۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '== ساختار == ') |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
تبدل رأى مجتهد، از ديگر مباحث مطرح شده، مىباشد و نويسنده، اين مسئله را ذيل سه جهت زير، مورد بحث و بررسى قرار داده است: | تبدل رأى مجتهد، از ديگر مباحث مطرح شده، مىباشد و نويسنده، اين مسئله را ذيل سه جهت زير، مورد بحث و بررسى قرار داده است: | ||
#اينكه بحث در اين مسئله، متوقف بر قول به تحقق خطا در اجتهاد مىباشد، اما بنا بر قول به تصويب، براى اين بحث، ثمرهاى وجود نخواهد داشت؛ | |||
#اگر تبدل رأى محقق شود، عمل به رأى سابق، نه براى خود مجتهد جايز است و نه براى مقلدين وى؛ | |||
#نسبت ميان اين مسئله و مبحث اجزاء، عموم و خصوص من وجه مىباشد. | |||
در جزء دوم، «تقليد» و مباحث مرتبط با آن، بررسى شده است. نويسنده، ابتدا، مشروعيت تقليد را مورد بحث قرار داده و ضمن تحقيق در معناى آن، رابطه تقليد با حكم عقل و شرع را بيان كرده است. | در جزء دوم، «تقليد» و مباحث مرتبط با آن، بررسى شده است. نويسنده، ابتدا، مشروعيت تقليد را مورد بحث قرار داده و ضمن تحقيق در معناى آن، رابطه تقليد با حكم عقل و شرع را بيان كرده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
در مورد رابطه تقليد با حكم عقل، به اصول زير، اشاره شده است: | در مورد رابطه تقليد با حكم عقل، به اصول زير، اشاره شده است: | ||
#اصل اولى در حكم عقل، قبيح و مذموم بودن اتباع از حكم غير و تبعيت از امر و نهى او مىباشد، زيرا شأن انسان، بالاتر از آن است كه مانند اشياء فاقد عقل و اراده، تابع ديگران باشد؛ پس اصل اولى عقل، مستقل بودن تعقّل و اراده آدمى است؛ | |||
#اصل ثانوى اين است كه اگر تقليد انسان از ديگرى، داراى جهت عقلائى باشد، از دايره اين ذم، خارج شده و مورد مدح قرار گرفته است و شاهد آن سيره عقلاء در رجوع به خبره در هر امر است. | |||
نويسنده، مجراى تقليد را، احكام فرعيه عمليه، مانند صلات، صوم و... عنوان كرده و معتقد است كه طبق نظر مشهور علما، در اصول دين (كه مطلوب در آنها، نفس معرفت و اعتقاد مىباشد، مانند ايمان به مبدأ، معاد، رسالت و امامت)، تقليد جايز نبوده و در اينگونه امور، بر هر مسلمانى، اجتهاد به حسب علم و اطلاعات شخصى، واجب است. | نويسنده، مجراى تقليد را، احكام فرعيه عمليه، مانند صلات، صوم و... عنوان كرده و معتقد است كه طبق نظر مشهور علما، در اصول دين (كه مطلوب در آنها، نفس معرفت و اعتقاد مىباشد، مانند ايمان به مبدأ، معاد، رسالت و امامت)، تقليد جايز نبوده و در اينگونه امور، بر هر مسلمانى، اجتهاد به حسب علم و اطلاعات شخصى، واجب است. |
ویرایش