۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صلاح الدين ' به 'صلاحالدين ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهلبيت') |
||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
ابوالفرج زيدى مذهب بود (طوسى، 223) و همين امر شگفتى بسيارى از نويسندگان را برانگيخته است ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، 581/8-582؛ذهبى، ميزان، 123/3)، زيرا چگونه ممكن است مردى مروانى به آيين تشيّع بگرايد؟ اين تشيع ظاهرى و آن عادات شگفت البته خشم نويسندۀ سنى مذهبى چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] را برمىانگيزد، چنانكه در حق ابوالفرج گويد: او شيعى بود و چون اويى را اعتماد نشايد. در کتابهايش به چيزهايى تصريح مىكند كه موجب فسق است. شرب خمر را آسان مىگيرد و گاهى نيز رواياتى از اين باب دربارۀ خود نقل مىكند...هر كس در اغانى او بنگرد، همه گونه زشتى مىيابد (40/7-41). | ابوالفرج زيدى مذهب بود (طوسى، 223) و همين امر شگفتى بسيارى از نويسندگان را برانگيخته است ([[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، 581/8-582؛ذهبى، ميزان، 123/3)، زيرا چگونه ممكن است مردى مروانى به آيين تشيّع بگرايد؟ اين تشيع ظاهرى و آن عادات شگفت البته خشم نويسندۀ سنى مذهبى چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] را برمىانگيزد، چنانكه در حق ابوالفرج گويد: او شيعى بود و چون اويى را اعتماد نشايد. در کتابهايش به چيزهايى تصريح مىكند كه موجب فسق است. شرب خمر را آسان مىگيرد و گاهى نيز رواياتى از اين باب دربارۀ خود نقل مىكند...هر كس در اغانى او بنگرد، همه گونه زشتى مىيابد (40/7-41). | ||
چند سده پس از آن، عالم شيعى مذهب، خوانسارى نيز از جهتى با [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] هم عقيده شده، مىگويد: او زيدى است، نه شيعى، سخنانى كه در مدح | چند سده پس از آن، عالم شيعى مذهب، خوانسارى نيز از جهتى با [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] هم عقيده شده، مىگويد: او زيدى است، نه شيعى، سخنانى كه در مدح اهلبيت گفته است، هيچ يك صريح نيست؛ اگر هم چنين باشد، بايد حمل بر آن كرد كه وى مىخواسته است به بارگاه شاهان آن زمان كه غالبا به ولايت اهلبيت اعتقاد داشتند، تقرب جويد و مانند شاعران ديگر آن زمان، از صلات كلان ايشان بهره برد...، من اغانى را اجمالا تصفح كردهام و در بيش از 80000 بيتى كه نقل كرده است، چيزى جز هزل و گمراهى... و دورى از اهلبيت رسالت نيافتم. علاوه بر اين، او از شجرۀ ملعونه[يعنى بنى اميه]بوده است (221/5). | ||
ابوالفرج آيين زيدى را احتمالا از خاندان مادريش آل ثوابه-كه به ظن قوى زيدى بودهاند-به ارث برده بود. همانگونه كه پيش از اين گفته شد، بعيد نيست كه كينه از بنى عباس، دو خاندان اموى (پدران ابوالفرج) و شيعى ثوابه را به هم نزدیک كرده باشد. ابوالفرج در مقاتل مىنويسد كه بزرگان علوى و هاشمى در منزل نياى او محمد گرد مىآمدند (ص 698). علت دوستى و اقبال اين مروانى سنى مذهب بلند پايه با فرزندان ثوابه هر چه باشد، نتيجهاش آن شد كه فرزندش از آن خاندان شيعى مذهب همسر اختيار كرد و نوادهاش ابوالفرج به آيين مادر گرويد. دوران كودكى و نوجوانى او نيز احتمالا از برخى تعصبات و علايق مذهبى تهيه نبوده است، زيرا محيط سامره و كوفه از اينگونه عواطف آكنده بود. | ابوالفرج آيين زيدى را احتمالا از خاندان مادريش آل ثوابه-كه به ظن قوى زيدى بودهاند-به ارث برده بود. همانگونه كه پيش از اين گفته شد، بعيد نيست كه كينه از بنى عباس، دو خاندان اموى (پدران ابوالفرج) و شيعى ثوابه را به هم نزدیک كرده باشد. ابوالفرج در مقاتل مىنويسد كه بزرگان علوى و هاشمى در منزل نياى او محمد گرد مىآمدند (ص 698). علت دوستى و اقبال اين مروانى سنى مذهب بلند پايه با فرزندان ثوابه هر چه باشد، نتيجهاش آن شد كه فرزندش از آن خاندان شيعى مذهب همسر اختيار كرد و نوادهاش ابوالفرج به آيين مادر گرويد. دوران كودكى و نوجوانى او نيز احتمالا از برخى تعصبات و علايق مذهبى تهيه نبوده است، زيرا محيط سامره و كوفه از اينگونه عواطف آكنده بود. | ||
خط ۲۹۴: | خط ۲۹۴: | ||
2. تفضيل ذى الحجة. از اين کتاب اطلاعى در دست نيست و تنها با توجه به عنوان کتاب مىتوان حدس زد كه شامل موضوعات دينى بوده است (نك: نامۀ دانشوران، 58/4). | 2. تفضيل ذى الحجة. از اين کتاب اطلاعى در دست نيست و تنها با توجه به عنوان کتاب مىتوان حدس زد كه شامل موضوعات دينى بوده است (نك: نامۀ دانشوران، 58/4). | ||
3 و 4. ما نزل من القرآن في اميرالمؤمنين على و | 3 و 4. ما نزل من القرآن في اميرالمؤمنين على و اهلبيته(ع) و كلام فاطمة(ع) في فدك، كه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] به وى نسبت داده است (ص 224). پيش از [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] كسى به اين دو کتاب اشاره نكرده و نويسندگان پس از او هم از نقل آنها در فهرست آثار ابوالفرج خوددارى كردهاند. به نظر مىآيد كه اين دو اثر را كسان ديگرى تأليف كرده باشند و بعدها در اثر خلطى كه چگونگى آن بر ما پوشيده مانده است، به ابوالفرج منسوب گرديده باشد. اما در هر حال اين کتابها در دست نويسندگان شيعه وجود داشته، زيرا در سدۀ 7ق مىبينيم كه [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]]، در کتاب بناء المقالة الفاطميۀ خود 3 بار از ما نزل من القرآن ابوالفرج نقل قول كرده است (ص 143-144، 262، 287). | ||
5. کتابى به نام تحف الوسائد في اخبار الولائد، كه حاجى خليفه به او نسبت داده است (360/1). | 5. کتابى به نام تحف الوسائد في اخبار الولائد، كه حاجى خليفه به او نسبت داده است (360/1). |
ویرایش