شرح السماع الطبيعي لأرسطوطاليس (ابن باجه): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً'
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
خط ۳۹: خط ۳۹:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
رساله سماع طبیعی [[ارسطو]] بر محور مباحث بنیادین و اصلی علم طبیعت قرار گرفته است؛ مباحثی مانند حرکت و سکون و زمان و مکان و بی‎نهایت و اتصال و علت اولی برای حرکت و... ازاین‎رو، این کتاب با سایر کتاب‎هایی که مثلا به تقسیم موجودات طبیعی به عناصر و مرکبات و نبات و حیوان و انسان و... می‎پردازند، تفاوت بنیادین دارد؛ یعنی همان گونه که [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] این کتاب را در ردیف فلسفه اولی قرار داده، می‎توان گفت این کتاب، به مباحث متافیزیک علم طبیعت می‎پردازد و به‎نوعی کتابی است درباره فلسفه طبیعت<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص9</ref>.
رساله سماع طبیعی [[ارسطو]] بر محور مباحث بنیادین و اصلی علم طبیعت قرار گرفته است؛ مباحثی مانند حرکت و سکون و زمان و مکان و بی‎نهایت و اتصال و علت اولی برای حرکت و... ازاین‎رو، این کتاب با سایر کتاب‎هایی که مثلاًبه تقسیم موجودات طبیعی به عناصر و مرکبات و نبات و حیوان و انسان و... می‎پردازند، تفاوت بنیادین دارد؛ یعنی همان گونه که [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] این کتاب را در ردیف فلسفه اولی قرار داده، می‎توان گفت این کتاب، به مباحث متافیزیک علم طبیعت می‎پردازد و به‎نوعی کتابی است درباره فلسفه طبیعت<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص9</ref>.


قدیمی‎ترین ترجمه‎های این اثر به دوران هارون‎الرشید برمی‎گردد. ترجمه‎های متعددی از طبیعیات [[ارسطو]] به زبان عربی وجود دارد و شروح زیادی بر آن نوشته شده که بسیاری از آنها از بین رفته است. نص این کتاب، متن اثری است که برای اولین بار در شرح طبیعیات [[ارسطو]] به زبان عربی به چاپ رسیده است<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref>.
قدیمی‎ترین ترجمه‎های این اثر به دوران هارون‎الرشید برمی‎گردد. ترجمه‎های متعددی از طبیعیات [[ارسطو]] به زبان عربی وجود دارد و شروح زیادی بر آن نوشته شده که بسیاری از آنها از بین رفته است. نص این کتاب، متن اثری است که برای اولین بار در شرح طبیعیات [[ارسطو]] به زبان عربی به چاپ رسیده است<ref>ر.ک: همان، ص9-10</ref>.
خط ۴۵: خط ۴۵:
[[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] در این شرح، به توضیح و شرح مقالات سماع طبیعی [[ارسطو]] می‎پردازد و بر این اثر تعلیقه می‎زند. او در این کار، به سه مقاله اول و مقالات هفتم و هشتم عنایت ویژه‎ای دارد و در شرح آنها بیشتر قلم زده است. وی خود را به ترتیبی که [[ارسطو]] برای بیان مطالب پی گرفته، پایبند نمی‎بیند. مخالفت او با نصی که تعلیقاتش را بر آن بنا نهاده، بر این دلالت می‎کند که وی در تمامی موارد به ترجمه اسحاق بن حنین اعتماد نکرده (هرچند از آن هم استفاده کرده اما از ترجمه‎های دیگر هم بهره برده است) <ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.
[[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] در این شرح، به توضیح و شرح مقالات سماع طبیعی [[ارسطو]] می‎پردازد و بر این اثر تعلیقه می‎زند. او در این کار، به سه مقاله اول و مقالات هفتم و هشتم عنایت ویژه‎ای دارد و در شرح آنها بیشتر قلم زده است. وی خود را به ترتیبی که [[ارسطو]] برای بیان مطالب پی گرفته، پایبند نمی‎بیند. مخالفت او با نصی که تعلیقاتش را بر آن بنا نهاده، بر این دلالت می‎کند که وی در تمامی موارد به ترجمه اسحاق بن حنین اعتماد نکرده (هرچند از آن هم استفاده کرده اما از ترجمه‎های دیگر هم بهره برده است) <ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.


یکی از مسائلی که از قدیم‎ الایام میان شارحان این اثر [[ارسطو]] مطرح بوده، بحث میان مقاله هفتم و هشتم است؛ اختلاف شارحان در این مسئله بر سر این است که آیا مقاله هشتم تکرار مقاله سابق است یا مقاله دیگری است غیر از آن یا تکرار به معنی است (مثلا ثامسطیوس، مطالب آغازین این مقاله (هفتم) را با این استدلال حذف کرده که مطالب مطرح‎شده در این مقاله، با براهین اختصاصی در مقاله هشتم تبیین شده است). [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] هم در شرحش متعرض این مطلب (ارتباط میان مقاله هفتم و هشتم در کتاب طبیعیات [[ارسطو]]) شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
یکی از مسائلی که از قدیم‎ الایام میان شارحان این اثر [[ارسطو]] مطرح بوده، بحث میان مقاله هفتم و هشتم است؛ اختلاف شارحان در این مسئله بر سر این است که آیا مقاله هشتم تکرار مقاله سابق است یا مقاله دیگری است غیر از آن یا تکرار به معنی است (مثلاًثامسطیوس، مطالب آغازین این مقاله (هفتم) را با این استدلال حذف کرده که مطالب مطرح‎شده در این مقاله، با براهین اختصاصی در مقاله هشتم تبیین شده است). [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] هم در شرحش متعرض این مطلب (ارتباط میان مقاله هفتم و هشتم در کتاب طبیعیات [[ارسطو]]) شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


از نظر [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] مقالات هفتم و هشتم با هم یکی نیستند. وی این‎گونه به شرح این ادعا می‎پردازد: محرکات اول به سه قسم تقسیم می‎شوند: محرکی که بدون اینکه به حرکت دربیاید حرکت دارد، محرکی که باید به حرکت دربیاید و اطلاق متحرک بر آن بالعرض خواهد بود و محرکی که به حرکت درمی‎آورد بدون اینکه به حرکت دربیاید (نه بالذات و نه بالعرض). محرک اول، حدّ است؛ زیرا مبیّن وجود است. محرک دوم، معنایی است موجود... و وجود سومی را نمی‎توان تبیین کرد مگر با برهان. از نظر [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] اختلاف این محرکات، مقتضی اختلاف وجوه فحص از آنهاست؛ یعنی فحص از محرک به‎صورت اول، در مقاله هفتم و به‎صورت دوم، در اوایل مقاله هشتم مطرح می‎شود و صورت سوم، هم در آخر مقاله هشتم مطرح شده است. پس مقاله هفتم، تکرار مقاله هشتم نیست؛ زیرا مطلوب در هرکدام از این مقالات (چنان‎که توضیح آن گذشت) غیر از دیگری است<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref>.
از نظر [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] مقالات هفتم و هشتم با هم یکی نیستند. وی این‎گونه به شرح این ادعا می‎پردازد: محرکات اول به سه قسم تقسیم می‎شوند: محرکی که بدون اینکه به حرکت دربیاید حرکت دارد، محرکی که باید به حرکت دربیاید و اطلاق متحرک بر آن بالعرض خواهد بود و محرکی که به حرکت درمی‎آورد بدون اینکه به حرکت دربیاید (نه بالذات و نه بالعرض). محرک اول، حدّ است؛ زیرا مبیّن وجود است. محرک دوم، معنایی است موجود... و وجود سومی را نمی‎توان تبیین کرد مگر با برهان. از نظر [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] اختلاف این محرکات، مقتضی اختلاف وجوه فحص از آنهاست؛ یعنی فحص از محرک به‎صورت اول، در مقاله هفتم و به‎صورت دوم، در اوایل مقاله هشتم مطرح می‎شود و صورت سوم، هم در آخر مقاله هشتم مطرح شده است. پس مقاله هفتم، تکرار مقاله هشتم نیست؛ زیرا مطلوب در هرکدام از این مقالات (چنان‎که توضیح آن گذشت) غیر از دیگری است<ref>ر.ک: همان، ص10-11</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش