۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'أبي ' به 'أبي') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[شهابی، سکینه]] (محقق) | [[شهابی، سکینه]] (محقق) | ||
[[ضبی، عباس بن بکار]] ( | [[ضبی، عباس بن بکار]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =DS 238 /م6الف2* | | کد کنگره =DS 238 /م6الف2* | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''اخبار الوافدات من النساء على | '''اخبار الوافدات من النساء على معاویه بن ابى سفيان''' تأليف [[عباس بن بكار ضبى]] (129-222ق) با تحقيق سكينه شهابى به زبان عربى منتشر شده است. موضوع کتاب ذكر اخبار بانوانى است كه به جهت ارائه شكايت و يا در مجالس عمومى و مانند آن با معاویه ملاقات كرده و به افشاگرى نسبت به حكومت ظالمانه او پرداختهاند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، شامل يك مقدمه از محقق و متن کتاب شامل شانزده روايت مىباشد. | کتاب، شامل يك مقدمه از محقق و متن کتاب شامل شانزده روايت مىباشد. | ||
مؤلف در ابتدا نام | مؤلف در ابتدا نام بانویى را كه با معاویه ملاقات داشته بيان نموده، سند خبر مذكور را آورده و سپس متن خبر را ذكر كرده است. وى تنها متن راویت را آورده است و هيچگونه شرح يا توضيحى در مورد آن نداده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق در مقدمهاش بر کتاب پيرامون موضوع، عنوان، شرح حال مؤلف، نسخ خطى و نسبت کتاب به مؤلف مطالبى را ارائه كرده است. | محقق در مقدمهاش بر کتاب پيرامون موضوع، عنوان، شرح حال مؤلف، نسخ خطى و نسبت کتاب به مؤلف مطالبى را ارائه كرده است. | ||
اين کتاب از آن جهت حائز اهميت است كه از ديدگاه مردم و | اين کتاب از آن جهت حائز اهميت است كه از ديدگاه مردم و بهویژه بانوان نسبت به حكومت غاصبانه معاویه و جايگاه اميرالمؤمنين در اذهان عرب آن مقطع تاريخى را بر ما روشن مىنمايد. | ||
به عنوان نمونه خبر دوازدهم ملاقات سوده دختر عماره همدانى با | به عنوان نمونه خبر دوازدهم ملاقات سوده دختر عماره همدانى با معاویه را متذكر مىشویم: | ||
«پس از شهادت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سوده همدانى به خاطر شكايت از والى | «پس از شهادت [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سوده همدانى به خاطر شكايت از والى معاویه، بسر بن اركاة، نزد معاویه رفت. زمانى كه معاویه وى را شناخت، به خاطر يادآورى گذشته و تحقير وى، خطاب به او گفت: آيا تو همان كسى نيستى كه در تشجيع برادرانت در جنگ صفّين شعر مىخواندى و آنها را تحريك مىكردى؟ سپس اشعار وى را خواند. | ||
سوده گفت: آرى، اى | سوده گفت: آرى، اى معاویه! من اين سخنان را گفتم و شايسته من نيست كه از حقيقت روىگردان شوم و به دروغ متوسّل گردم. | ||
معاویه پرسيد: چه چيزى تو را واداشت تا اين سخنان را بگویى؟ | |||
سوده پاسخ داد: چون عاشق و دوستدار على(ع) هستم و از حق و حقيقت پيروى مىكنم. پس از آن، | سوده پاسخ داد: چون عاشق و دوستدار على(ع) هستم و از حق و حقيقت پيروى مىكنم. پس از آن، معاویه از وى خواست تا علت حضور خود را در آنجا بيان كند.سوده گفت: اى معاویه! تو سرور مردم شدهاى و اموالشان را به دست گرفتهاى و خداوند از تو درباره مسائل ما و آنچه از حق ما بر تو واجب گردانده است، بازخواست خواهد كرد. | ||
اما بايد بدانى شخصى كه پيوسته مىخواهد در قدرت با تو برابرى كند، ما را چون خوشه گندم درو شده تباه كرده و قلع و قمع نموده و خفيف و خوارمان ساخته است. او بسر بن أرطاة است كه به شهر ما وارد شده، مردان ما را كشته و دارايىهايمان را به غارت برده است. اگر او را عزل كنى، ما آرام خواهيم بود، و گرنه به تو نشان خواهيم داد! | اما بايد بدانى شخصى كه پيوسته مىخواهد در قدرت با تو برابرى كند، ما را چون خوشه گندم درو شده تباه كرده و قلع و قمع نموده و خفيف و خوارمان ساخته است. او بسر بن أرطاة است كه به شهر ما وارد شده، مردان ما را كشته و دارايىهايمان را به غارت برده است. اگر او را عزل كنى، ما آرام خواهيم بود، و گرنه به تو نشان خواهيم داد! | ||
معاویه در مقابل اين تهديد سوده آرام ننشست و پاسخ داد: آيا مرا از قبيلهات مىترسانى و به قيام تهديد مىكنى؟ تو را با وضع دردناكى از همينجا به سوى بسر بن ارطاة مىفرستم تا حكم خود را بر تو جارى سازد و هر آنچه مىخواهد انجام دهد. | |||
در اين هنگام، سوده سرش را پايين انداخت و گريست. سپس سرش را بلند كرد و دو بيت در رثاى [[امام على(ع)]]سرود. | در اين هنگام، سوده سرش را پايين انداخت و گريست. سپس سرش را بلند كرد و دو بيت در رثاى [[امام على(ع)]]سرود. معاویه پس از شنيدن اين اشعار، پرسيد: كسى كه اين چنين او را توصيف مىكنى، كيست؟ | ||
سوده پاسخ داد: او اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(ع) است. | سوده پاسخ داد: او اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب(ع) است. | ||
معاویه پرسيد: درباره على(ع) چه مىدانى و چقدر او را مىشناسى؟ | |||
سوده پاسخ داد: مشابه همين صحنه در زمان خلافت على بن ابى طالب(ع) پيش آمد و ما به عنوان شكايت از يك كارگزار، به مركز حكومت علوى مراجعه كرديم. من به عنوان نماينده قوم خود حركت كردم تا شكايت به محكمه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] ببرم. وقتى وارد منزل [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شدم، ديدم در حال نماز و مشغول عبادت خداوند است. پس از نماز، با رحمت و رأفت رو به من كرد و فرمود: حاجتى دارى؟ من هم ماجراى ظلم و ستم آن مرد را براى امام(ع) تعريف كردم. امام وقتى موضوع را شنيد، گريست و فرمود: خدايا! تو شاهد و گواه من و اينان باش كه من كارگزارانم را به ستمكارى و اهمال در حقوق مردم وادار نكردهام. آنگاه قطعه پوستى از جيب خود درآورد و پس از ذكر آياتى از سوره هود، خطاب به كارگزار خود چنين فرمود: وقتى نامهام را دريافت كردى، هر چه از حقوق مردم در دست دارى نگهدار تا كسى را بفرستم كه از تو بستاند و به صاحبانش بدهد. والسلام. | سوده پاسخ داد: مشابه همين صحنه در زمان خلافت على بن ابى طالب(ع) پيش آمد و ما به عنوان شكايت از يك كارگزار، به مركز حكومت علوى مراجعه كرديم. من به عنوان نماينده قوم خود حركت كردم تا شكايت به محكمه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] ببرم. وقتى وارد منزل [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] شدم، ديدم در حال نماز و مشغول عبادت خداوند است. پس از نماز، با رحمت و رأفت رو به من كرد و فرمود: حاجتى دارى؟ من هم ماجراى ظلم و ستم آن مرد را براى امام(ع) تعريف كردم. امام وقتى موضوع را شنيد، گريست و فرمود: خدايا! تو شاهد و گواه من و اينان باش كه من كارگزارانم را به ستمكارى و اهمال در حقوق مردم وادار نكردهام. آنگاه قطعه پوستى از جيب خود درآورد و پس از ذكر آياتى از سوره هود، خطاب به كارگزار خود چنين فرمود: وقتى نامهام را دريافت كردى، هر چه از حقوق مردم در دست دارى نگهدار تا كسى را بفرستم كه از تو بستاند و به صاحبانش بدهد. والسلام. |
ویرایش