۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'ساواك' به 'ساواک') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
پدرم سالها در محلّات و قم سكونت داشت. او ايّام تحصيل را در قم و ايّام تعطيل را در محلّات به ارشاد و تبليغ مىپرداخت. | پدرم سالها در محلّات و قم سكونت داشت. او ايّام تحصيل را در قم و ايّام تعطيل را در محلّات به ارشاد و تبليغ مىپرداخت. | ||
حدود سالهاى 1330ش بود كه جمعى از اهالى امامزاده قاسم شميران خدمت [[بروجردی، حسین|آيةاللّه بروجردى]] آمده، درخواست اعزام عالمى به امامزاده شميران كردند و اتّفاقاً پدرم نيز همان روز براى انجام كارى خدمت وى رفته بود و اين تقارن موجب شد كه مهاجرت به امامزاده قاسم شميران به ايشان پيشنهاد شود كه با اصرار [[بروجردی، حسین|آيةاللّه بروجردى]] و پس از استخاره، مرحوم پدرم موافقت كرد و سرانجام به تهران مهاجرت كرد و در امامزاده قاسم سكونت يافت. من نيز تا زمانى كه در قم بودم، در ايّام تعطيل و بهخصوص در تابستان به جاى مرحوم پدرم به محلّات مىرفتم؛ امّا وقتى كه [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] (ره) را به تركيه تبعيد كردند، بنده نيز به سبب گرفتارىهاى داخلى و محدوديّتى كه از سوى | حدود سالهاى 1330ش بود كه جمعى از اهالى امامزاده قاسم شميران خدمت [[بروجردی، حسین|آيةاللّه بروجردى]] آمده، درخواست اعزام عالمى به امامزاده شميران كردند و اتّفاقاً پدرم نيز همان روز براى انجام كارى خدمت وى رفته بود و اين تقارن موجب شد كه مهاجرت به امامزاده قاسم شميران به ايشان پيشنهاد شود كه با اصرار [[بروجردی، حسین|آيةاللّه بروجردى]] و پس از استخاره، مرحوم پدرم موافقت كرد و سرانجام به تهران مهاجرت كرد و در امامزاده قاسم سكونت يافت. من نيز تا زمانى كه در قم بودم، در ايّام تعطيل و بهخصوص در تابستان به جاى مرحوم پدرم به محلّات مىرفتم؛ امّا وقتى كه [[خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] (ره) را به تركيه تبعيد كردند، بنده نيز به سبب گرفتارىهاى داخلى و محدوديّتى كه از سوى ساواک برايم فراهم شده بود، نتوانستم در قم بمانم و ناچار به تهران هجرت كردم و در مسجد امام صادق(ع) - واقع در محلّه درخونگاه - به اقامه نماز و نشر احكام مشغول شدم. هنوز برنامههاى تبليغىام سر و سامانى نيافته بود كه متأسّفانه فوت پدرم پيش آمد و اين برنامه ناتمام ماند. | ||
پس از فوت وى، اهالى امامزاده قاسم نزد آيةاللّه سيّد احمد خوانسارى(ره) رفتند و از ايشان خواستند كه مرا به جاى پدرم به آن جا بفرستد. من نيز به سبب سرپرستى مادر و خواهرانم ناچار به پذيرش اين پيشنهاد شدم و به همان برنامههايى كه داشتم، ادامه دادم. قبل از پيروزى انقلاب، توفيق بسيارى در تأليف، ترجمه و ساير امور علمى داشتم؛ زيرا اين جا محيطى آرام و بىسر و صدا است و براى تحقيقات علمى، مطالعه، تأليف و ترجمه جاى بسيار مناسبى است. | پس از فوت وى، اهالى امامزاده قاسم نزد آيةاللّه سيّد احمد خوانسارى(ره) رفتند و از ايشان خواستند كه مرا به جاى پدرم به آن جا بفرستد. من نيز به سبب سرپرستى مادر و خواهرانم ناچار به پذيرش اين پيشنهاد شدم و به همان برنامههايى كه داشتم، ادامه دادم. قبل از پيروزى انقلاب، توفيق بسيارى در تأليف، ترجمه و ساير امور علمى داشتم؛ زيرا اين جا محيطى آرام و بىسر و صدا است و براى تحقيقات علمى، مطالعه، تأليف و ترجمه جاى بسيار مناسبى است. |
ویرایش