حقيقة الشيعة الاثني عشرية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت')
خط ۴۴: خط ۴۴:
فصل اول كتاب پيرامون امامت و فرق دو ديدگاه شيعه و سنى درباره آن مى‌باشد. به نظر نويسنده امامت يا خلافت به معناى رهبرى است و اصطلاحاً، پس از رحلت پيامبر(ص)، بر پيشوايى و رهبرى مسلمانان اطلاق شد و هيچ كس اين معنى را منكر نمى‌شود. وى دليل اين عدم انكار را، فطرى بودن آن براى هر گروه و ملتى دانسته است<ref>متن كتاب، ص19</ref>
فصل اول كتاب پيرامون امامت و فرق دو ديدگاه شيعه و سنى درباره آن مى‌باشد. به نظر نويسنده امامت يا خلافت به معناى رهبرى است و اصطلاحاً، پس از رحلت پيامبر(ص)، بر پيشوايى و رهبرى مسلمانان اطلاق شد و هيچ كس اين معنى را منكر نمى‌شود. وى دليل اين عدم انكار را، فطرى بودن آن براى هر گروه و ملتى دانسته است<ref>متن كتاب، ص19</ref>


وى بزرگ‌ترين و مهم‌ترين اختلاف ميان مسلمانان را اختلاف پيرامون روش و كيفيت انتخاب يا تعيين امام و خليفه و نقشى كه وى ايفا مى‌كند دانسته است كه ساير اختلافات، همه از آن نشئت گرفته است؛ چراكه امامت در نظر شيعيان، به نص پيامبر(ص) است و منحصر در امامان دوازده‌گانه از اهل بيت(ع) بوده و براى شناخت احكام اسلام، پس از رحلت پيامبر(ص)، بايد به اين امامان رجوع كرد. اما اهل سنت امامت را در شورا محقق مى‌دانند، هرچند نص خليفه گذشته را درباره خليفه بعدى مى‌پذيرند، همچنانكه در مورد خليفه دوم رخ داد كه به نص ابوبكر به خلافت رسيد و همچنين روا مى‌دانند كه خلافت با زور سرنيزه و شمشير گرفته شود، مانند خلافت امويان و عباسيان و عثمانيان<ref>همان، ص19-20</ref>
وى بزرگ‌ترين و مهم‌ترين اختلاف ميان مسلمانان را اختلاف پيرامون روش و كيفيت انتخاب يا تعيين امام و خليفه و نقشى كه وى ايفا مى‌كند دانسته است كه ساير اختلافات، همه از آن نشئت گرفته است؛ چراكه امامت در نظر شيعيان، به نص پيامبر(ص) است و منحصر در امامان دوازده‌گانه از اهل‌بيت(ع) بوده و براى شناخت احكام اسلام، پس از رحلت پيامبر(ص)، بايد به اين امامان رجوع كرد. اما اهل سنت امامت را در شورا محقق مى‌دانند، هرچند نص خليفه گذشته را درباره خليفه بعدى مى‌پذيرند، همچنانكه در مورد خليفه دوم رخ داد كه به نص ابوبكر به خلافت رسيد و همچنين روا مى‌دانند كه خلافت با زور سرنيزه و شمشير گرفته شود، مانند خلافت امويان و عباسيان و عثمانيان<ref>همان، ص19-20</ref>


نويسنده در اين فصل، قبل از آن‌كه حكم به بطلان يك مذهب يا برترى و افضليت مذهبى بر مذهب ديگر بنمايد، با تأمل و دقّت، استدلال‌هاى هريك از اين دو گروه را مورد بررسى قرار داده و نصوصى كه شيعيان به عنوان دليل‌هاى محكمى براى اثبات مذهبشان در امامت و ردّ اهل سنت، مورد استناد قراد داده‌اند را در سه بخش زير، بررسى كرده است:
نويسنده در اين فصل، قبل از آن‌كه حكم به بطلان يك مذهب يا برترى و افضليت مذهبى بر مذهب ديگر بنمايد، با تأمل و دقّت، استدلال‌هاى هريك از اين دو گروه را مورد بررسى قرار داده و نصوصى كه شيعيان به عنوان دليل‌هاى محكمى براى اثبات مذهبشان در امامت و ردّ اهل سنت، مورد استناد قراد داده‌اند را در سه بخش زير، بررسى كرده است:


#ادله‌اى براى اثبات امامت اهل بيت(ع).
#ادله‌اى براى اثبات امامت اهل‌بيت(ع).
#ادله‌اى براى اثبات عدد و شمارش ائمه(ع).
#ادله‌اى براى اثبات عدد و شمارش ائمه(ع).
#ادله‌اى در اثبات اين‌كه پيامبر(ص) على(ع) را جانشين خود نمود<ref>همان، ص21-39</ref>
#ادله‌اى در اثبات اين‌كه پيامبر(ص) على(ع) را جانشين خود نمود<ref>همان، ص21-39</ref>
خط ۵۸: خط ۵۸:
نويسنده بر اين نكته تأكيد دارد كه تهمت‌هايى كه به شيعيان زده مى‌شود كه تمام اصحاب را تكفير مى‌كنند يا دشنام و لعن مى‌نمايند، چيزى جز يك دروغ آشكار نيست، زيرا انتقاد از يكى از صحابى، به معناى تكفير او نيست و چنانچه انتقاد مبتنى بر ادله قانع كننده‌اى باشد، اين همه عصبانيت و جزع و فزع به چه دليل است؟<ref>همان، ص108</ref>
نويسنده بر اين نكته تأكيد دارد كه تهمت‌هايى كه به شيعيان زده مى‌شود كه تمام اصحاب را تكفير مى‌كنند يا دشنام و لعن مى‌نمايند، چيزى جز يك دروغ آشكار نيست، زيرا انتقاد از يكى از صحابى، به معناى تكفير او نيست و چنانچه انتقاد مبتنى بر ادله قانع كننده‌اى باشد، اين همه عصبانيت و جزع و فزع به چه دليل است؟<ref>همان، ص108</ref>


نويسنده معتقد است اينكه شايع كرده‌اند كه تمام اصحاب عدالت دارند، چيزى نيست جز بستن در بر روى هر كس كه نسبت به برخى از اصحابى كه تلاش براى دور ساختن خلافت از اصحاب شرعى و واقعيش نمودند، انتقادى نمايد و بدينسان بسيارى از اهل سنت، تمام استدلال‌هاى محكم و مبتنى كه حقانيت و برترى اهل بيت(ع) را در امامت و پيشوايى مسلمانان به اثبات مى‌رساند، رد مى‌كنند؛ فقط به اين خاطر كه معتقد به عدالت همه اصحاب مى‌باشند، از اين روى هركارى را كه آن‌ها مرتكب شده‌اند، حمل بر صحت مى‌كنند<ref>همان، ص120</ref>
نويسنده معتقد است اينكه شايع كرده‌اند كه تمام اصحاب عدالت دارند، چيزى نيست جز بستن در بر روى هر كس كه نسبت به برخى از اصحابى كه تلاش براى دور ساختن خلافت از اصحاب شرعى و واقعيش نمودند، انتقادى نمايد و بدينسان بسيارى از اهل سنت، تمام استدلال‌هاى محكم و مبتنى كه حقانيت و برترى اهل‌بيت(ع) را در امامت و پيشوايى مسلمانان به اثبات مى‌رساند، رد مى‌كنند؛ فقط به اين خاطر كه معتقد به عدالت همه اصحاب مى‌باشند، از اين روى هركارى را كه آن‌ها مرتكب شده‌اند، حمل بر صحت مى‌كنند<ref>همان، ص120</ref>


به باور نويسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه(ع)خطرى مى‌ديدند كه كاخ‌هايشان را بر باد مى‌دهد و حكومتشان را تهديد مى‌كند، چرا كه آن‌ها حق اهل بيت(ع) را كاملاً تشخيص مى‌دادند، پس چاره‌اى نداشتند جز اينكه پرده‌اى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مى‌سازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهل بيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود<ref>همان، ص120-121</ref>
به باور نويسنده، كسانى كه چنين انديشه باطلى را رواج دادند، بدين خاطر بوده كه در وجود ائمه(ع)خطرى مى‌ديدند كه كاخ‌هايشان را بر باد مى‌دهد و حكومتشان را تهديد مى‌كند، چرا كه آن‌ها حق اهل‌بيت(ع) را كاملاً تشخيص مى‌دادند، پس چاره‌اى نداشتند جز اينكه پرده‌اى از ناباورى و مغالطه بر احاديث و آياتى كه منزلت و مقام آنان را مشخص مى‌سازد بكشند و در عين حال، مقام همه اصحاب را به حدى بالا ببرند كه ديگر امتيازى براى اهل‌بيت نماند؛ همان امتيازى كه آنان را قابليت داد تا از سوى خداوند عزوجل برگزيده شوند و پس از وفات پيامبر(ص)، امامت و رهبرى امت اسلامى، از سوى خداوند، به آنان واگذار شود<ref>همان، ص120-121</ref>


به اعتقاد نويسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آن‌ها استفاده مى‌شود؛ چرا كه آن روايت‌ها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است<ref>همان، ص121</ref>
به اعتقاد نويسنده يكى از مهمترين آثار منفى اعتقاد به عدالت تمام صحابه، پيدايش آن مقدار زياد از روايات سست در كتب حديث است، مانند اسرائيليات و مسيحيات و غير آن از خرافاتى كه براى طعنه زدن به دين اسلام، از آن‌ها استفاده مى‌شود؛ چرا كه آن روايت‌ها -فقط به اين خاطر كه از اصحاب روايت شده- مورد اطمينان و پذيرش و تصديق آنان قرار گرفته است<ref>همان، ص121</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش