الإيضاح (قاضی نعمان): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان'
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}
}}


'''الإيضاح'''، تأليف [[ابن حیون، نعمان بن محمد|قاضى نعمان بن محمد بن حيّون مغربى]] (م 363ق، در مصر) فقيه، محدّث و دانشمند نامدار اسماعيلى است. وى بيشتر با اثر چاپ شده «الدعائم» شناخته مى‌شود، اما بنا بر نوشته وى، نخستين و مفصل‌ترين اثر فقهى - حديثى او كتاب «الإيضاح» بوده است.<ref>رحمتى، محمدكاظم، ص71</ref>تأليف اين كتاب به دستور عبيدالله مهدى، نخستين خليفه فاطمى (خلافت 297 - 322ق) بوده و به احتمال قوى پس از سال 312ق، آن را به پايان رسانده است.<ref>عمادى حائرى، سيد محمد، ص137</ref>اين چاپ از كتاب با مقدمه و تصحيح محمدكاظم رحمتى در يك جلد منتشر شده است.
'''الإيضاح'''، تأليف [[ابن حیون، نعمان بن محمد|قاضى نعمان بن محمد بن حيّون مغربى]] (م 363ق، در مصر) فقيه، محدّث و دانشمند نامدار اسماعيلى است. وى بيشتر با اثر چاپ شده «الدعائم» شناخته مى‌شود، اما بنا بر نوشته وى، نخستين و مفصل‌ترين اثر فقهى - حديثى او كتاب «الإيضاح» بوده است.<ref>رحمتى، محمدكاظم، ص71</ref>تأليف اين كتاب به دستور عبيدالله مهدى، نخستين خليفه فاطمى (خلافت 297 - 322ق) بوده و به احتمال قوى پس از سال 312ق، آن را به پایان رسانده است.<ref>عمادى حائرى، سيد محمد، ص137</ref>اين چاپ از كتاب با مقدمه و تصحيح محمدكاظم رحمتى در يك جلد منتشر شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۰: خط ۴۰:
نويسنده در «الإيضاح» برخلاف ديگر آثارش، احاديث را به‌صورت مسند نقل كرده است، اما آنچه كه به اين كتاب اهميتى ديگرگون مى‌بخشد، آن است كه در اين كتاب تصريح مى‌كند كه احاديث را در كتاب‌هاى راويان از اهل‌بيت(ع) ديده و از آن كتاب‌ها نقل مى‌نمايد. وى در جاى‌جاى «الإيضاح» از اين كتاب‌ها نام مى‌برد، به سند آن اشاره مى‌كند و سپس به نقل حديث مى‌پردازد. اين امر تأييدى است بر اين نكته كه حديث‌نامه‌هاى كهن، احاديث خود را از كتاب‌هاى پيشين برگرفته‌اند و سند نقل حديث در آنها، در بسيارى موارد، سند نقل از كتاب است و نه نقل شفاهى روايات. بيشتر كتاب‌هاى معتمد - كه عالمان متقدم شيعى مانند [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و صدوق احاديث كتب خود را از آن برگرفته‌اند - اينك موجود نيست، ولى در روزگار آنان به‌گونه مستقل موجود بوده است.
نويسنده در «الإيضاح» برخلاف ديگر آثارش، احاديث را به‌صورت مسند نقل كرده است، اما آنچه كه به اين كتاب اهميتى ديگرگون مى‌بخشد، آن است كه در اين كتاب تصريح مى‌كند كه احاديث را در كتاب‌هاى راويان از اهل‌بيت(ع) ديده و از آن كتاب‌ها نقل مى‌نمايد. وى در جاى‌جاى «الإيضاح» از اين كتاب‌ها نام مى‌برد، به سند آن اشاره مى‌كند و سپس به نقل حديث مى‌پردازد. اين امر تأييدى است بر اين نكته كه حديث‌نامه‌هاى كهن، احاديث خود را از كتاب‌هاى پيشين برگرفته‌اند و سند نقل حديث در آنها، در بسيارى موارد، سند نقل از كتاب است و نه نقل شفاهى روايات. بيشتر كتاب‌هاى معتمد - كه عالمان متقدم شيعى مانند [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و صدوق احاديث كتب خود را از آن برگرفته‌اند - اينك موجود نيست، ولى در روزگار آنان به‌گونه مستقل موجود بوده است.


