آرمسترانگ، کارن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۲ اوت ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'سالگي' به 'سالگی'
جز (جایگزینی متن - 'انگليسي' به 'انگلیسی')
جز (جایگزینی متن - 'سالگي' به 'سالگی')
خط ۳۳: خط ۳۳:
   
   
او در 14 نوامبر 1944 در ورچستر شایرانگلستان متولد گردید.اندکي پس از تولدش، خانواده او به بيرمنگام نقل مکان کردند. پدرش يک تاجر ناموفق آهن قراضه بود اما در مقابل مادرش در دانشگاه بيرمنگام کار مي کرد. خواهر کوچک او، «ليندسي» يک بودايي متخصص در طب سوزني است که در امريکا زندگي مي کند. خواهرش، از او در ايام جواني شان به عنوان دختري ياد مي کند که شيفته مطالعه بود و کتاب هاي ديکنز را با ولع مي خواهند و اين کلمات چاپي را به زندگي حقيقي ترجيح مي داد.»
او در 14 نوامبر 1944 در ورچستر شایرانگلستان متولد گردید.اندکي پس از تولدش، خانواده او به بيرمنگام نقل مکان کردند. پدرش يک تاجر ناموفق آهن قراضه بود اما در مقابل مادرش در دانشگاه بيرمنگام کار مي کرد. خواهر کوچک او، «ليندسي» يک بودايي متخصص در طب سوزني است که در امريکا زندگي مي کند. خواهرش، از او در ايام جواني شان به عنوان دختري ياد مي کند که شيفته مطالعه بود و کتاب هاي ديکنز را با ولع مي خواهند و اين کلمات چاپي را به زندگي حقيقي ترجيح مي داد.»
سال1962 زماني که بيتلزها با موسيقي خود بر انگليس حاکميت مي کردند و از عشق زميني مي سرودند «کارن آرمسترانگ» عليه اين زندگي سرشار از خوشي و غرق در لذات دنيوي شورش کرد و تصميم گرفت عشق واقعي را بجويد. از نظر او عشق را فقط مي توان در صومعه مريم مقدس جست. به اين ترتيب بود که او در 17 سالگي جذب صومعه شد و هفت سال از زندگي خود را در آنجا سپري کرد.
سال1962 زماني که بيتلزها با موسيقي خود بر انگليس حاکميت مي کردند و از عشق زميني مي سرودند «کارن آرمسترانگ» عليه اين زندگي سرشار از خوشي و غرق در لذات دنيوي شورش کرد و تصميم گرفت عشق واقعي را بجويد. از نظر او عشق را فقط مي توان در صومعه مريم مقدس جست. به اين ترتيب بود که او در 17 سالگی جذب صومعه شد و هفت سال از زندگي خود را در آنجا سپري کرد.


هر چند ورود به صومعه با انتخاب خود او بود و ابتدا نيز از اين انتخاب خود، شاد بود. اما اين شادي دوامي نداشت. او بعدها با تلخي از خاطرات خود در صومعه ياد کرد و مدعي شد در اين صومعه دچار رنج هاي روحي و رواني بسياري شد زيرا خواهران مسئول قوانين ظالمانه اي را بر آنجا حاکم ساخته بودند. طوري که جسم او را با شلاق و بستن زنجير به بازوهايش رياضت مي دادند و زماني که خارج از نوبت حرف مي زد او را به مدت دو هفته مجبور مي کردند پشت يک چرخ خياطي رکاب دار که سوزن نداشت بنشيند و فقط پا را روي رکاب آن حرکت دهد.
هر چند ورود به صومعه با انتخاب خود او بود و ابتدا نيز از اين انتخاب خود، شاد بود. اما اين شادي دوامي نداشت. او بعدها با تلخي از خاطرات خود در صومعه ياد کرد و مدعي شد در اين صومعه دچار رنج هاي روحي و رواني بسياري شد زيرا خواهران مسئول قوانين ظالمانه اي را بر آنجا حاکم ساخته بودند. طوري که جسم او را با شلاق و بستن زنجير به بازوهايش رياضت مي دادند و زماني که خارج از نوبت حرف مي زد او را به مدت دو هفته مجبور مي کردند پشت يک چرخ خياطي رکاب دار که سوزن نداشت بنشيند و فقط پا را روي رکاب آن حرکت دهد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش