۱۰۱٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[منتظرصاحب، اصغر]] (محقق) | [[منتظرصاحب، اصغر]] (محقق) | ||
[[مؤلف ناشناخته (قرن 11ق)]] ( | [[مؤلف ناشناخته (قرن 11ق)]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =DSR 1198 /ع2 | | کد کنگره =DSR 1198 /ع2 | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| سال نشر = 1384 ش | | سال نشر = 1384 ش | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03231AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
| شابک =964-445-681-5 | | شابک =964-445-681-5 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =03231 | |||
| کتابخوان همراه نور =03231 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''عالم آراى شاه اسماعيل'''، با مقدمه، تصحيح و تعليق اصغر منتظر صاحب، اثرى فارسى درباره روى كار آمدن شاه اسماعيل يكم و شرح جنگها و دلاورى اوست. | '''عالم آراى شاه اسماعيل'''، با مقدمه، تصحيح و تعليق اصغر منتظر صاحب، اثرى فارسى درباره روى كار آمدن شاه اسماعيل يكم و شرح جنگها و دلاورى اوست. | ||
نویسنده كتاب مشخص نيست؛ اما گويا يكى از عوام كمسواد شيعه كه به صفويان ارادت مىورزيده، آن را با شاخ و برگ فراوان و به انگيزه نقالى در قهوهخانه نوشته است. | |||
نام كتاب دقيقاً مشخص نيست و شايد نام آن عالم آراى صفوى باشد؛ ولى مشخص است كه در سال 1086ق در دهمين سال پادشاهى شاه سليمان، تأليف شده است. | نام كتاب دقيقاً مشخص نيست و شايد نام آن عالم آراى صفوى باشد؛ ولى مشخص است كه در سال 1086ق در دهمين سال پادشاهى شاه سليمان، تأليف شده است. | ||
خط ۳۹: | خط ۴۲: | ||
كتاب با مقدمه مصحح آغاز و مباحث بدون فصلبندى، ارائه شده است. | كتاب با مقدمه مصحح آغاز و مباحث بدون فصلبندى، ارائه شده است. | ||
نویسنده، به سال وقوع وقايع اشارهاى نكرده و تنها در چند مورد، روز به روز، حوادث و يا نام فصل و ماه آنها ذكر گرديده است كه مصحح كوشيده با استفاده از منابع و مآخذى كه در دست داشته، با افزودن حاشيههائى بر متن، اين نقيصه را برطرف سازد. | |||
مطالب كه به صورت عوامانه و نقالانه نگاشته شده و اشتباههاى نگارشى و دستورى در آن فراوان است، از دقت تاريخى چندانى برخوردار نيست و نسخهاى از يك حماسه تاريخى از دوران زندگانى شاه اسماعيل اول، | مطالب كه به صورت عوامانه و نقالانه نگاشته شده و اشتباههاى نگارشى و دستورى در آن فراوان است، از دقت تاريخى چندانى برخوردار نيست و نسخهاى از يك حماسه تاريخى از دوران زندگانى شاه اسماعيل اول، مؤسس دولت صفوى و نشانهاى از محبوبيت وى در ميان عامه مردم ايران است. | ||
گرچه | گرچه نویسنده، چندان مايه و پايه علمى و ادبى ندارد؛ ولى به منابع و مآخذ معتبرى دسترسى داشته و اصول وقايع تاريخى كتاب را بر آنها استوار كرده است؛ در بعضى موارد نيز شاخ و برگهائى بر اصل مطالب افزوده و گاهى نيز وارد جزئيات شده و به تفصيل سخن رانده است. | ||
از جمله مآخذ كتاب، مىتوان از جلد دوازدهم احسن التواريخ، تأليف حسن روملو (938- 985) نام برد كه تاريخ شاه اسماعيل، شاه طهماسب و شاه اسماعيل دوم از سال900 تا 985ق را در بردارد. | از جمله مآخذ كتاب، مىتوان از جلد دوازدهم احسن التواريخ، تأليف حسن روملو (938- 985) نام برد كه تاريخ شاه اسماعيل، شاه طهماسب و شاه اسماعيل دوم از سال900 تا 985ق را در بردارد. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۵: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
سرآغاز مطالب با ذكر احوال سلطان سيد فيروز شاه، جد صفويان كه در زمان امام كاظم(ع) در دار الارشاد اردبيل زندگى مىكرد، آغاز شده است. به گفته نویسنده، در آن زمان، سلطان ادهم شاه، فرزند زاده ابراهيم ادهم، پادشاه ايران بود كه چون آوازه كمال سيد به گوش او مىرسد، به اردبيل رفته و بعد از آن كه او را سلطان فيروز شاه، زرين كلاه خطاب مىكند، ولايت آن جا را به او مىسپارد. | |||
سرآغاز مطالب با ذكر احوال سلطان سيد فيروز شاه، جد صفويان كه در زمان امام كاظم(ع) در دار الارشاد اردبيل زندگى مىكرد، آغاز شده است. به گفته | |||
