تاريخ الأدب الجغرافي العربي (تعريب): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۸۴: خط ۸۴:
مؤلف، در ادامه، به چگونگى بهره‌گيرى از اشعار و ادب در اين زمينه و اطلاع‌يابى از آنها اشاره مى‌كند. كتاب‌هاى آسمانى، مثل قرآن، تورات، انجيل نيز از منابع اين زمينه به شمار آمده‌اند. بر اين اساس، به ديدگاه‌هاى جغرافياى فلكى و رياضى اعراب پرداخته و تحقيقات عالمانه‌اى انجام مى‌دهد. داستان‌هاى جغرافيايى، تقسيمات طبيعى، نقشه‌ها، تحقيقات و جست‌وجوگرى‌ها، راه‌شناسى‌ها، نظريات گوناگون در مورد دريا و خشكى و... مباحثى است كه در اين فصل آمده است.
مؤلف، در ادامه، به چگونگى بهره‌گيرى از اشعار و ادب در اين زمينه و اطلاع‌يابى از آنها اشاره مى‌كند. كتاب‌هاى آسمانى، مثل قرآن، تورات، انجيل نيز از منابع اين زمينه به شمار آمده‌اند. بر اين اساس، به ديدگاه‌هاى جغرافياى فلكى و رياضى اعراب پرداخته و تحقيقات عالمانه‌اى انجام مى‌دهد. داستان‌هاى جغرافيايى، تقسيمات طبيعى، نقشه‌ها، تحقيقات و جست‌وجوگرى‌ها، راه‌شناسى‌ها، نظريات گوناگون در مورد دريا و خشكى و... مباحثى است كه در اين فصل آمده است.


فصل دوم، شروع جغرافياى رياضى نزد عرب است و اينكه ريشه جغرافياى علمى نزد عرب به فلكى‌هاى يونانى برمى‌گردد و بعد تأثير هندى و ايرانى موجب پر و بال يافتن آن گرديد، هم‌چنين در اين فصل، به اين سؤال پاسخ مى‌گويد كه چرا جغرافياى علمى ابتدائاً در زمان عباسيان؛ يعنى در نيمه دوم قرن هشتم پديدار شد و چرا ايرانيان، اولين مترجمين آن بوده‌اند با اينكه امويان به تمدن هلنستى در انطاكيه و اسكندريه نزديك‌تر بودند و على القاعده سريان مى‌بايد نقش واسطه را بازى كند.
فصل دوم، شروع جغرافياى رياضى نزد عرب است و اينكه ريشه جغرافياى علمى نزد عرب به فلكى‌هاى يونانى برمى‌گردد و بعد تأثير هندى و ايرانى موجب پر و بال يافتن آن گرديد، هم‌چنين در اين فصل، به اين سؤال پاسخ مى‌گويد كه چرا جغرافياى علمى ابتدائاً در زمان عباسيان؛ يعنى در نيمه دوم قرن هشتم پديدار شد و چرا ايرانيان، اولين مترجمين آن بوده‌اند با اينكه امويان به تمدن هلنستى در انطاكيه و اسكندريه نزدیک ‌تر بودند و على القاعده سريان مى‌بايد نقش واسطه را بازى كند.


فصل سوم، با عنوان جغرافى‌دانان مكتب يونانى و زيج‌هاى بزرگ(جغرافيو المدرسة اليونانية و الزيجات الكبرى) است. در اين فصل، نويسنده، به انديشه نجومى خوارزمى و كارهاى وى مى‌پردازد و نكته‌هاى دقيق و جالبى از نوگرايى فكرى و تأثيرپذيرى وى از يونان و نيز تأثيرگذارى‌اش دارد و سپس به كتاب‌هاى عرب و محتويات بعضى از آنها و تأثير آنها در ادوار بعدى اشاره مى‌كند و بعد انديشه‌ها و روش يعقوب كندى معاصر خوارزمى و كارهاى او، بتانى و انديشه‌هايش تا خواجه نصير و شاگردانش و محمود شيرازى، الغ بيك(نواده تيمور)، على ال[[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] را بررسى مى‌نمايد.
فصل سوم، با عنوان جغرافى‌دانان مكتب يونانى و زيج‌هاى بزرگ(جغرافيو المدرسة اليونانية و الزيجات الكبرى) است. در اين فصل، نويسنده، به انديشه نجومى خوارزمى و كارهاى وى مى‌پردازد و نكته‌هاى دقيق و جالبى از نوگرايى فكرى و تأثيرپذيرى وى از يونان و نيز تأثيرگذارى‌اش دارد و سپس به كتاب‌هاى عرب و محتويات بعضى از آنها و تأثير آنها در ادوار بعدى اشاره مى‌كند و بعد انديشه‌ها و روش يعقوب كندى معاصر خوارزمى و كارهاى او، بتانى و انديشه‌هايش تا خواجه نصير و شاگردانش و محمود شيرازى، الغ بيك(نواده تيمور)، على ال[[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] را بررسى مى‌نمايد.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
دو فصل بعد، از جغرافى‌دانان قرن يازدهم و دوازدهم در مغرب و جغرافى‌دانان قرن دوازدهم در مشرق سخن دارد و بر آن است كه مغرب و اندلس نقش چندانى در تطور جغرافيا نداشته جز آنكه در رابطه با جغرافياى محلى اطلاعاتى را در اختيار پژوهنده قرار مى‌دهند، اما در مشرق اسلامى بزرگ‌ترين تصنيفات جغرافيايى پديد آمده است. در فصل دهم، بحث مفصلى درباره [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] و روش او ارائه داده و در ادامه از سفرنامه‌هاى حج هم گفت‌وگوهايى شده است.
دو فصل بعد، از جغرافى‌دانان قرن يازدهم و دوازدهم در مغرب و جغرافى‌دانان قرن دوازدهم در مشرق سخن دارد و بر آن است كه مغرب و اندلس نقش چندانى در تطور جغرافيا نداشته جز آنكه در رابطه با جغرافياى محلى اطلاعاتى را در اختيار پژوهنده قرار مى‌دهند، اما در مشرق اسلامى بزرگ‌ترين تصنيفات جغرافيايى پديد آمده است. در فصل دهم، بحث مفصلى درباره [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] و روش او ارائه داده و در ادامه از سفرنامه‌هاى حج هم گفت‌وگوهايى شده است.


