۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
#:{{ب|''تا نگريد طفل كى نوشد لبن ''|2=''تا نگريد ابر كى رويد چمن''}} | #:{{ب|''تا نگريد طفل كى نوشد لبن ''|2=''تا نگريد ابر كى رويد چمن''}} | ||
#:{{ب|''تا نگريد طفلك حلوافروش ''|2=''ديگ بخشايش نمىآيد به جوش''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''تا نگريد طفلك حلوافروش ''|2=''ديگ بخشايش نمىآيد به جوش''}}{{پایان شعر}} | ||
#:آنكه نسبت به دعا كبر ورزد، آنكه احساس نياز به دعا نكند، آنكه خود را محتاج به انابه و تضرع نداند، از گروه مستكبران و به فرموده كتاب حق، مستحق عذاب الهى است | #:آنكه نسبت به دعا كبر ورزد، آنكه احساس نياز به دعا نكند، آنكه خود را محتاج به انابه و تضرع نداند، از گروه مستكبران و به فرموده كتاب حق، مستحق عذاب الهى است..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص33</ref> | ||
#جمله عرشى و ملكوتىِ «دنيا مزرعه آخرت است» از رسول الهى، معروف و مشهور مىباشد. آرى آخرتِ آباد، ثمره دنياى حلال و معادِ پاك ميوه مال حلال و عمل صالح و اخلاق حسنه است... حضرت باقر(ع) فرمود: آنكه از چهار طريق مال و ثروت به دست آورد، چهار عمل از او پذيرفته نخواهد شد؛ آنكه از طريق غش در معامله و ربا و خيانت و سرقت كسب مال كند، زكات و صدقه و حج و عمره او در پيشگاه حق قبول نمىشود و نيز فرمود: خداوند حج و عمرهاى كه مخارجش از مال حرام تأمين شده نمىپذيرد<ref>ر.ک: همان، ص66-70</ref> | #جمله عرشى و ملكوتىِ «دنيا مزرعه آخرت است» از رسول الهى، معروف و مشهور مىباشد. آرى آخرتِ آباد، ثمره دنياى حلال و معادِ پاك ميوه مال حلال و عمل صالح و اخلاق حسنه است... حضرت باقر(ع) فرمود: آنكه از چهار طريق مال و ثروت به دست آورد، چهار عمل از او پذيرفته نخواهد شد؛ آنكه از طريق غش در معامله و ربا و خيانت و سرقت كسب مال كند، زكات و صدقه و حج و عمره او در پيشگاه حق قبول نمىشود و نيز فرمود: خداوند حج و عمرهاى كه مخارجش از مال حرام تأمين شده نمىپذيرد<ref>ر.ک: همان، ص66-70</ref> | ||
#حِجر اسماعيل كه در دامن بيت و داخل مطاف است، محل زندگى هاجر، آن انسان والا و كمنظير و جايگاه زندگى اسماعيل، آن نمونه اعلاى انسانيت و اقامهكننده نماز و اداكننده زكات و وفادار به پيمان و آن شخصيتى است كه خداوند عزيز در قرآن مجيد، او را «صادق الوعد» ستوده و نسبت به او اعلام رضايت فرموده است؛ آن بزرگپيامبرى كه زن و فرزند را به نماز و عبادت خدا دعوت مىكرد و در كنار بيت زندگى را به عبادت و مناجات و خدمت به مردم منطقه و تربيت عباد حق مىگذراند. حجر اسماعيل، بنا بر مشهور، مدفن عدهاى از انبيا و سفراى حق و محل دفن هاجر و اسماعيل است. امامان شيعه در آن محل به عبادت و مناجات با قاضىالحاجات مىپرداختند و به دعا و راز و نياز در آن مكان شريف اصرار داشتند... على بن مزيد مىگويد: «[[امام جعفر صادق(ع)]]|حضرت صادق(ع)]] را در حجر اسماعيل زير ناودان ديدم كه متوجه بيت بود و دو دست به دعا برداشته، به محضر حق عرضه مىداشت: الهى به ناتوانيم و اندك چارهام رحم كن. الهى رحمت دنيا و آخرتت را بر من نازل فرما و از روزى واسعت بر من زياد گردان و شر فاسقان جن و انس را و فاسقان عرب و عجم را از من دور كن. خدايا روزيم را وسعت ده و بر من تنگ مگير. الهى به من رحمت آور و مرا عذاب مكن. از من راضى شو و بر من غضب منما. بهحقيقت كه شنونده دعايى و نزديكى و اجابتكننده خواسته بندگانى<ref>ر.ک: همان، ص91</ref> | #حِجر اسماعيل كه در دامن بيت و داخل مطاف است، محل زندگى هاجر، آن انسان والا و كمنظير و جايگاه زندگى اسماعيل، آن نمونه اعلاى انسانيت و اقامهكننده نماز و اداكننده زكات و وفادار به پيمان و آن شخصيتى است كه خداوند عزيز در قرآن مجيد، او را «صادق الوعد» ستوده و نسبت به او اعلام رضايت فرموده است؛ آن بزرگپيامبرى كه زن و فرزند را به نماز و عبادت خدا دعوت مىكرد و در كنار بيت زندگى را به عبادت و مناجات و خدمت به مردم منطقه و تربيت عباد حق مىگذراند. حجر اسماعيل، بنا بر مشهور، مدفن عدهاى از انبيا و سفراى حق و محل دفن هاجر و اسماعيل است. امامان شيعه در آن محل به عبادت و مناجات با قاضىالحاجات مىپرداختند و به دعا و راز و نياز در آن مكان شريف اصرار داشتند... على بن مزيد مىگويد: «[[امام جعفر صادق(ع)]]|حضرت صادق(ع)]] را در حجر اسماعيل زير ناودان ديدم كه متوجه بيت بود و دو دست به دعا برداشته، به محضر حق عرضه مىداشت: الهى به ناتوانيم و اندك چارهام رحم كن. الهى رحمت دنيا و آخرتت را بر من نازل فرما و از روزى واسعت بر من زياد گردان و شر فاسقان جن و انس را و فاسقان عرب و عجم را از من دور كن. خدايا روزيم را وسعت ده و بر من تنگ مگير. الهى به من رحمت آور و مرا عذاب مكن. از من راضى شو و بر من غضب منما. بهحقيقت كه شنونده دعايى و نزديكى و اجابتكننده خواسته بندگانى<ref>ر.ک: همان، ص91</ref> |
ویرایش