بعد از سلطان فيروز، پسرش عوض الخواص، به جاى پدر نشسته و بعد از او فرزندش محمد الحافظ عهدهدار ارشاد مردم مىگردد. | بعد از سلطان فيروز، پسرش عوض الخواص، به جاى پدر نشسته و بعد از او فرزندش محمد الحافظ عهدهدار ارشاد مردم مىگردد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۱: | ||
در ادامه حكايت صلاحالدين رشيد، سيد جبرئيل، سلطان خواجه على و جنگ سلطان على ميرزا بيان شده است. | در ادامه حكايت صلاحالدين رشيد، سيد جبرئيل، سلطان خواجه على و جنگ سلطان على ميرزا بيان شده است. | ||
نویسنده، بعد از تشريح چگونگى خروج شاه اسماعيل و حكايت پسران رستم شاه و چگونگى رفتن شاه اسماعيل به اردبيل، نحوه خواستگارى و ازدواج شاه با تاجلو بيگم دختر عابدين بيگ شاملو را بيان كرده و به چگونگى تولد شاه طهماسب در قريه رنان اصفهان، اشاره كرده است. | |||
در ادامه، جنگ شاه اسماعيل با سلطان مراد بيان شده كه در اين جنگ سلطان مراد شكست خورده و دستگير مىشود؛ اما موفق به فرار شده و به شيراز مىگريزد. محمد كرهى، والى يزد، دو مرتبه او را دستگير كرده و نزد شاه مىبرد؛ ولى باز هم گريخته و اين بار، الياس بيگ مأمور گرفتن او مىشود كه وقايع پيش آمده در اين مورد، بيان شده است. | در ادامه، جنگ شاه اسماعيل با سلطان مراد بيان شده كه در اين جنگ سلطان مراد شكست خورده و دستگير مىشود؛ اما موفق به فرار شده و به شيراز مىگريزد. محمد كرهى، والى يزد، دو مرتبه او را دستگير كرده و نزد شاه مىبرد؛ ولى باز هم گريخته و اين بار، الياس بيگ مأمور گرفتن او مىشود كه وقايع پيش آمده در اين مورد، بيان شده است. | ||
پس از آن، الياس بيگ براى سركوبى حسين كياى چلاوى، به دامغان رفته، ولى در جنگ كشته مىشود كه اين امر باعث مىگردد، شاه اسماعيل خود به جنگ با چلاوى برود. | پس از آن، الياس بيگ براى سركوبى حسين كياى چلاوى، به دامغان رفته، ولى در جنگ كشته مىشود كه اين امر باعث مىگردد، شاه اسماعيل خود به جنگ با چلاوى برود. نویسنده شرح جنگهاى متعدد شاه اسماعيل؛ از جمله جنگ با چلاوى و محمد كرهى والى يزد را به تفصيل بيان كرده است. | ||
در پايان، به برخى وقايع دوران شاه طهماسب؛ از جمله تسخير خراسان و تركستان اشاره شده است. | در پايان، به برخى وقايع دوران شاه طهماسب؛ از جمله تسخير خراسان و تركستان اشاره شده است. | ||
كليه وقايع تاريخى كتاب مستند و مطابق با واقع نيست، بلكه تعصب مذهبى مؤلف و عوامل ديگرى در تأليف مؤثر بوده است؛ | كليه وقايع تاريخى كتاب مستند و مطابق با واقع نيست، بلكه تعصب مذهبى مؤلف و عوامل ديگرى در تأليف مؤثر بوده است؛ مثلاًامير عليشير نوائى، وزير دانشمند و نيكوكار ابوالغازى سلطان حسين بايقرا، در هر جاى كتاب كه اسمى از او به ميان آمده است، بر خلاف مصالح ملك و ملت كار كرده است و انشاى نامه سلطان بايقرا كه در آن به شاه اسماعيل «ميرزا» خطاب شده و موجب رنجش خاطر شاه و حمله وى به خراسان گرديده، به امير عليشير نسبت داده شده است؛ در حالى كه اين نامه، چند سال پس از فوت امير عليشير؛ يعنى در سال 910ق به هنگامى كه شاه اسماعيل در يزد بوده تحرير يافته است. | ||
خودكشى گوهرشاد بيگم و جنبه افسانهاى آن، مىتواند مثالى ديگر بر عدم توجه مؤلف به واقعيت وقوع وقايع تاريخى در كتاب باشد. مؤلف گوهرشاد بيگم را دختر سلطان حسين بايقرا دانسته و علت خودكشى وى را غلبه شاهى بيگخان بر هرات ذكر كرده است؛ در حالى كه قتل گوهرشاد بيگم، به دستور سلطان ابوسعيد ميرزا و در سال 761ق اتفاق افتاده و غلبه شاهى بيگخان بر هرات، جزء وقايع سالهاى 910 و 911ق است. | خودكشى گوهرشاد بيگم و جنبه افسانهاى آن، مىتواند مثالى ديگر بر عدم توجه مؤلف به واقعيت وقوع وقايع تاريخى در كتاب باشد. مؤلف گوهرشاد بيگم را دختر سلطان حسين بايقرا دانسته و علت خودكشى وى را غلبه شاهى بيگخان بر هرات ذكر كرده است؛ در حالى كه قتل گوهرشاد بيگم، به دستور سلطان ابوسعيد ميرزا و در سال 761ق اتفاق افتاده و غلبه شاهى بيگخان بر هرات، جزء وقايع سالهاى 910 و 911ق است. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۶: | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||