخطاب از حسنى‌ها مى‌ترسيد كه در مدينه و در جلوى چشم او نباشند و دست به قيام بزنند، پس به آنان فشار مى‌آورد و اجبار مى‌كرد كه هر روز در نزد او حاضر شوند و حضورشان را به عرض او برسانند و شهيد فخّ هرچه در توان داشت به كار برد تا بين آنان و والى تفاهم مثبتى به وجود بياورد، ولى موفق نشد و پاسخ خوبى دريافت نكرد و در نتيجه همين وضعيت به‌سوى قيام كشيده شد.<ref>همان، ص159</ref>
#به نظر مورخان، سبب قيام حسين بن على شهيد صاحب فخّ اين بود كه والى مدينه عمر بن عبدالعزيز بن عبداللّه بن عبداللّه بن عمر بن الخطاب از حسنى‌ها مى‌ترسيد كه در مدينه و در جلوى چشم او نباشند و دست به قيام بزنند، پس به آنان فشار مى‌آورد و اجبار مى‌كرد كه هر روز در نزد او حاضر شوند و حضورشان را به عرض او برسانند و شهيد فخّ هرچه در توان داشت به كار برد تا بين آنان و والى تفاهم مثبتى به وجود بياورد، ولى موفق نشد و پاسخ خوبى دريافت نكرد و در نتيجه همين وضعيت به‌سوى قيام كشيده شد.<ref>همان، ص159</ref>
#در مورد اينكه چرا ابن طباطبا قيامش را اعلان كرد؟ بايد گفت كه زمينه و عوامل مناسبى در آن دوره فراهم شد و بعضى از آن، به آن تفرقه و تشتتى برمى‌گردد كه امپراطورى عباسى بعد از مرگ هارون‌الرشيد به آن گرفتار شد و در مورد خلافت با يكديگر به نزاع پرداختند و حوادثى كه بين دو برادر، امين و مأمون رخ داد و.<ref>ر. ك.: همان، ص195</ref>
#در مورد اينكه چرا ابن طباطبا قيامش را اعلان كرد؟ بايد گفت كه زمينه و عوامل مناسبى در آن دوره فراهم شد و بعضى از آن، به آن تفرقه و تشتتى برمى‌گردد كه امپراطورى عباسى بعد از مرگ هارون‌الرشيد به آن گرفتار شد و در مورد خلافت با يكديگر به نزاع پرداختند و حوادثى كه بين دو برادر، امين و مأمون رخ داد و.<ref>ر. ك.: همان، ص195</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش