الأحكام السلطانية (ابن فراء): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'حنبلي' به 'حنبلی')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
خط ۶۰: خط ۶۰:
دوم؛ حجر و قهر: حجر، يعنى ‌‌اينکه‌ اطرافيان و ياران خليفه بر او مسلط شوند؛ در اين صورت اگر احکام جارى‌ باشد‌ و بنا بر‌ مقتضاى عدل رفتار شود، عقد امامت پابرجاست، اما اگر اقدامات امام، خارج از حيطه عدالت‌ باشد و احکام دينى جارى نباشد، عقد امامت باطل است.<ref>همان</ref>
دوم؛ حجر و قهر: حجر، يعنى ‌‌اينکه‌ اطرافيان و ياران خليفه بر او مسلط شوند؛ در اين صورت اگر احکام جارى‌ باشد‌ و بنا بر‌ مقتضاى عدل رفتار شود، عقد امامت پابرجاست، اما اگر اقدامات امام، خارج از حيطه عدالت‌ باشد و احکام دينى جارى نباشد، عقد امامت باطل است.<ref>همان</ref>


قهر به معناى اسارت‌ خليفه به دست دشمن‌ است‌. ابن فراء از دست رفتن آزادى امام به سبب اسارت و نبودن اميد رهايى و فرار را مانع عقد امامت مى‌داند. اين امر سبب مى‌شود تا امام نتواند بر امور مسلمانان نظارت‌ داشته باشد. در چنين حالتى ملت مى‌بايد براى نجات و رهايى امام خود بکوشند و تنها در صورت نااميدى از رهايى او، اهل اختيار مى‌توانند با شخص ديگرى بيعت کنند؛ بنابراين از موارد‌ پيش‌گفته اين طور استنباط مى‌شود که بين ملت و خليفه ارتباط مستقيم وجود دارد و هرکدام از آنها مکمل يکديگر هستند. به اين طريق که امام وظيفه دارد عدالت را برقرار‌ و احکام‌ را در مورد ملت اجرا کند و وظيفه ملت، حفظ و حراست از خليفه و نيز اطاعت‌پذيرى از اوست. بديهى است که اين دو بدون يکديگر مفهومى ندارند. خليفه، برخلاف داشتن شأن‌ و مقام‌ بالاتر نسبت به ملت، به توانايى، قدرت و اعتماد مردم نيز نياز بيشترى دارد.<ref>همان</ref>
قهر به معناى اسارت‌ خليفه به دست دشمن‌ است‌. ابن فراء از دست رفتن آزادى امام به سبب اسارت و نبودن اميد رهايى و فرار را مانع عقد امامت مى‌داند. اين امر سبب مى‌شود تا امام نتواند بر امور مسلمانان نظارت‌ داشته باشد. در چنين حالتى ملت مى‌بايد براى نجات و رهايى امام خود بکوشند و تنها در صورت نااميدى از رهايى او، اهل اختيار مى‌توانند با شخص ديگرى بيعت کنند؛ بنابراین از موارد‌ پيش‌گفته اين طور استنباط مى‌شود که بين ملت و خليفه ارتباط مستقيم وجود دارد و هرکدام از آنها مکمل يکديگر هستند. به اين طريق که امام وظيفه دارد عدالت را برقرار‌ و احکام‌ را در مورد ملت اجرا کند و وظيفه ملت، حفظ و حراست از خليفه و نيز اطاعت‌پذيرى از اوست. بديهى است که اين دو بدون يکديگر مفهومى ندارند. خليفه، برخلاف داشتن شأن‌ و مقام‌ بالاتر نسبت به ملت، به توانايى، قدرت و اعتماد مردم نيز نياز بيشترى دارد.<ref>همان</ref>


نکته قابل اعتماد در مورد خليفه اسير اين است که تا زمانى که اميدى براى رهايى او‌ وجود‌ دارد‌ و نيز شورشيان امامى برنگزيده‌اند، او‌ حتى‌ با‌ وجود نداشتن آزادى بر منصب امامت باقى خواهد ماند و ارتباط او با ملت تا آنجا که ممکن است همچنان حفظ مى‌شود‌ و هيچ‌ عاملى‌ حتى اسارت نمى‌تواند مانع از اين ارتباط شود، زيرا‌ امت از قبل با او براى امامت بيعت کرده‌اند و در نتيجه اطاعت از او واجب است. در اين حالت‌ بيعت‌ وسيله‌اى‌ ارتباط‌دهنده بين آن دو است و مانع مى‌شود که منصب‌ امامت ضعیف و در نزد ملت خوار و ذليل شود. البته اگر شورشيان براى خود امامى برگزينند و با او بيعت و از‌ او‌ اطاعت‌ کنند، امام اسير، به دليل نبودن اميد رهايى، از امامت ساقط‌ مى‌شود‌. براى اينکه او در منطقه و جايگاهى است که قانون آن با قانون جامعه متفاوت است‌؛ ازاين‌رو‌ اهل انتخاب مى‌توانند با هر کسى که او را شايسته مى‌دانند، عقد‌ امامت‌ ببندند‌.<ref>همان</ref>
نکته قابل اعتماد در مورد خليفه اسير اين است که تا زمانى که اميدى براى رهايى او‌ وجود‌ دارد‌ و نيز شورشيان امامى برنگزيده‌اند، او‌ حتى‌ با‌ وجود نداشتن آزادى بر منصب امامت باقى خواهد ماند و ارتباط او با ملت تا آنجا که ممکن است همچنان حفظ مى‌شود‌ و هيچ‌ عاملى‌ حتى اسارت نمى‌تواند مانع از اين ارتباط شود، زيرا‌ امت از قبل با او براى امامت بيعت کرده‌اند و در نتيجه اطاعت از او واجب است. در اين حالت‌ بيعت‌ وسيله‌اى‌ ارتباط‌دهنده بين آن دو است و مانع مى‌شود که منصب‌ امامت ضعیف و در نزد ملت خوار و ذليل شود. البته اگر شورشيان براى خود امامى برگزينند و با او بيعت و از‌ او‌ اطاعت‌ کنند، امام اسير، به دليل نبودن اميد رهايى، از امامت ساقط‌ مى‌شود‌. براى اينکه او در منطقه و جايگاهى است که قانون آن با قانون جامعه متفاوت است‌؛ ازاين‌رو‌ اهل انتخاب مى‌توانند با هر کسى که او را شايسته مى‌دانند، عقد‌ امامت‌ ببندند‌.<ref>همان</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش