۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
#تفسير انفسى: در كتب عرفان نظرى و عملى كه سلسله عرفا درباره آيات قرآنى، تفاسير و بياناتى دارند، در ارتباط با آن تفاسير، اصطلاحى دارند عظيم و پرمعنى كه مىفرمايند: اين بيانات تفسير انفسى قرآن كريم است. اينان تفاسيرى كه نوشتند تفاسير انفسى است. فقيه، آيات مربوط به فقه را از قرآن جدا و بحث مىكند [اين را] آيات الأحكام [يا فقه القرآن گويند] اين خوب است. اديب با توجه به مسائل ادبى از قرآن شواهدى ذكر مىكند؛ ليكن قرآن، الفاظ ادبى و آيات الأحكام تنها نيست. اصول دين و حقايق مبدأ و معاد هم دارد. | #تفسير انفسى: در كتب عرفان نظرى و عملى كه سلسله عرفا درباره آيات قرآنى، تفاسير و بياناتى دارند، در ارتباط با آن تفاسير، اصطلاحى دارند عظيم و پرمعنى كه مىفرمايند: اين بيانات تفسير انفسى قرآن كريم است. اينان تفاسيرى كه نوشتند تفاسير انفسى است. فقيه، آيات مربوط به فقه را از قرآن جدا و بحث مىكند [اين را] آيات الأحكام [يا فقه القرآن گويند] اين خوب است. اديب با توجه به مسائل ادبى از قرآن شواهدى ذكر مىكند؛ ليكن قرآن، الفاظ ادبى و آيات الأحكام تنها نيست. اصول دين و حقايق مبدأ و معاد هم دارد. | ||
#: مقامات انسان و مدارج و معارج آنها را بيان كرده است. اهل عرفان، آن آيات را بهعنوان تفسير انفسى قرآن كريم، بيان كردند. | #: مقامات انسان و مدارج و معارج آنها را بيان كرده است. اهل عرفان، آن آيات را بهعنوان تفسير انفسى قرآن كريم، بيان كردند. | ||
#: | #: مثلاًآنان اگر موسى را به عقل و فرعون را به نفس تعبير كردند، معنايش اين نيست كه انحصارا قرآن اين معنى را مىفرمايد، بلكه مقصود اين است كه اين هم يك بعد و يك معنى و باطنى از قرآن است. در حقيقت، اين بيانات اهل عرفان، بيان بطنى از بطون قرآن كريم است؛ يعنى انطباق دادن آنچه را كه در جهان بيرون است، بر جهان درونى انسان، به حكم مطلب مسلّم انطباق جهان و انسان. | ||
#:نمونههاى روايى در اين باب فراوان است؛ از آن جمله: در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]] ذيل آيه | #:نمونههاى روايى در اين باب فراوان است؛ از آن جمله: در [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]] ذيل آيه | ||
#:{{متن قرآن|وسقاهم ربّهم شرابا طهورا|سوره=انسان|آیه=۲۲}} | #:{{متن قرآن|وسقاهم ربّهم شرابا طهورا|سوره=انسان|آیه=۲۲}} | ||
#:از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت مىكند: «يطهّرهم عن كل شيء سوى اللّه إذ لا طاهر من تدنّس بشيء من الأكوان إلا الله»...<ref>مجمع، ج411/5، ذيل آيه 22 سوره انسان</ref> | #:از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت مىكند: «يطهّرهم عن كل شيء سوى اللّه إذ لا طاهر من تدنّس بشيء من الأكوان إلا الله»...<ref>مجمع، ج411/5، ذيل آيه 22 سوره انسان</ref> | ||
#:در اين آيه شريفه «سقى» به خداوند نسبت داده شده؛ چه عيبى دارد اگر كسى در مقام جزع، ناله، گريه و زارى خدا را ساقى بنامد و بگويد قطرهاى از محبت خودت را به ما بچشان. | #:در اين آيه شريفه «سقى» به خداوند نسبت داده شده؛ چه عيبى دارد اگر كسى در مقام جزع، ناله، گريه و زارى خدا را ساقى بنامد و بگويد قطرهاى از محبت خودت را به ما بچشان. | ||
#:انسان مىبايست زبان هر كسى را مطابق اصطلاحشان بفهمد و نمىتواند از طريق معجمهاى لغوى و قواميس آن اصطلاحات را بيان كند؛ | #:انسان مىبايست زبان هر كسى را مطابق اصطلاحشان بفهمد و نمىتواند از طريق معجمهاى لغوى و قواميس آن اصطلاحات را بيان كند؛ مثلاًمعنعن كه در اصطلاح علم حديث به كار مىرود نمىتوان با مراجعه به كتابهاى لغت آن را تبيين كرده و نمىتوان با محدث جنگيد كه شما لفظ معنعن را از كجا آوردهايد؟ اين اصطلاح است. بايد معناى اصطلاح را از اهل آن شنيد و فهميد.{{شعر}} | ||
#:{{ب|''هر كسى را اصطلاحى دادهايم''|2=''هر كسى را سيرتى بنهادهايم ''}} | #:{{ب|''هر كسى را اصطلاحى دادهايم''|2=''هر كسى را سيرتى بنهادهايم ''}} | ||
#:{{ب|''هنديان را اصطلاح هند مدح''|2=''سنديان را اصطلاح سند مدح ''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''هنديان را اصطلاح هند مدح''|2=''سنديان را اصطلاح سند مدح ''}}{{پایان شعر}} |
ویرایش