اما شايان توجه است كه قاضى نعمان آشكارا به نقل از كتاب‌هاى پيشين اشاره مى‌كند و از آن كتاب‌ها نام مى‌برد؛ حال‌آنكه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و صدوق تنها سند خود از كتاب را ياد كرده‌اند و به مؤلف و كتاب اشاره‌اى ننموده‌اند. گفتنى است كه ظاهراً قاضى نعمان اين كتاب‌ها را به‌صورت «وجاده» و بر اساس نسخه مشهور در زمان و مكان خود به دست آورده و به نقل از آنها پرداخته است؛ چراكه او اشاره‌اى به سند خود تا مؤلف كتاب نمى‌كند، مگر آنكه تصور كنيم كه وى در پايان «الإيضاح» مشيخه‌اى همانند مشيخه «التهذيب» آورده بوده كه به جهت نقص نسخه به دست ما نرسيده است.<ref>عمادى حائرى، سيد محمد، ص138 - 139</ref>اشاره روشن قاضى نعمان به نقل احاديث از كتاب‌هاى پيشين، راهى مطمئن براى بازسازى آن كتاب‌هاست. البته همين بهره را از سلسله اسناد احاديث كتاب‌هايى، مانند «الكافي» مى‌توان برد، اما بيشتر با ظن و گمان؛ هرچند كه در بسيارى موارد، اين گمان‌ها قرين يقين خواهد بود.<ref>عمادى حائرى، سيد محمد، ص139</ref>
اما شايان توجه است كه قاضى نعمان آشكارا به نقل از كتاب‌هاى پيشين اشاره مى‌كند و از آن كتاب‌ها نام مى‌برد؛ حال‌آنكه [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و صدوق تنها سند خود از كتاب را ياد كرده‌اند و به مؤلف و كتاب اشاره‌اى ننموده‌اند. گفتنى است كه ظاهراً قاضى نعمان اين كتاب‌ها را به‌صورت «وجاده» و بر اساس نسخه مشهور در زمان و مكان خود به دست آورده و به نقل از آنها پرداخته است؛ چراكه او اشاره‌اى به سند خود تا مؤلف كتاب نمى‌كند، مگر آنكه تصور كنيم كه وى در پایان «الإيضاح» مشيخه‌اى همانند مشيخه «التهذيب» آورده بوده كه به جهت نقص نسخه به دست ما نرسيده است.<ref>عمادى حائرى، سيد محمد، ص138 - 139</ref>اشاره روشن قاضى نعمان به نقل احاديث از كتاب‌هاى پيشين، راهى مطمئن براى بازسازى آن كتاب‌هاست. البته همين بهره را از سلسله اسناد احاديث كتاب‌هايى، مانند «الكافي» مى‌توان برد، اما بيشتر با ظن و گمان؛ هرچند كه در بسيارى موارد، اين گمان‌ها قرين يقين خواهد بود.<ref>عمادى حائرى، سيد محمد، ص139</ref>


همچنين اهميت كتاب «الإيضاح» از اين جهت است كه در مورد خاستگاه فقه اسماعيليه به‌جز چند گزارش پراكنده، هيچ اطلاع ديگرى، در منابع وجود ندارد. از سوى ديگر متن مرسل «دعائم»، هويت منابع مورد استفاده در تأليف آن را پنهان مى‌كند. متن مسند كتاب «الإيضاح» به ما اين امكان را مى‌دهد تا در مورد ماهيت و منابع فقه اسماعيليه اطلاعات مهمى را به دست آوريم.<ref>رحمتى، محمدكاظم، ص74</ref>اهميت ديگر اين كتاب در ارائه احاديث امامى است كه ظاهراً به‌صورت‌هاى ديگرى نيز موجود بوده‌اند، كه در حال حاضر به‌نحو ديگرى در مجامع امامى موجود مى‌باشند. برخى از اين تفاوت‌ها گاه اهميت بسيارى دارد. يك مورد از اين دست، روايتى از كتاب صلاة حريز بن عبدالله سجستانى به روايت حماد بن عيسى مى‌باشد. در اين حديث ضمن رد اظهار كلمه آمين در نماز، علت آن عدم وجود زيادتى در كتاب خدا بيان شده است.<ref>همان، ص75</ref>
همچنين اهميت كتاب «الإيضاح» از اين جهت است كه در مورد خاستگاه فقه اسماعيليه به‌جز چند گزارش پراكنده، هيچ اطلاع ديگرى، در منابع وجود ندارد. از سوى ديگر متن مرسل «دعائم»، هويت منابع مورد استفاده در تأليف آن را پنهان مى‌كند. متن مسند كتاب «الإيضاح» به ما اين امكان را مى‌دهد تا در مورد ماهيت و منابع فقه اسماعيليه اطلاعات مهمى را به دست آوريم.<ref>رحمتى، محمدكاظم، ص74</ref>اهميت ديگر اين كتاب در ارائه احاديث امامى است كه ظاهراً به‌صورت‌هاى ديگرى نيز موجود بوده‌اند، كه در حال حاضر به‌نحو ديگرى در مجامع امامى موجود مى‌باشند. برخى از اين تفاوت‌ها گاه اهميت بسيارى دارد. يك مورد از اين دست، روايتى از كتاب صلاة حريز بن عبدالله سجستانى به روايت حماد بن عيسى مى‌باشد. در اين حديث ضمن رد اظهار كلمه آمين در نماز، علت آن عدم وجود زيادتى در كتاب خدا بيان شده است.<ref>همان، ص75</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش