المطالع البدرية في المنازل الرومية 1499 - 1577: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۲ اوت ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'روستاي' به 'روستای'
جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله == ' به '== منابع مقاله == ')
جز (جایگزینی متن - 'روستاي' به 'روستای')
خط ۳۶: خط ۳۶:
اين اثر مانند ساير سفرنامه‌هاي مغرب به لحاظ جغرافيايي به معناي عام مطالب بسيار دارد. غزى در خلال اقامتش در قسطنطنيه وقايع و اتفاقاتي را مشاهده كرده، به خوبي گزارش كرده است. همچنين به جهت ذكر اعلام ادبا، علما، اعيان و امرايي كه در طول سفرش با آنها برخورد كرده است، و برخي از اين اسامي تنها در اين كتاب از آنها نام برده شده، داراي اهميت است. نسبت به عصري كه موسوم به انحطاط فكري و فرهنگی بوده، اثري ادبي با ساختاري محكم به شمار مى‌رود. توجه به مسائل جغرافيايى از يك مسافر و سفرنامه، از نخستين و بديهى‌ترين امور قابل انتظار است و اگر در اين مورد، غفلتى صورت گيرد، جاى پرسش است و لذا در وصف اماكن و مساجد و آبادى‌هايي كه بر آنها گذر كرده، به تفصيل سخن گفته است. بسياري از اماكني را كه ذكر كرده است، كساني؛ مانند [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] و خياري و كبريت كه به روم سفر كرده‌اند، نياورده‌اند.
اين اثر مانند ساير سفرنامه‌هاي مغرب به لحاظ جغرافيايي به معناي عام مطالب بسيار دارد. غزى در خلال اقامتش در قسطنطنيه وقايع و اتفاقاتي را مشاهده كرده، به خوبي گزارش كرده است. همچنين به جهت ذكر اعلام ادبا، علما، اعيان و امرايي كه در طول سفرش با آنها برخورد كرده است، و برخي از اين اسامي تنها در اين كتاب از آنها نام برده شده، داراي اهميت است. نسبت به عصري كه موسوم به انحطاط فكري و فرهنگی بوده، اثري ادبي با ساختاري محكم به شمار مى‌رود. توجه به مسائل جغرافيايى از يك مسافر و سفرنامه، از نخستين و بديهى‌ترين امور قابل انتظار است و اگر در اين مورد، غفلتى صورت گيرد، جاى پرسش است و لذا در وصف اماكن و مساجد و آبادى‌هايي كه بر آنها گذر كرده، به تفصيل سخن گفته است. بسياري از اماكني را كه ذكر كرده است، كساني؛ مانند [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابن‌بطوطه]] و خياري و كبريت كه به روم سفر كرده‌اند، نياورده‌اند.


غزي كه شخصيتي علمي بوده است مصاحب خود را در سفرش كتاب‌هاي مفيد مى‌داند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهي از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مى‌كند. اولين مكاني كه او گزارش كرده، روستايي به نام دمّر است. او پس از توصيفات اديبانه از اين روستا، "بردي" را كه از اين روستا مى‌گذرد و در آن زمان بزرگ‌ترين رود شام بوده است و روستاهاي بسياري را سيراب مى‌كرده است با عباراتي مسجع به توصيف مى‌نشيند. وي پس از آن يك به يك روستاها و مناطقي را بر آنها گذر مى‌كند: خان‌الفندق، صرغايا، بعلبك، رأس‌العين و...را شرح مى‌دهد تا به شهر "حمص" مى‌رسد. وي در اين شهر از مسجد جامع بزرگ اين شهر كه "خالد بن وليد" در آن مدفون است، ديدن مى‌كند. او از شكلي كه بر در مسجد ترسيم شده به عنوان یکی از عجايب نام مى‌برد. نصف بالاي اين در به شكل انسان و نيمه ديگر آن به صورت عقرب بوده است. از روي آن تصوير با گِل داغ مى‌سازند و در آب مى‌اندازند، اگر عقرب گزيده از آن بنوشد، بهبود مى‌يابد. وي به اين عمل اهل حمص با ديده ترديد مى‌نگرد و آن را حماقت مى‌نامد و پس از آن به موارد ديگري نيز اشاره مى‌كند.
غزي كه شخصيتي علمي بوده است مصاحب خود را در سفرش كتاب‌هاي مفيد مى‌داند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهي از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مى‌كند. اولين مكاني كه او گزارش كرده، روستایي به نام دمّر است. او پس از توصيفات اديبانه از اين روستا، "بردي" را كه از اين روستا مى‌گذرد و در آن زمان بزرگ‌ترين رود شام بوده است و روستاهاي بسياري را سيراب مى‌كرده است با عباراتي مسجع به توصيف مى‌نشيند. وي پس از آن يك به يك روستاها و مناطقي را بر آنها گذر مى‌كند: خان‌الفندق، صرغايا، بعلبك، رأس‌العين و...را شرح مى‌دهد تا به شهر "حمص" مى‌رسد. وي در اين شهر از مسجد جامع بزرگ اين شهر كه "خالد بن وليد" در آن مدفون است، ديدن مى‌كند. او از شكلي كه بر در مسجد ترسيم شده به عنوان یکی از عجايب نام مى‌برد. نصف بالاي اين در به شكل انسان و نيمه ديگر آن به صورت عقرب بوده است. از روي آن تصوير با گِل داغ مى‌سازند و در آب مى‌اندازند، اگر عقرب گزيده از آن بنوشد، بهبود مى‌يابد. وي به اين عمل اهل حمص با ديده ترديد مى‌نگرد و آن را حماقت مى‌نامد و پس از آن به موارد ديگري نيز اشاره مى‌كند.


در بخش ديگري از سفرنامه به شهر "حماة" مي‌پردازد. از مكان‌هاي اين شهر، آرامگاه شيخ عبدالقادر گيلاني(متوفي 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذريه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مى‌كند. وي با دو تن از ذريه شيخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مى‌برد، ملاقات مى‌كند و مورد استقبال گرم آنها قرار مى‌گيرد. اين مطلب حكايت از گرايش نويسنده به تصوف دارد.
در بخش ديگري از سفرنامه به شهر "حماة" مي‌پردازد. از مكان‌هاي اين شهر، آرامگاه شيخ عبدالقادر گيلاني(متوفي 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذريه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مى‌كند. وي با دو تن از ذريه شيخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مى‌برد، ملاقات مى‌كند و مورد استقبال گرم آنها قرار مى‌گيرد. اين مطلب حكايت از گرايش نويسنده به تصوف دارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش