شرح العالم و المتعلم: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'ابو حنيفه، نعمان بن ثابت' به 'ابوحنیفه، نعمان بن ثابت')
(لینک درون متنی)
خط ۳۵: خط ۳۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}  
'''شرح العالم و المتعلم'''، اثر ابوبکر محمد بن حسن بن فورک (متوفی 406ق)، شرحی بر کتاب «العالم و المتعلم» منسوب به ابوحنیفه نعمان بن ثابت (80-150ق) در موضوع کلام است که توسط احمد عبدالرحیم سایح و توفیق علی وهبه مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
'''شرح العالم و المتعلم'''، اثر [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابوبکر محمد بن حسن بن فورک]] (متوفی 406ق)، شرحی بر کتاب «العالم و المتعلم» منسوب به [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه نعمان بن ثابت]] (80-150ق) در موضوع کلام است که توسط [[سايح، احمد عبدالرحيم|احمد عبدالرحیم سایح]] و [[وهبه، توفيق علي|توفیق علی وهبه]] مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.


در مقدمه به اهمیت کتاب «العالم و المتعلم» اشاره شده؛ سپس به‎صورت مختصر درباره انتساب این اثر به ابوحنیفه و نیز این شرح مطالبی بیان شده و در ادامه به زندگی شارح، یعنی ابن فورک پرداخته شده است.
در مقدمه به اهمیت کتاب «العالم و المتعلم» اشاره شده؛ سپس به‎صورت مختصر درباره انتساب این اثر به ابوحنیفه و نیز این شرح مطالبی بیان شده و در ادامه به زندگی شارح، یعنی [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابن فورک]] پرداخته شده است.


محققان در مقدمه از انتساب این اثر به ابوحنیفه سخن به میان آورده و در آن شک نموده؛ به دلیل اینکه در این کتاب اموری وجود دارد که با آنچه از ابوحنیفه رسیده ناسازگار است؛ از جمله اینکه در این کتاب علم کلام تعظیم شده؛ درصورتی‎که ابوحنیفه با این علم مخالف بوده و از فراگرفتن آن نهی می‎کرده است و...<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص16</ref>.
محققان در مقدمه از انتساب این اثر به [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] سخن به میان آورده و در آن شک نموده؛ به دلیل اینکه در این کتاب اموری وجود دارد که با آنچه از [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] رسیده ناسازگار است؛ از جمله اینکه در این کتاب علم کلام تعظیم شده؛ درصورتی‎که [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] با این علم مخالف بوده و از فراگرفتن آن نهی می‎کرده است و...<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص16</ref>.


شارح، انگیزه خود را ‎چنین بیان می‎کند که من با دقت نظری که در این اثر داشتم به این مطلب دست یافتم که این اثر کتابی جامع در اصول دین است که دربردارنده استدلال و به‎دوراز تقلید است و ما را به‎ مطالبی راهنمایی می‎کند که به آن نیازمند هستیم و باید با حقیقت آن آشنا شویم تا از خطا و تقلید پرهیز کنیم. علاوه بر آن در ابتدای آن خطبه جامعی وجود دارد که بسیاری از معانی صفات خداوند در آن نهفته است و در آن الفاظی وجود دارد که نیازمند به شرح و توضیح است؛ پس با شرح این مقدمه و توضیح و تفسیر آن از علم خداشناسی نویسنده پرده برداشته و به اختلاف دیدگاه او با سایر علما اشاره نمودم<ref>ر.ک: مقدمه شارح، ص34</ref>.
شارح، انگیزه خود را ‎چنین بیان می‎کند که من با دقت نظری که در این اثر داشتم به این مطلب دست یافتم که این اثر کتابی جامع در اصول دین است که دربردارنده استدلال و به‎دوراز تقلید است و ما را به‎ مطالبی راهنمایی می‎کند که به آن نیازمند هستیم و باید با حقیقت آن آشنا شویم تا از خطا و تقلید پرهیز کنیم. علاوه بر آن در ابتدای آن خطبه جامعی وجود دارد که بسیاری از معانی صفات خداوند در آن نهفته است و در آن الفاظی وجود دارد که نیازمند به شرح و توضیح است؛ پس با شرح این مقدمه و توضیح و تفسیر آن از علم خداشناسی نویسنده پرده برداشته و به اختلاف دیدگاه او با سایر علما اشاره نمودم<ref>ر.ک: مقدمه شارح، ص34</ref>.


ابن فورک ابتدا جمله یا پاراگرافی از کتاب «العالم و المتعلم» را ذکر می‎کند و به دنبال آن شرح خود را ارائه می‎دهد. او در خطبه کتاب و در بیشتر موارد دیگر، متن را از شرح تفکیک نموده است؛ بدین صورت که در ابتدای متن از «أما قوله» و در شرح آن از «شرح ذلك»، بهره برده است. گاه فقط عبارت «أما قوله» را در آغاز پاره‎ای از متن آورده و بلافاصله بدون آوردن جمله «شرح ذلك»، به توضیح آن پرداخته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص48-50</ref>.
[[ابن فورک، محمد بن حسن|ابن فورک]] ابتدا جمله یا پاراگرافی از کتاب «العالم و المتعلم» را ذکر می‎کند و به دنبال آن شرح خود را ارائه می‎دهد. او در خطبه کتاب و در بیشتر موارد دیگر، متن را از شرح تفکیک نموده است؛ بدین صورت که در ابتدای متن از «أما قوله» و در شرح آن از «شرح ذلك»، بهره برده است. گاه فقط عبارت «أما قوله» را در آغاز پاره‎ای از متن آورده و بلافاصله بدون آوردن جمله «شرح ذلك»، به توضیح آن پرداخته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص48-50</ref>.


در مواضع متعددی از کتاب، در شرح متن، از جملات و عناوینی همچون «فصل آخر في شرح ذلك» استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان، ص141، 145، 151</ref>.
در مواضع متعددی از کتاب، در شرح متن، از جملات و عناوینی همچون «فصل آخر في شرح ذلك» استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان، ص141، 145، 151</ref>.


در بخشی از کتاب، درباره مرتکب گناه آمده است: مؤمن دشمن خدا نمی‎گردد گرچه تمام معاصی را انجام دهد...<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>. ابن فورک در شرح آن نوشته است: جایز نیست که به مؤمن فاسق، دشمن خداوند اطلاق شود؛ چه، مؤمن هرچند مرتکب بسیاری از گناهان می‎شود، لکن محب خداوند و معتقد به بزرگی و عظمت اوست و این معاصی که از او سر زده، به‎خاطر غلبه هوا و شهوت بر اوست و ‎چنین نیست که گناه را از روی انکار و گردن‎کشی و بزرگی‎فروشی بر خداوند مرتکب شده باشد...<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>.
در بخشی از کتاب، درباره مرتکب گناه آمده است: مؤمن دشمن خدا نمی‎گردد گرچه تمام معاصی را انجام دهد...<ref>ر.ک: همان، ص159</ref>. [[ابن فورک، محمد بن حسن|ابن فورک]] در شرح آن نوشته است: جایز نیست که به مؤمن فاسق، دشمن خداوند اطلاق شود؛ چه، مؤمن هرچند مرتکب بسیاری از گناهان می‎شود، لکن محب خداوند و معتقد به بزرگی و عظمت اوست و این معاصی که از او سر زده، به‎خاطر غلبه هوا و شهوت بر اوست و ‎چنین نیست که گناه را از روی انکار و گردن‎کشی و بزرگی‎فروشی بر خداوند مرتکب شده باشد...<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>.


پاورقی‎ها به آدرس آیات (به‎جز پاورقی‎های مقدمه که علاوه بر ارجاعات، مطالب دیگر هم در آنها آمده است) اختصاص یافته است. در ابتدای کتاب تصاویر برخی از صفحات از چند نسخه خطی درج شده و در انتهای آن فهرست محتویات ذکر گردیده است.
پاورقی‎ها به آدرس آیات (به‎جز پاورقی‎های مقدمه که علاوه بر ارجاعات، مطالب دیگر هم در آنها آمده است) اختصاص یافته است. در ابتدای کتاب تصاویر برخی از صفحات از چند نسخه خطی درج شده و در انتهای آن فهرست محتویات ذکر گردیده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش