دفع أباطيل الكاتب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه اى ' به 'ه‌اى '
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
جز (جایگزینی متن - 'ه اى ' به 'ه‌اى ')
خط ۳۱: خط ۳۱:
مؤلف می‌گوید: انگيزه او، دفاع از حق و رد استدلال هاى باطل كسى است كه ادعاى تشيع داشته و تلاش دارد، اصول اوليه و واضح شيعه اماميه را انكار نمايد.
مؤلف می‌گوید: انگيزه او، دفاع از حق و رد استدلال هاى باطل كسى است كه ادعاى تشيع داشته و تلاش دارد، اصول اوليه و واضح شيعه اماميه را انكار نمايد.


وى می‌نويسد: وقتى به استنادات احمد كاتب مراجعه نموده و آنها را در مصادر اصلى پى گيرى نمودم، متوجه بطلان اين استنادات شدم كه نسبتى كذب و افترائى بيش نبوده است، براى مثال حديثى را از كتاب شافى آورده و به گونه اى نسبت داده كه گويا مضمون آن، رأى و اعتقاد شريف [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، صاحب شافى است، در حالى كه وقتى مراجعه كردم، مشاهده شد، اين حديث را [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از معتزله نقل كرده و سپس آنرا رد و انكار نموده است. يا در جايى ديگر كاتب بخشى از يك حديث را نقل كرده كه به گمانش مثبت ادعاى اوست و صدر و ذيل حديث را رها كرده، در حالى كه صدر و ذيل حديث تصريح به خلاف گمان كاتب دارد. و...  
وى می‌نويسد: وقتى به استنادات احمد كاتب مراجعه نموده و آنها را در مصادر اصلى پى گيرى نمودم، متوجه بطلان اين استنادات شدم كه نسبتى كذب و افترائى بيش نبوده است، براى مثال حديثى را از كتاب شافى آورده و به گونه‌اى نسبت داده كه گويا مضمون آن، رأى و اعتقاد شريف [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، صاحب شافى است، در حالى كه وقتى مراجعه كردم، مشاهده شد، اين حديث را [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از معتزله نقل كرده و سپس آنرا رد و انكار نموده است. يا در جايى ديگر كاتب بخشى از يك حديث را نقل كرده كه به گمانش مثبت ادعاى اوست و صدر و ذيل حديث را رها كرده، در حالى كه صدر و ذيل حديث تصريح به خلاف گمان كاتب دارد. و...  


بنابراين عمل اين شخص دور از آزاد منشى و امانت دارى بوده و خيانتى بارز است، از كسى كه ادعاى شيعه بودن دارد، امرى بعيد است، بلكه اين امرى مشكوك و براى ضربه زدن به مكتب اهل‌بيت طراحى شده و تنها از دشمنان شيعه مى تواند باشد.
بنابراين عمل اين شخص دور از آزاد منشى و امانت دارى بوده و خيانتى بارز است، از كسى كه ادعاى شيعه بودن دارد، امرى بعيد است، بلكه اين امرى مشكوك و براى ضربه زدن به مكتب اهل‌بيت طراحى شده و تنها از دشمنان شيعه مى تواند باشد.
خط ۷۸: خط ۷۸:
احمد كاتب بى ميلى علی‌ عليه‌السلام از مبادرت بر گرفتن بيعت براى خود بعد از وفات پيامبر را به قبول نظام شورايى از طرف او تفسير مى‌كند، و حال آن كه اين هم امرى باطل و دروغى بيش نيست.
احمد كاتب بى ميلى علی‌ عليه‌السلام از مبادرت بر گرفتن بيعت براى خود بعد از وفات پيامبر را به قبول نظام شورايى از طرف او تفسير مى‌كند، و حال آن كه اين هم امرى باطل و دروغى بيش نيست.


تاريخ به ما مى گويد كه امام علی‌ عليه‌السلام بعد از وفات پيامبر مشغول تجهيز حضرت شد، و انصار در سقيفه جمع شدند، كه در نهايت به بيعت با ابوبكر ختم شد، و علی‌ عليه‌السلام را در كار انجام شده اى قرار دادند.  
تاريخ به ما مى گويد كه امام علی‌ عليه‌السلام بعد از وفات پيامبر مشغول تجهيز حضرت شد، و انصار در سقيفه جمع شدند، كه در نهايت به بيعت با ابوبكر ختم شد، و علی‌ عليه‌السلام را در كار انجام شده‌اى قرار دادند.  


بعلاوه علی‌ عليه‌السلام با وجود نص بر امامت او، و بيعت مسلمانان و از جمله ابوبكر و عمر در روز غدير با او، نيازى به گرفتن بيعت براى خود نداشته است. در روز غدير عمر به علی‌ عليه‌السلام اين گونه تبريك گفت: " بخ بخ لك يا ابا الحسن اصبحت مولاي و مولى كل مؤمن"
بعلاوه علی‌ عليه‌السلام با وجود نص بر امامت او، و بيعت مسلمانان و از جمله ابوبكر و عمر در روز غدير با او، نيازى به گرفتن بيعت براى خود نداشته است. در روز غدير عمر به علی‌ عليه‌السلام اين گونه تبريك گفت: " بخ بخ لك يا ابا الحسن اصبحت مولاي و مولى كل مؤمن"
خط ۸۶: خط ۸۶:
كاتب براى اين كه اثبات كند، اهل‌بيت بويژه علی‌ عليه‌السلام نظام شورايى را قبول داشته به شواهد و مطالب بى مبناى ديگرى استناد مى‌كند، مثلاًشركت علی‌ عليه‌السلام را در شوراى شش نفره تعيين خليفه به دستور عمر و عدم تصريح علی‌ عليه‌السلام به وجود نص بر خلافت خود را در آن شورى، قبول نظريه شورى تفسير مى‌كند.
كاتب براى اين كه اثبات كند، اهل‌بيت بويژه علی‌ عليه‌السلام نظام شورايى را قبول داشته به شواهد و مطالب بى مبناى ديگرى استناد مى‌كند، مثلاًشركت علی‌ عليه‌السلام را در شوراى شش نفره تعيين خليفه به دستور عمر و عدم تصريح علی‌ عليه‌السلام به وجود نص بر خلافت خود را در آن شورى، قبول نظريه شورى تفسير مى‌كند.


و حال آن كه اين، كلامى باطل است، زيرا علی‌ عليه‌السلام در مواضع عديده اى حق خود را بيان نموده و تصريح به غاصبانه بودن خلافت ايشان كرده است، و جاى تصريح آن در اين شوراى خاص كه با شرايط خاص و به خواست عمر تشكيل شده نيست.
و حال آن كه اين، كلامى باطل است، زيرا علی‌ عليه‌السلام در مواضع عديده‌اى حق خود را بيان نموده و تصريح به غاصبانه بودن خلافت ايشان كرده است، و جاى تصريح آن در اين شوراى خاص كه با شرايط خاص و به خواست عمر تشكيل شده نيست.


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش