۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
درباره اين ترجمه چند نكته گفتنى است: | درباره اين ترجمه چند نكته گفتنى است: | ||
#با بررسى اجمالى ترجمه كه انجام شد، به نظر مىرسد زبان و ادبيات استفادهشده در اين ترجمه، روان و شيوا و متناسب با فرهنگ فارسى امروزى در سطح علمى و رسمى است و ترجمه مطالب، با دقت و رعايت امانت انجام شده است و البته مخاطبان، آشنايان با زبان و ادبيات عرفانى اسلام هستند. | |||
#مترجم محترم در يادداشتى كه بر ويراست جديد در تهران، آذر 1386 نوشته، بر چند نكته تأكيد كرده است: | |||
#:الف)- در اين رساله كوتاه كه چند سال قبل با توصيه برخى بزرگان اهل نظر آن را ترجمه نمودم، اصول و مبانى سلوك شرعى بر نهج شيعى و مبتنى بر آموزههاى قرآنى و معارف خاندان وحى(ع) عرضه گرديده است؛ | |||
#:ب)- اين رساله به حقيقت نوعى «سفرنامه» است كه نويسنده دلآگاه آن شرح سير و سفر معنوى خود را باز مىگويد. سخنان به شيوهاى موجز و مجمل گفته شده؛ زيرا كه مخاطب آن صاحبدلانند، نه بىخبران و نوآموزان ابجدخوان؛ | |||
#:ج)- براى فهم نظرات علامه در اين رساله كوتاه و كوچك، آشنايى با مبانى فلسفى ايشان و بعضى اصول «حكمت متعاليه» ضرورى است. مىتوان رساله را با كمك يك معلم يا مدرس خواند و مىتوان از ديگر آثار علامه همچون «اصول فلسفه و روش رئاليسم» مدد جست. بههرحال، قدرى آشنايى با فلسفه اسلامى براى فهم مضامين رساله لازم است<ref>مقدمه كتاب، ص1-2</ref> | |||
#همچنين نويسنده در مقدمهاش كه در بهمن 1364 بر چاپ اول نوشته، چند نكته را يادآور شده است: | |||
#:الف)- مسئله ولايت از مباحث مهم عرفان نظرى است كه پايههاى استوار فلسفى نيز دارد؛ | |||
#:ب)- يكى از آيات و علامات مقام شامخ عرفانى [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، «رساله ولايت» او است. اين رساله با اينكه لفظش كم است، اما بسيار محتوايش بلند و فراوان است. همان طور كه خود جناب [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] كمحرف و پرمعنى بود؛ | |||
#:ج)- در ترجمه نخواستهام كه در مراعات نكات فنى و دستورى وسواس به خرج دهم، بلكه سعيم بر اين بوده است تا كلمات گهربار آن بزرگ را به زبان فارسى قابل فهم برگردانم، ولى تعمّد داشتهام تا در ترجمه و بازگردان اين رساله شريف همچون برخى نوگرايان و تجددزدگان اين روزگار از پارسى سره استفاده نكنم و در بهرهگيرى از كلمات رساى عربى كه زبان وحى و قرآن است تعصب نابجا و ستيز و لجاجى نداشتهام، بلكه برعكس قصدم اين بوده است كه كلمات اصيل و جاافتاده عربى و مصطلحات عرفانى را به پارسى سره ترجمه نكنم، لذا از معادلسازى و نوآورىهاى نامناسب پرهيز كردهام و كوشيدهام كه زبان ترجمه، زبان عرفان و به شيوه سخن گفتن خود عارفان ربانى و عالمان الهى باشد؛ | |||
#:د)- قابل تذكر است كه در تمام موارد، در ترجمه آيات قرآن كريم - جز در مواردى اندك - از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشهاى(ره) استفاده شده است<ref>همان، ص3-18</ref> | |||
#همچنين مترجم محترم گاه توضيحاتى در پاورقى افزوده و آن را با علامت «م» مشخص كرده است؛ مثلاً چنين نوشته است: | |||
#:- «ارزش و والايى كار بزرگ علامه نيز در همين است كه در شرايط سختى كه روىآورى به فلسفه و عرفان، جرم و كفر بود و پرداختن به قرآن و تفسير آن نوعى «خودكشى اجتماعى» و مانع وصول به مقام رياست دينى و مرجعيت مذهبى بود، پرصلابت و استوار قد برافراشت و مشعل حكمت و عرفان را فروزان ساخت. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه به سخنان غمبار و دردآلود شهيد عقيده، استاد [[مطهری، مرتضی|مرتضى مطهرى]](ره) در كتاب ده گفتار، صفحه 190-189، نيز به اوايل كتاب مهر تابان، نوشته سيد محمدحسين تهرانى مراجعه كنيد-م»<ref>مقدمه كتاب، ص14، پاورقى 1</ref> | |||
#:- «البته عبارت متن با اصل متن مناجات شعبانيه اندك تفاوتى دارد، ولى ترجمه اصل عبارت مناجات شعبانيه چنين است: خدايا شيدايى و شيفتگى ذكر خود را پياپى در دلم انداز و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده-م»<ref>متن كتاب، ص125، پاورقى 2</ref> | |||
#شايان ذكر است كه در اين اثر، پاورقىهاى بسيارى با امضاى «و» مشخص شده كه معلوم نشد نوشته كيست<ref>مقدمه كتاب، ص15، پاورقى 1 و متن كتاب، ص25، پاورقى 2 و ص27، پاورقى 1 و ص28، پاورقى 1-4 و...</ref>؛ به نظر مىرسد اين پاورقىها نوشته جناب آقاى حسن وكيليان از استادان ادبيات عرب و از دوستان مترجم محترم باشد<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص17</ref> در پاورقىهاى اين كتاب، نام و نشان آيات مشخص شده<ref>ر.ک: متن كتاب، ص25، پاورقى 1 و...</ref>، گاه منابع مورد نظر با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه معين شده<ref>ر.ک: همان، ص60، پاورقى 1-2 و...</ref> و گاه مطالبى توضيحى آمده است<ref>ر.ک: همان، ص40، پاورقى 1 و...</ref> | |||
#شايان يادآورى است كه نويسنده، مقدمه كوتاهى بر كتاب نوشته و در آن چنين آورده: «... رسالة في الولاية و أنها هي الكمال الأخير الحقيقي للإنسان و أنها الغرض الأخير من تشريع الشريعة الحقة الإلهية على ما يستفاد من صريح البرهان و يدلّ عليه ظواهر البياناتالدينية و الكلام موضوع في فصول و الله سبحانه المستعان»<ref>ر.ک: رسالة الولاية، ص4</ref>، ولى مترجم محترم آن را ترجمه نكرده و بهجاى آن شعرى از [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] تحت عنوان «پيام نسيم» آورده كه آغاز و انجامش چنين است: | |||
2 | {{شعر}} | ||
{{ب|''گذر ز دانه و دام جهان و خويش مباز''|2=''كه مرغ با پر آزاد مىكند پرواز''}} | |||
{{ب|''به هرزه راه مپيما و خويش خسته مساز ''|2=''كه پيش پاى تو باشد بسى نشيب و فراز''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
مترجم افزوده است: «مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] اين قطعه شعر را بهصورت «پارسى سره» در سنه 1330ش، در دهكده «زان» زير درختان «ورس» سرودهاند؛ رحمة اللّه عليه رحمة واسعة<ref>ر.ک: متن كتاب، ص19</ref> | مترجم افزوده است: «مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] اين قطعه شعر را بهصورت «پارسى سره» در سنه 1330ش، در دهكده «زان» زير درختان «ورس» سرودهاند؛ رحمة اللّه عليه رحمة واسعة<ref>ر.ک: متن كتاب، ص19</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۵۸: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#رسالة الولاية، العلامة السيد محمدحسين الطباطبائي، مؤسسة أهلالبيت(ع)، قم الطبعة الأولى، 1360ش. | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]] |
ویرایش