۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'عموما ' به 'عموماً') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
او تصنیف خود را بر اساس ترتیب حروف معجم، به بیستوهشت کتاب تقسیم نموده و کارش را با کتاب «الف» آغاز کرده و با کتاب «یاء» به پایان رسانده است. سپس هر کتاب را به بابهایی تقسیم نموده و هر کلمه را در یک باب آورده است. شایان ذکر است که او حرف اول کلمه را در هر کتاب مدنظر قرار داده است؛ به عنوان مثال، باب الاتقاء (و اصلها و.ق.ی) و الاقامة (و اصلها ق.و.م) و الانفاق (و اصلها ن.ف.ق) در کتاب «الف» آمده است. همچنین وی بابهای هر کتاب را بر اساس حروف معجم مرتب نساخته است؛ مثلا در کتاب ثاء، باب ثمن و بعدازآن ثمار و ثلاثة ایام و ثواب و... آمده است<ref>همان</ref>. | او تصنیف خود را بر اساس ترتیب حروف معجم، به بیستوهشت کتاب تقسیم نموده و کارش را با کتاب «الف» آغاز کرده و با کتاب «یاء» به پایان رسانده است. سپس هر کتاب را به بابهایی تقسیم نموده و هر کلمه را در یک باب آورده است. شایان ذکر است که او حرف اول کلمه را در هر کتاب مدنظر قرار داده است؛ به عنوان مثال، باب الاتقاء (و اصلها و.ق.ی) و الاقامة (و اصلها ق.و.م) و الانفاق (و اصلها ن.ف.ق) در کتاب «الف» آمده است. همچنین وی بابهای هر کتاب را بر اساس حروف معجم مرتب نساخته است؛ مثلا در کتاب ثاء، باب ثمن و بعدازآن ثمار و ثلاثة ایام و ثواب و... آمده است<ref>همان</ref>. | ||
نیشابوری در کتابش خاطرنشان ساخته است که پیش از او، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|عبدالله بن عباس]]، [[مقاتل بن سلیمان]] و کلبی، کتابهایی در این زمینه (وجوه قرآن) تصنیف کردهاند. او در این فن یا | نیشابوری در کتابش خاطرنشان ساخته است که پیش از او، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|عبدالله بن عباس]]، [[مقاتل بن سلیمان]] و کلبی، کتابهایی در این زمینه (وجوه قرآن) تصنیف کردهاند. او در این فن یا عموماًدر تفسیر، از کتب ابن عباس، کلبی و مقاتل استفاده کرده است. رجوع به تفسیر ابن عباس و کتاب «[[الأشباه و النظائر في القرآن الكريم (کلمات مشترک و هم معنا در قرآن کریم)|الأشباه و النظائر]]» مقاتل بن سلیمان، این امر را بهخوبی روشن میکند. در جایی دیگر از کتاب «[[تأويل مشكل القرآن|مشکل القرآن]]» [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] نام میبرد. علاوه بر آن گاهی اقوالی را از برخی مفسران مانند مجاهد، قتاده و سدی و... و اقوالی از محدثین مانند سفیان ثوری و فقها مانند [[شافعی، محمد بن ادریس|امام شافعی]] و زبانشناسان مانند زجاج روایت میکند و همچنین نامهای برخی از دانشمندان قرائت مانند [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه]] و کسایی را در کتاب او میبینیم<ref>همان، ص7- 8</ref>. | ||
نویسنده در باب اول از کتاب الجیم به بررسی واژه «جعل» میپردازد و میگوید این واژه در قرآن بر هفده معنا آمده است که برخی از آنها چنین است: | نویسنده در باب اول از کتاب الجیم به بررسی واژه «جعل» میپردازد و میگوید این واژه در قرآن بر هفده معنا آمده است که برخی از آنها چنین است: |
ویرایش