۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
3. جالب است كه نويسنده در بحثى تحت عنوان «من كتاب [[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نخست مىگويد: «... كتاب مفصل «[[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نوشته دكتر كامل مصطفى شيبى را خواندم و اين كتاب، بهطور كلى ارزش خواندن دارد؛ هرچند اشتباهاتى هم در آن هست و كداميك از ما در گفتار و رفتار و دريافت و حكم كردنش معصوم است»؟! و بعد داورى كرده و نوشته: «تصوف در پندار من، به هيچ دينى از اديان ارتباطى ندارد؛ همانطوركه به هيچ علمى از علوم ارتباطى ندارد و فقط عاملى فردى و نفسانى و سلوكى است، مانند جهاد با نفس اماره و پايدارى در برابر فريبها و قدرتمندى اراده و...»، سپس چنين نوشته: «بههرحال، قصدم اين نيست كه معناى تصوف را مشخص كنم و آن را از ساير مفاهيم جدا سازم و من در اين زمينه، مطمئن و متخصص نيستم و قصد اولى من اين است كه از اين كتاب، مطالبى را عرضه كنم كه ارتباط و علاقهاى با اهلبيت(ع) دارد» (همان، ج2، ص560)؛ شگفتآور است كه نويسنده از سويى خودش را متخصص و داور نمىداند و از سوى ديگر به داورى منفى و بهطور كلى و با قاطعيت مىپردازد. | 3. جالب است كه نويسنده در بحثى تحت عنوان «من كتاب [[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نخست مىگويد: «... كتاب مفصل «[[الصلة مع التكملة و صلة الصلة|الصلة]] بين التصوف و التشيع»، نوشته دكتر كامل مصطفى شيبى را خواندم و اين كتاب، بهطور كلى ارزش خواندن دارد؛ هرچند اشتباهاتى هم در آن هست و كداميك از ما در گفتار و رفتار و دريافت و حكم كردنش معصوم است»؟! و بعد داورى كرده و نوشته: «تصوف در پندار من، به هيچ دينى از اديان ارتباطى ندارد؛ همانطوركه به هيچ علمى از علوم ارتباطى ندارد و فقط عاملى فردى و نفسانى و سلوكى است، مانند جهاد با نفس اماره و پايدارى در برابر فريبها و قدرتمندى اراده و...»، سپس چنين نوشته: «بههرحال، قصدم اين نيست كه معناى تصوف را مشخص كنم و آن را از ساير مفاهيم جدا سازم و من در اين زمينه، مطمئن و متخصص نيستم و قصد اولى من اين است كه از اين كتاب، مطالبى را عرضه كنم كه ارتباط و علاقهاى با اهلبيت(ع) دارد» (همان، ج2، ص560)؛ شگفتآور است كه نويسنده از سويى خودش را متخصص و داور نمىداند و از سوى ديگر به داورى منفى و بهطور كلى و با قاطعيت مىپردازد. | ||
4. نويسنده تأكيد كرده است: «... ما ايمان داريم كه هر دينى كه تاجران جنگ و عاملان غارت و فقر مردم مىخواهند، بهزودى بدون ترديد مىميرد، ولى دين حضرت محمد(ص) و | 4. نويسنده تأكيد كرده است: «... ما ايمان داريم كه هر دينى كه تاجران جنگ و عاملان غارت و فقر مردم مىخواهند، بهزودى بدون ترديد مىميرد، ولى دين حضرت محمد(ص) و اهلبيت طاهرينش(ع) كه همراه كسانى است كه براى عدالت و امنيت و رفاه تلاش مىكنند، باقى مىماند تا زمانى كه آسمانها و زمين باقى است... دوست داشتن خير با انگيزه دين و عقيده، مطلبى است و يارى كردن بلوك شرق بر ضدّ بلوك غرب با انگيزههاى سياسى، مطلبى ديگر...» (ر.ک: همان، ج2، ص742-744). | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش