زنجانی، ابوعبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ زنجانی، ابو عبد الله را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به زنجانی، ابوعبدالله منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد مولف
|کد مولف
|data-type='authorCode'|1204
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE1204AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>




ابو عبد الله زنجانى،فرزند ميرزا نصر الله شيخ الاسلام
ابو عبد الله زنجانى،فرزند ميرزا نصر الله شيخ الاسلام (1309-جمادى الآخر 1360 ق1892/-ژوئيۀ 1941 م)،فقيه،مفسر،
 
قرآن شناس و نويسندۀ برجستۀ معاصر ايرانى.او در زنجان در خاندانى اهل علم و فتوا زاده شد.پدرش،ميرزا نصر الله،شيخ الاسلام زنجان بود(مشار،3323/2).ابو عبد اللّه علوم متعارف زمان را در همان شهر آموخت و در فلسفه و كلام و فلكيات،خاصه از ميرزا ابراهيم زنجانى فلكى،از شاگردان برجستۀ ميرزا ابو الحسن جلوه،از 1326 تا 1329 ق
(1309-جمادى الآخر 1360 ق1892/-ژوئيۀ 1941 م)،فقيه،مفسر،
بهره جست(مدرس،384/2؛مشكور،201-202).وى سپس براى ادامۀ تحصيل به تهران رفت،ولى اندكى بعد همراه برادر بزرگ‌تر خود ميرزا فضل اللّه عزم نجف كرد و سالها نزد استادان و مجتهدان برجسته‌اى نظير سيد محمد كاظم يزدى،سيد ابو الحسن اصفهانى، شيخ الشريعۀ اصفهانى،شيخ ضياء الدين عراقى و ميرزا حسين نائينى به تحصيل علوم دينى پرداخت.در اواخر 1338 ق پس از احراز درجۀ اجتهاد به زنجان بازگشت(همو،202؛قس:امين،378/2)و مدتى بعد به حج رفت.وى در همين سفر رهسپار سوريه،فلسطين و مصر شد و با دانشمندان آن نواحى ملاقات كرد و به ايران بازگشت.در محرم 1347
 
به عنوان اولين ايرانى،به عضويت«المجمع العلمى العربى»دمشق برگزيده شد و رسالۀ ورودى او با عنوان«الفيلسوف الفارسى الكبير، صدر الدين الشيرازى»در مجلة المجمع العلمى العربى به چاپ رسيد (نك:آثار).در اواخر 1353 ق يا اوايل 1354 ق دوباره به كشورهاى عربى رفت و در مصر با استقبال دانشمندان آن ديار روبه‌رو شد و طى
قرآن شناس و نويسندۀ برجستۀ معاصر ايرانى.او در زنجان در خاندانى
سخنرانيهايى در الازهر مسلمانان را به اتحاد فرا خواند(مدرس،امين، همانجاها؛مشكور،202،203).سپس به ايران بازگشت و مدت 4 سال تا 1358 ق در دانشكدۀ معقول و منقول و يك سال در دانشسراى عالى به تدريس تفسير و فلسفه پرداخت،اما به سبب سكتۀ قلبى به زنجان رفت و همانجا سكنى گزيد تا در گذشت(مدرس،همانجا).ابو عبد الله زنجانى از كسانى چون سيد حسن صدر عاملى،سيد محمود شكرى آلوسى و سيد محمد بدر الدين مغربى محدث دمشقى اجازۀ روايت داشت(امين،همانجا)و طى سالها تحقيق و تأليف و تدريس، مجموعۀ بسيار نفيسى از كتب خطى و چاپى گرد آورد(اقبال،13؛
 
نعمه،427؛صفا،346/1)كه پس از مرگش،كتابخانۀ مجلس شوراى ملى آن را خريدارى كرد(مشكور،201).برادر او ميرزا فضل الله نيز از دانشمندان برجسته و شيخ الاسلام زنجان بود.
اهل علم و فتوا زاده شد.پدرش،ميرزا نصر الله،شيخ الاسلام زنجان
 
بود(مشار،3323/2).ابو عبد اللّه علوم متعارف زمان را در همان شهر
 
آموخت و در فلسفه و كلام و فلكيات،خاصه از ميرزا ابراهيم زنجانى
 
فلكى،از شاگردان برجستۀ ميرزا ابو الحسن جلوه،از 1326 تا 1329 ق
 
بهره جست(مدرس،384/2؛مشكور،201-202).وى سپس براى
 
ادامۀ تحصيل به تهران رفت،ولى اندكى بعد همراه برادر بزرگ‌تر خود
 
ميرزا فضل اللّه عزم نجف كرد و سالها نزد استادان و مجتهدان
 
برجسته‌اى نظير سيد محمد كاظم يزدى،سيد ابو الحسن اصفهانى،
 
شيخ الشريعۀ اصفهانى،شيخ ضياء الدين عراقى و ميرزا حسين نائينى
 
به تحصيل علوم دينى پرداخت.در اواخر 1338 ق پس از احراز درجۀ
 
اجتهاد به زنجان بازگشت(همو،202؛قس:امين،378/2)و مدتى بعد
 
به حج رفت.وى در همين سفر رهسپار سوريه،فلسطين و مصر شد و با
 
دانشمندان آن نواحى ملاقات كرد و به ايران بازگشت.در محرم 1347
 
به عنوان اولين ايرانى،به عضويت«المجمع العلمى العربى»دمشق
 
برگزيده شد و رسالۀ ورودى او با عنوان«الفيلسوف الفارسى الكبير،
 
صدر الدين الشيرازى»در مجلة المجمع العلمى العربى به چاپ رسيد
 
(نك:آثار).در اواخر 1353 ق يا اوايل 1354 ق دوباره به كشورهاى
 
عربى رفت و در مصر با استقبال دانشمندان آن ديار روبه‌رو شد و طى
 
سخنرانيهايى در الازهر مسلمانان را به اتحاد فرا خواند(مدرس،امين،
 
همانجاها؛مشكور،202،203).سپس به ايران بازگشت و مدت 4
 
سال تا 1358 ق در دانشكدۀ معقول و منقول و يك سال در دانشسراى
 
عالى به تدريس تفسير و فلسفه پرداخت،اما به سبب سكتۀ قلبى به
 
زنجان رفت و همانجا سكنى گزيد تا در گذشت(مدرس،همانجا).ابو
 
عبد الله زنجانى از كسانى چون سيد حسن صدر عاملى،سيد محمود
 
شكرى آلوسى و سيد محمد بدر الدين مغربى محدث دمشقى اجازۀ
 
روايت داشت(امين،همانجا)و طى سالها تحقيق و تأليف و تدريس،
 
مجموعۀ بسيار نفيسى از كتب خطى و چاپى گرد آورد(اقبال،13؛
 
نعمه،427؛صفا،346/1)كه پس از مرگش،كتابخانۀ مجلس شوراى
 
ملى آن را خريدارى كرد(مشكور،201).برادر او ميرزا فضل الله نيز
 
از دانشمندان برجسته و شيخ الاسلام زنجان بود.


==آثار:==
==آثار:==




ابو عبد الله كتابها و رساله‌ها و مقالات متعددى در زمينه‌هاى
ابو عبد الله كتابها و رساله‌ها و مقالات متعددى در زمينه‌هاى فلسفى و دينى و اجتماعى نوشت يا ترجمه كرد كه بسيارى از آنها چاپ و منتشر شده است.اين آثار عبارتند از:الافكار،به زبان عربى در عقايد اسلامى(مدرس،همانجا)؛الاسلام و الاروبيون،رساله‌اى مختصر در دعوت مسلمانان به اتحاد و استقلال(مشكور،205)؛اصول القرآن الاجتماعية،به عربى(مدرس،همانجا)؛اندرز ارسطو به اسكندر،كه آن را از عربى به فارسى ترجمه كرد و در مجلۀ دانشكدۀ ادبيات دانشگاه تهران(س 17،شم‍ 3 و 4)منتشر شده است؛تاريخ القرآن،به عربى كه معروف‌ترين اثر ابو عبد الله زنجانى است و بارها در تهران،تبريز و قاهره با مقدمۀ احمد امين به چاپ رسيده است.ترجمۀ فارسى اين كتاب نيز توسط ابو القاسم سحاب در 1317 ش در تهران منتشر شد.اين كتاب از مآخذ مهم نويسندگان پس از ابو عبد الله در زمينۀ تاريخ و تحقيقات قرآنى است و برخى از كسانى كه در اين موضوعات آثارى پديد آوردند،به آن كتاب استناد جسته‌اند(مثلا شاهين،78،79؛ صغير،52،59،95-96؛راميار،717)؛«توضيحاتى راجع به عين القضاة همدانى»،مقاله‌اى است به فارسى كه در مجلۀ يادگار(س 3،شم‍ 4)منتشر شد؛دين الفطرة،به فارسى(مدرس،همانجا)؛رسالة فى التصوف(كحاله،159/6)؛رسالة فى قاعدة فلسفية اغريقية الاصل:الواحد لا يصدر عنه الا الواحد(امين،همانجا)؛رسالة فى لزوم الحجاب يا فلسفۀ حجاب،به فارسى كه در 1302 ش در نجف چاپ شد؛زندگانى محمد(ص)،ترجمه از كتاب الابطال( قهرمانان) نوشتۀ توماس كارلايل.اين كتاب چندين بار و از جمله در 1312 ش در تبريز چاپ شد؛سر انتشار اسلام،به فارسى(مدرس،همانجا)؛بقاء النفس بعد فناء الجسد.اصل اين اثر از خواجه نصير الدين طوسى است و ابو عبد الله زنجانى شرحى بر آن نوشته است.اين كتاب كه در 1340 ق نوشته شده بود،در 1343 ق در قاهره به چاپ رسيد(واعظ،
 
«يد»؛مجلة المجمع العلمى،4(10)528/)؛طهارة اهل الكتاب،كه گويا سخنرانى ابو عبد الله به عربى بوده(مشكور،204)و در 1345 ق در بغداد چاپ و منتشر شده است؛عظمت حسين بن على(ع)به فارسى كه چندين بار در تبريز انتشار يافته است؛الفيلسوف الفارسى الكبير، صدر الدين الشيرازى،به عربى كه در مجلة المجمع العلمى العربى(س 1929،1930 م،شم‍ 9 و 10)چاپ شده است؛نور المنابر،گرد آورى شده از كتب مقاتل،به فارسى كه در 1312 ش در تهران به چاپ
فلسفى و دينى و اجتماعى نوشت يا ترجمه كرد كه بسيارى از آنها چاپ
رسيده است.مقالات متعددى نيز از او در مجله‌هاى الزهراء مصر و لغة العرب بغداد منتشر شده است(واعظ،«يه»).ابو عبد الله همچنين بر مقالۀ«اسراء»چاپ اول«دائرة المعارف اسلام»حواشى و توضيحاتى
 
نوشت كه در ترجمۀ عربى آن(دائرة المعارف الاسلامية،107/2- 110)چاپ شده است.براى فهرست مقالات و ديگر آثار او مى‌توان به مشكور(ص 205،206)و عواد(179/1،194،218)مراجعه كرد.[1]
و منتشر شده است.اين آثار عبارتند از:الافكار،به زبان عربى در
 
عقايد اسلامى(مدرس،همانجا)؛الاسلام و الاروبيون،رساله‌اى مختصر
 
در دعوت مسلمانان به اتحاد و استقلال(مشكور،205)؛اصول القرآن
 
الاجتماعية،به عربى(مدرس،همانجا)؛اندرز ارسطو به اسكندر،كه
 
آن را از عربى به فارسى ترجمه كرد و در مجلۀ دانشكدۀ ادبيات
 
دانشگاه تهران(س 17،شم‍ 3 و 4)منتشر شده است؛تاريخ القرآن،به
 
عربى كه معروف‌ترين اثر ابو عبد الله زنجانى است و بارها در تهران،تبريز و قاهره با مقدمۀ احمد امين به چاپ رسيده است.ترجمۀ فارسى
 
اين كتاب نيز توسط ابو القاسم سحاب در 1317 ش در تهران منتشر
 
شد.اين كتاب از مآخذ مهم نويسندگان پس از ابو عبد الله در زمينۀ
 
تاريخ و تحقيقات قرآنى است و برخى از كسانى كه در اين موضوعات
 
آثارى پديد آوردند،به آن كتاب استناد جسته‌اند(مثلا شاهين،78،79؛
 
صغير،52،59،95-96؛راميار،717)؛«توضيحاتى راجع به
 
عين القضاة همدانى»،مقاله‌اى است به فارسى كه در مجلۀ يادگار(س
 
3،شم‍ 4)منتشر شد؛دين الفطرة،به فارسى(مدرس،همانجا)؛رسالة
 
فى التصوف(كحاله،159/6)؛رسالة فى قاعدة فلسفية اغريقية
 
الاصل:الواحد لا يصدر عنه الا الواحد(امين،همانجا)؛رسالة فى لزوم
 
الحجاب يا فلسفۀ حجاب،به فارسى كه در 1302 ش در نجف چاپ
 
شد؛زندگانى محمد(ص)،ترجمه از كتاب الابطال( قهرمانان)
 
نوشتۀ توماس كارلايل.اين كتاب چندين بار و از جمله در 1312 ش
 
در تبريز چاپ شد؛سر انتشار اسلام،به فارسى(مدرس،همانجا)؛بقاء
 
النفس بعد فناء الجسد.اصل اين اثر از خواجه نصير الدين طوسى
 
است و ابو عبد الله زنجانى شرحى بر آن نوشته است.اين كتاب كه در
 
1340 ق نوشته شده بود،در 1343 ق در قاهره به چاپ رسيد(واعظ،
 
«يد»؛مجلة المجمع العلمى،4(10)528/)؛طهارة اهل الكتاب،كه گويا
 
سخنرانى ابو عبد الله به عربى بوده(مشكور،204)و در 1345 ق در
 
بغداد چاپ و منتشر شده است؛عظمت حسين بن على(ع)به فارسى كه
 
چندين بار در تبريز انتشار يافته است؛الفيلسوف الفارسى الكبير،
 
صدر الدين الشيرازى،به عربى كه در مجلة المجمع العلمى العربى(س
 
1929،1930 م،شم‍ 9 و 10)چاپ شده است؛نور المنابر،گرد آورى
 
شده از كتب مقاتل،به فارسى كه در 1312 ش در تهران به چاپ
 
رسيده است.مقالات متعددى نيز از او در مجله‌هاى الزهراء مصر و لغة
 
العرب بغداد منتشر شده است(واعظ،«يه»).ابو عبد الله همچنين بر
 
مقالۀ«اسراء»چاپ اول«دائرة المعارف اسلام»حواشى و توضيحاتى
 
نوشت كه در ترجمۀ عربى آن(دائرة المعارف الاسلامية،107/2-


110)چاپ شده است.براى فهرست مقالات و ديگر آثار او مى‌توان به
==منبع==


مشكور(ص 205،206)و عواد(179/1،194،218)مراجعه كرد.[1]
دائرة المعارف بزرگ اسلامى،ج 5،ص 5-684،سيد جعفر سجادى.


(1)منبع:دائرة المعارف بزرگ اسلامى،ج 5،ص 5-684،سيد جعفر سجادى.
== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها ==
[[تاریخ القرآن]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
[[تاریخ القرآن]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
۰

ویرایش