ابن ادریس، محمد بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'وي' به 'وی'
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی')
خط ۴۵: خط ۴۵:
بنابر منابع متأخر، مادر او، نوه دخترى شيخ مسعود وَرّام بوده است و نسب وى از جانب مادر با سه واسطه، به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مى‌رسد، اما نظر به تاريخ وفات شيخ ورام در 605ق و سال وفات ابن ادريس و نيز با مقايسه طبقه شيخ ورام با طبقه وى، اين نسبت درست نمى‌نمايد.
بنابر منابع متأخر، مادر او، نوه دخترى شيخ مسعود وَرّام بوده است و نسب وى از جانب مادر با سه واسطه، به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مى‌رسد، اما نظر به تاريخ وفات شيخ ورام در 605ق و سال وفات ابن ادريس و نيز با مقايسه طبقه شيخ ورام با طبقه وى، اين نسبت درست نمى‌نمايد.


شرح‌حال‌نويسان، وى را با عنوان «حلّى» ياد كرده‌اند، و منتجب‌ الدين متذكر شده كه در حله با وى ملاقات كرده است.
شرح‌حال‌نویسان، وى را با عنوان «حلّى» ياد كرده‌اند، و منتجب‌ الدين متذكر شده كه در حله با وى ملاقات كرده است.


تاريخى براى ولادت وى نقل نشده، ولى به استناد خط [[شهيد ثانى]] كه در اجازات مجلسى آمده، او در 558ق به سن بلوغ رسيده است و با فرض اينكه وى در حدود 15 سالگى بالغ شده باشد، تولد وى را بايد در حدود 543ق دانست.
تاريخى براى ولادت وى نقل نشده، ولى به استناد خط [[شهيد ثانى]] كه در اجازات مجلسى آمده، او در 558ق به سن بلوغ رسيده است و با فرض اينكه وى در حدود 15 سالگى بالغ شده باشد، تولد وى را بايد در حدود 543ق دانست.
خط ۵۱: خط ۵۱:
در مورد وفات او نيز اختلاف است: كفعمى جمعه 18 شوال 598ق و [[ذهبى]] 597ق را ذكر كرده است؛ بنابراین، سخن علماى متأخر شيعه در اين باب كه وى پيش از رسيدن به 25 سالگى وفات يافته است، نبايد صحيح باشد.
در مورد وفات او نيز اختلاف است: كفعمى جمعه 18 شوال 598ق و [[ذهبى]] 597ق را ذكر كرده است؛ بنابراین، سخن علماى متأخر شيعه در اين باب كه وى پيش از رسيدن به 25 سالگى وفات يافته است، نبايد صحيح باشد.


[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] وى را در فقه، عديم النظير دانسته و ابن داوود حلى او را شيخ الفقها خوانده است. شجاعت علمى وى در شكستن سنت تقليد از آراء [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، تحرك بخشيدن به فقه اماميه، خارج كردن آن از ركود و جمود و تشويق ابتكار و انديشه آزاد، بيانگر جلالت قدر اوست.
[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] وى را در فقه، عديم النظير دانسته و ابن داوود حلى او را شيخ الفقها خوانده است. شجاعت علمى وى در شكستن سنت تقليد از آراء [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، تحرك بخشيدن به فقه اماميه، خارج كردن آن از ركود و جمود و تشویق ابتكار و انديشه آزاد، بيانگر جلالت قدر اوست.


تا يكصد سال پس از درگذشت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، همه مسندنشينان فقاهت شيعه، خوشه‌چينان آراء شيخ و در حقيقت فقط منعكس‌كنندگان نظرات او بودند تا جايى كه مى‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودى مسدود شده بود. در چنين وضعى، ابن ادريس پاى از دائره تقليد بيرون نهاد و به احياى اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.
تا يكصد سال پس از درگذشت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، همه مسندنشينان فقاهت شيعه، خوشه‌چينان آراء شيخ و در حقيقت فقط منعكس‌كنندگان نظرات او بودند تا جايى كه مى‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودى مسدود شده بود. در چنين وضعى، ابن ادريس پاى از دائره تقليد بيرون نهاد و به احياى اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.
خط ۵۹: خط ۵۹:
فقيه معاصر وى، سديد الدين حمصى، او را اهل تخليط و غيرقابل اعتماد دانسته است. ابن داوود حلى عدم پذيرش خبر واحد توسط ابن ادريس را به معنى اعراض كلى او از اخبار اهل‌بيت(ع) گرفته و وى را در زُمره ضعفا آورده، ولى در همانجا او را ستوده است.
فقيه معاصر وى، سديد الدين حمصى، او را اهل تخليط و غيرقابل اعتماد دانسته است. ابن داوود حلى عدم پذيرش خبر واحد توسط ابن ادريس را به معنى اعراض كلى او از اخبار اهل‌بيت(ع) گرفته و وى را در زُمره ضعفا آورده، ولى در همانجا او را ستوده است.


بحرانى مى‌نويسد كه [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] به كرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند، ولى در دوره‌هاى بعد، نظر علماى رجال در مورد وى به تدريج تغيير يافت تا آنجا كه مجلسى او را توثيق كرده است.
بحرانى مى‌نویسد كه [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] به كرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند، ولى در دوره‌هاى بعد، نظر علماى رجال در مورد وى به تدريج تغيير يافت تا آنجا كه مجلسى او را توثيق كرده است.


معاصران نظر حمصى را در مورد تخليط ابن ادريس تنها از اين جهت كه وى در نقل اسناد روايات اندكى بى‌دقت بوده، صحيح دانسته‌اند.
معاصران نظر حمصى را در مورد تخليط ابن ادريس تنها از اين جهت كه وى در نقل اسناد روايات اندكى بى‌دقت بوده، صحيح دانسته‌اند.


حلى چنانكه از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمى‌آيد، برخى از اصول و مصنفات سلف شيعه را در اختيار داشته و وى آخرين كسى است كه درباره برخى از آن‌ها اطلاعاتى به دست مى‌دهد و برخى از اجازات نام وى در سلسله روايى صحيفه سجاديه ديده مى‌شود. همچنين نام وى در ميان راويان كتب ديگر نيز آمده است.
حلى چنانكه از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمى‌آيد، برخى از اصول و مصنفات سلف شيعه را در اختيار داشته و وى آخرين كسى است كه درباره برخى از آن‌ها اطلاعاتى به دست مى‌دهد و برخى از اجازات نام وى در سلسله روايى صحيفه سجاديه ديده مى‌شود. همچنين نام وى در ميان راویان كتب ديگر نيز آمده است.


وى بعضى از كتب سلف را استنساخ كرده، كه به عنوان نمونه مى‌توان از «[[مصباح المتهجّد]] [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]» و «قرب الاسناد حميرى» نام‌برد.
وى بعضى از كتب سلف را استنساخ كرده، كه به عنوان نمونه مى‌توان از «[[مصباح المتهجّد]] [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]» و «قرب الاسناد حميرى» نام‌برد.


وى خود مى‌نويسد كه از سيد ابوالمكارم بن زهره حضوراً و مكاتبتاً استفاده كرده است. از ديگر مشايخ وى چنانكه از اسناد روايات و اجازات برمى‌آيد، مى‌توان افراد زير را نام برد:
وى خود مى‌نویسد كه از سيد ابوالمكارم بن زهره حضوراً و مكاتبتاً استفاده كرده است. از ديگر مشايخ وى چنانكه از اسناد روايات و اجازات برمى‌آيد، مى‌توان افراد زير را نام برد:


1- عماد الدين محمد بن ابى القاسم طبرى.
1- عماد الدين محمد بن ابى القاسم طبرى.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش