۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
جز (جایگزینی متن - 'مىد' به 'مید') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
با توجه به اینکه توضیح نه فصل از کتاب در اینجا امکانپذیر نیست، بنابراین بهاختصار بخشی از باب دوم کتاب که به عقاید کلامی اشاعره اختصاص یافته است را توضیح میدهیم: | با توجه به اینکه توضیح نه فصل از کتاب در اینجا امکانپذیر نیست، بنابراین بهاختصار بخشی از باب دوم کتاب که به عقاید کلامی اشاعره اختصاص یافته است را توضیح میدهیم: | ||
دیدگاه [[اشعری، علی بن اسماعیل|شیخ ابوالحسن اشعرى]] درباره کارهاى انسان (همگى آفریده خداست و انسان در آن نقشى جز اینکه محل آفریدگارى خدا است، ندارد)، سبب شده است که با پیامد بدى همراه باشد و آن این است که انسان در کارهاى خودمختار و آزاد نبوده، بلکه کارها را ناخواسته انجام | دیدگاه [[اشعری، علی بن اسماعیل|شیخ ابوالحسن اشعرى]] درباره کارهاى انسان (همگى آفریده خداست و انسان در آن نقشى جز اینکه محل آفریدگارى خدا است، ندارد)، سبب شده است که با پیامد بدى همراه باشد و آن این است که انسان در کارهاى خودمختار و آزاد نبوده، بلکه کارها را ناخواسته انجام میدهد؛ در نتیجه تمام برنامههاى اصلاحى مصلحان و پیامبران براى تربیت جامعه لغو بوده؛ چون انسان از خود اختیارى ندارد. [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعرى]] به این پیامد بد توجه پیدا کرده و براى خروج از این تنگنا نظریه «کسب» را مطرح نموده است؛ نظریهاى که پیش از وى نیز سابقه داشته است. حاصل این نظریه این است که: «خدا خالق و بندگان کاسب افعالند»؛ بنابراین، در کارهاى انسان خدا سهمى به نام آفرینندگى و بندگان سهمى به نام کسب دارند و دومى ملاک پاداش و کیفر است<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، 1395، ص7</ref>. | ||
کسب نزد اشعری صفت بنده است؛ زیرا او تفاصیل فعلش را ازهرجهت نمیداند؛ بلکه او تنها به بعضی از وجوه فعلش آگاه است و خلق صفتی برای رب است؛ زیرا خداوند از همه وجوه و جهات به فعل خویش آگاه است؛ بنابراین بنده خالق افعالی که از آثار و عاقبت آن آگاه نیست نمیتواند باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص238-237</ref>. | کسب نزد اشعری صفت بنده است؛ زیرا او تفاصیل فعلش را ازهرجهت نمیداند؛ بلکه او تنها به بعضی از وجوه فعلش آگاه است و خلق صفتی برای رب است؛ زیرا خداوند از همه وجوه و جهات به فعل خویش آگاه است؛ بنابراین بنده خالق افعالی که از آثار و عاقبت آن آگاه نیست نمیتواند باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص238-237</ref>. |
ویرایش