۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
نويسنده يادآور شده است: ايرانيان از همان وقتى كه خبر اسلام به آنان رسيد از نقطه نظر بينش و خرد خود حقيقت و جامعيّت آن را دريافتند و نامه حضرت رسول(ص) به پادشاه ايران كه: أسلم تسلم (اسلام بياور تا سالم بمانى) به آنان فهمانده بود كه اسلام دين سازش و سلامت است، بدينجهت عقد دوستى معنوى خود را از زمان آگاهى به آن استوار ساختند تا آنكه كشورشان در تحت حكمرانى مسلمانان درآمد. كشور ايران مثل ساير نقاطى كه اعراب فتح مىكردند نبود بلكه كشورى بود متمدّن با تمدّنى ريشهدار و فرهنگى اصيل و ادبيّاتى فراوان و اطّلاعات كافى و وافى از امور عالى و دانى و با اين امتيازات به زودى توانست كه نظام كشورى و آئين مملكتدارى و طريقه اخذ ماليات و حسابدارى آن و بهرهبردارى از مواهب طبيعى و بسى چيزهاى ديگر را به اعراب ياد دهد و فرهنگى پر از اصطلاحات و تركيبات علمى و ادارى و فلسفى داخل در زبان عربى و ادبيّات آن نمايد و پس از ساليان چندى كه به جدّيت و هوش خردمندانه خود به تجزيه و تحليل شريعت سهله و سمحه محمّدى پرداختند به حقيقت دين اسلام پى بردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/855|همان، ص855]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/856|856]]</ref> | نويسنده يادآور شده است: ايرانيان از همان وقتى كه خبر اسلام به آنان رسيد از نقطه نظر بينش و خرد خود حقيقت و جامعيّت آن را دريافتند و نامه حضرت رسول(ص) به پادشاه ايران كه: أسلم تسلم (اسلام بياور تا سالم بمانى) به آنان فهمانده بود كه اسلام دين سازش و سلامت است، بدينجهت عقد دوستى معنوى خود را از زمان آگاهى به آن استوار ساختند تا آنكه كشورشان در تحت حكمرانى مسلمانان درآمد. كشور ايران مثل ساير نقاطى كه اعراب فتح مىكردند نبود بلكه كشورى بود متمدّن با تمدّنى ريشهدار و فرهنگى اصيل و ادبيّاتى فراوان و اطّلاعات كافى و وافى از امور عالى و دانى و با اين امتيازات به زودى توانست كه نظام كشورى و آئين مملكتدارى و طريقه اخذ ماليات و حسابدارى آن و بهرهبردارى از مواهب طبيعى و بسى چيزهاى ديگر را به اعراب ياد دهد و فرهنگى پر از اصطلاحات و تركيبات علمى و ادارى و فلسفى داخل در زبان عربى و ادبيّات آن نمايد و پس از ساليان چندى كه به جدّيت و هوش خردمندانه خود به تجزيه و تحليل شريعت سهله و سمحه محمّدى پرداختند به حقيقت دين اسلام پى بردند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/855|همان، ص855]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/856|856]]</ref> | ||
نويسنده [[شيخ مفيد]] را اين چنين معرفى كرده است: عالم بزرگوار فخر اسلام بهويژه شيعيان أبو عبداللّه محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به [[شيخ مفيد]] يا ابن المعلّم، در بغداد در محلّه كرخ كه مركز ايرانيان و شيعيان بود ساكن بود. [[شيخ مفيد]] شخصيّتى بلندمرتبه داشت و از شيعه گذشته اهل سنّت هم به علم و فضائل او قائلند و بيش از دويست كتاب بزرگ و كوچك كه مربوط به امور ديانت اسلام و مذهب شيعه است، تأليف فرمود و بىاندازه محترم و تماما او را احترام مىكردند. [[شيخ مفيد]] بسيار زاهد و عابد بود و أبو يعلى جعفرى كه هم از شاگردان برجسته او بود و هم داماد او چنين گفته است كه [[شيخ مفيد]] در شبها قدرى مىخوابيد، سپس برخاسته و به نماز و قرائت قرآن و مطالعه و تدريس مىپرداخت | نويسنده [[شيخ مفيد]] را اين چنين معرفى كرده است: عالم بزرگوار فخر اسلام بهويژه شيعيان أبو عبداللّه محمّد بن محمّد بن نعمان معروف به [[شيخ مفيد]] يا ابن المعلّم، در بغداد در محلّه كرخ كه مركز ايرانيان و شيعيان بود ساكن بود. [[شيخ مفيد]] شخصيّتى بلندمرتبه داشت و از شيعه گذشته اهل سنّت هم به علم و فضائل او قائلند و بيش از دويست كتاب بزرگ و كوچك كه مربوط به امور ديانت اسلام و مذهب شيعه است، تأليف فرمود و بىاندازه محترم و تماما او را احترام مىكردند. [[شيخ مفيد]] بسيار زاهد و عابد بود و أبو يعلى جعفرى كه هم از شاگردان برجسته او بود و هم داماد او چنين گفته است كه [[شيخ مفيد]] در شبها قدرى مىخوابيد، سپس برخاسته و به نماز و قرائت قرآن و مطالعه و تدريس مىپرداخت.<ref>[[www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/893|همان، ص893]]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. نويسنده در فهرست منابع به ذكر نام كتاب و مؤلف اكتفا كرده و ساير مشخصات مانند نام ناشر و نوبت چاپ و زمان و مكان نشر و... مشخص نشده است | فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. نويسنده در فهرست منابع به ذكر نام كتاب و مؤلف اكتفا كرده و ساير مشخصات مانند نام ناشر و نوبت چاپ و زمان و مكان نشر و... مشخص نشده است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1026|همان، ص1026]]- [[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18685/2/1031|1031]]</ref>وى در اين اثر به ندرت پاورقى آورده و در اندكى از اين پاورقىها استناد به منابع كرده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش