۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'روحاني' به 'روحانی') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
بخش دوم كتاب كه به نام علم كلام جديد است با مقدّمه مترجم آغاز و سپس ديباچه مؤلف و بعد از آن بحث علوم جديده و مذهب، مذهب جزء فطرت انسانى، مذهب اسلام و در بحث عقل و مذهب مىآورد كه دليل منكرين مذاهب در غرب برپايه اين مسئله است كه مذاهب را برخلاف عقل يافتهاند و الاّ اگر مذهبى مبتنى بر عقل و مطابق با تحقيقات عقلى باشد اين مخالفين را با آن هيچگونه مخالفت و نزاعى نخواهد بود و علاّمه در اينجا واضح و آشكار مىكند كه اسلام در ميان مذاهب تنها مذهبى است كه عقل را تاج افتخار انسانى قرار داده و تمام تعاليم آن هماهنگ با عقل و منطق است. | بخش دوم كتاب كه به نام علم كلام جديد است با مقدّمه مترجم آغاز و سپس ديباچه مؤلف و بعد از آن بحث علوم جديده و مذهب، مذهب جزء فطرت انسانى، مذهب اسلام و در بحث عقل و مذهب مىآورد كه دليل منكرين مذاهب در غرب برپايه اين مسئله است كه مذاهب را برخلاف عقل يافتهاند و الاّ اگر مذهبى مبتنى بر عقل و مطابق با تحقيقات عقلى باشد اين مخالفين را با آن هيچگونه مخالفت و نزاعى نخواهد بود و علاّمه در اينجا واضح و آشكار مىكند كه اسلام در ميان مذاهب تنها مذهبى است كه عقل را تاج افتخار انسانى قرار داده و تمام تعاليم آن هماهنگ با عقل و منطق است. | ||
بعد از اين بحث وارد مرحله الهيّات مىشود و در صانع عالم تحت عنوان وجود بارى سخن مىگويد و در رابطه با اثبات صانع فقط طريقه قرآن مجيد را در اين باب برگزيده و دلايل و براهين حكما و متكلمين را در اين باب رد مىكند سپس به ذكر اعتراضات عمده ملاحده فعلى اروپا پرداخته و يكيك را جواب و ردّ مىكند بعد از فراغت از بحث واجب به بحث از نبوت مىپردازد و در آخر اين بحث، نبوت محمد(ص) مورد بررسى قرار مىگيرد و براى اينكه اثبات نمايند كه پيامبر(ص) با منبع وحى اتصال داشته بعضى از مسائل مربوط به عقايد، عبادات، اخلاق و...آوردهو آنها بقدرى كامل، متقن و بلندپايهاند كه در مخيله هيچ حكيم و فيلسوف و يا قانونگذارى خطور نكرده و آنها بدون وحى ممكن نيست به فكر كسى بيايند از جمله حقوق اجتماعى اسلام:حقوق انسانى، حقوق زن، حقوق عامه مردم و وراثت و...در اينجا مسئله تأويل را كه از مسائل مشكل و بسيارى از اختلافات مذهبى از اين مسئله سرچشمه گرفته مورد بحث قرار داده است پس از آن [[شبلی نعمانی، محمد|علاّمه شبلى]] وارد بحث در | بعد از اين بحث وارد مرحله الهيّات مىشود و در صانع عالم تحت عنوان وجود بارى سخن مىگويد و در رابطه با اثبات صانع فقط طريقه قرآن مجيد را در اين باب برگزيده و دلايل و براهين حكما و متكلمين را در اين باب رد مىكند سپس به ذكر اعتراضات عمده ملاحده فعلى اروپا پرداخته و يكيك را جواب و ردّ مىكند بعد از فراغت از بحث واجب به بحث از نبوت مىپردازد و در آخر اين بحث، نبوت محمد(ص) مورد بررسى قرار مىگيرد و براى اينكه اثبات نمايند كه پيامبر(ص) با منبع وحى اتصال داشته بعضى از مسائل مربوط به عقايد، عبادات، اخلاق و...آوردهو آنها بقدرى كامل، متقن و بلندپايهاند كه در مخيله هيچ حكيم و فيلسوف و يا قانونگذارى خطور نكرده و آنها بدون وحى ممكن نيست به فكر كسى بيايند از جمله حقوق اجتماعى اسلام:حقوق انسانى، حقوق زن، حقوق عامه مردم و وراثت و...در اينجا مسئله تأويل را كه از مسائل مشكل و بسيارى از اختلافات مذهبى از اين مسئله سرچشمه گرفته مورد بحث قرار داده است پس از آن [[شبلی نعمانی، محمد|علاّمه شبلى]] وارد بحث در روحانیات شده ملائكه، وحى و الهام و سپس به مسئله ترقى و تمدن كه مورد توجّه فلاسفه امروز است پرداخته زيرا فلاسفه مذاهب را سد راه ترقى دانستهاند و ثابت مىكند كه اسلام دينى است جامع و كامل كه تمدن را با آغوش باز مىپذيرد و آنرا در دامن خود پرورش ميدهد آخرين بحث در اين مرحله بحث پيوستگى بين دين و دنيا آمده و بخش دوم با دو ضميمه كه عبارت از دو خطابه از امام رازى و آن ديگر | ||
از امام [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] كه راجع به نبوّت و رسالت ايراد شده پايان مىيابد. | از امام [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] كه راجع به نبوّت و رسالت ايراد شده پايان مىيابد. |
ویرایش