فصل يازدهم، از «خرقى» سخن مى‌گويد كه جغرافياى رياضى و وصفى را به هم نزديك كرده است و از كتاب‌هاى فارسى اين دوره نيز مباحث ارزش‌مندى ارائه گرديده، هرچند به ادعاى مؤلف در اين قرن در مشرق‌زمين روش‌هاى جديد با آثار بزرگى ارائه نشده است.
فصل يازدهم، از «خرقى» سخن مى‌گويد كه جغرافياى رياضى و وصفى را به هم نزدیک  كرده است و از كتاب‌هاى فارسى اين دوره نيز مباحث ارزش‌مندى ارائه گرديده، هرچند به ادعاى مؤلف در اين قرن در مشرق‌زمين روش‌هاى جديد با آثار بزرگى ارائه نشده است.


فصل دوازدهم، از [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] و مؤلفين نيمه اول قرن سيزدهم سخن به ميان آورده است؛ كسانى همچون عبداللطيف، عبدالواحد مراكشى، نابلسى و ابن مجاور. نويسنده، مدعى است كه در اين دوره جز ياقوت، دانشمند ديگرى درخور ذكر نيست. ياقوت كسى است كه نياز به يك مرجع عمومى را دريافت و با اينكه بخش عظيمى از مواد تحقيقاتى‌اش در حمله مغولان از ميان رفته، اما با كتاب «[[معجم البلدان]]» كه جمع بين جغرافياى نجومى، وصفى، لغوى و سفرنامه‌هاست نقشى بزرگ در تاريخ اين دانش بازى كرده است. ديگر كتاب‌هاى ياقوت، «المشترك وضعاً و المفترق صقعاً» و «مراصد الاطلاع على اسماء الامكنة و البقاع» است كه در همين حوزه قرار دارند. سپس مؤلف به ديگر شخصيت‌هاى اين دوره مى‌پردازد و از حمله تأثيرگذار مغولان مى‌گويد كه موجب انتقال مراكز علمى و ادبى زبان عربى به شام و غرب گرديد.
فصل دوازدهم، از [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] و مؤلفين نيمه اول قرن سيزدهم سخن به ميان آورده است؛ كسانى همچون عبداللطيف، عبدالواحد مراكشى، نابلسى و ابن مجاور. نويسنده، مدعى است كه در اين دوره جز ياقوت، دانشمند ديگرى درخور ذكر نيست. ياقوت كسى است كه نياز به يك مرجع عمومى را دريافت و با اينكه بخش عظيمى از مواد تحقيقاتى‌اش در حمله مغولان از ميان رفته، اما با كتاب «[[معجم البلدان]]» كه جمع بين جغرافياى نجومى، وصفى، لغوى و سفرنامه‌هاست نقشى بزرگ در تاريخ اين دانش بازى كرده است. ديگر كتاب‌هاى ياقوت، «المشترك وضعاً و المفترق صقعاً» و «مراصد الاطلاع على اسماء الامكنة و البقاع» است كه در همين حوزه قرار دارند. سپس مؤلف به ديگر شخصيت‌هاى اين دوره مى‌پردازد و از حمله تأثيرگذار مغولان مى‌گويد كه موجب انتقال مراكز علمى و ادبى زبان عربى به شام و غرب گرديد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش