تحلیلی اجتماعی از صله رحم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۵۴: خط ۵۴:
«صله و قطع رحم، به اعتبار معناى لغوى و عرفى، موضوع حكم شرعى وجوب و حرمت واقع شده است. «صله»، مصدر فعل «وَصَلَ» و اصل آن «وَصْل» در مقابل «فصل» است كه همچون عده و وعد، «واو» آن به «هاء» تبديل شده است.
«صله و قطع رحم، به اعتبار معناى لغوى و عرفى، موضوع حكم شرعى وجوب و حرمت واقع شده است. «صله»، مصدر فعل «وَصَلَ» و اصل آن «وَصْل» در مقابل «فصل» است كه همچون عده و وعد، «واو» آن به «هاء» تبديل شده است.


اين واژه در مورد پديده‌هاى عينى و حقيقى، به معناى اتصال و پيوستگى خارجى و محسوس است و در مقولات معنوى، همچون رحم، به عمل و رفتارى كه قرابت و پيوند ميان افراد را ايجاد مى‌كند يا تحكيم مى‌بخشد، اطلاق مى‌گردد؛ ازاين‌رو، احسان به معناى كلى آن، به هرگونه رفتار و عملى گويند كه ثمره آن صله مى‌باشد و نبايد آن را موضوع‌له دقيق صله تلقى كرد. برخى از اهل لغت، احسان را اعم از صله مى‌دانند؛ براى مثال، احسان به همسايه و مساكين غير رحم، از مصاديق صله مورد نظر در ارحام شمرده نمى‌شود. به ظاهر، اين توجيه، چندان درست به نظر نمى‌رسد، چون احسان به معناى لغوى آن، موجد اثرى به نام صله خواهد بود؛ حال اين احسان در حق نزديكان باشد يا ديگران. البته بايد گفت احسان در مورد غير ارحام، خصوصا در صورت آشنا نبودن فرد آخذ با معطى، صله به معناى مورد نظر ناميده نمى‌شود.
اين واژه در مورد پديده‌هاى عينى و حقيقى، به معناى اتصال و پيوستگى خارجى و محسوس است و در مقولات معنوى، همچون رحم، به عمل و رفتارى كه قرابت و پيوند ميان افراد را ايجاد مى‌كند يا تحكيم مى‌بخشد، اطلاق مى‌گردد؛ ازاين‌رو، احسان به معناى كلى آن، به هرگونه رفتار و عملى گويند كه ثمره آن صله مى‌باشد و نبايد آن را موضوع‌له دقيق صله تلقى كرد. برخى از اهل لغت، احسان را اعم از صله مى‌دانند؛ براى مثال، احسان به همسايه و مساكين غير رحم، از مصاديق صله مورد نظر در ارحام شمرده نمى‌شود. به ظاهر، اين توجيه، چندان درست به نظر نمى‌رسد، چون احسان به معناى لغوى آن، موجد اثرى به نام صله خواهد بود؛ حال اين احسان در حق نزدیک ان باشد يا ديگران. البته بايد گفت احسان در مورد غير ارحام، خصوصا در صورت آشنا نبودن فرد آخذ با معطى، صله به معناى مورد نظر ناميده نمى‌شود.


در مقابل، قطع يا فصل نيز محصول ترك احسان يا ارتكاب رفتارى است كه پيوند ميان انسان‌ها را تضعيف كرده يا منقطع مى‌سازد. نكته ديگرى كه دراين بخش، توجه به آن لازم است، اينكه صله و قطع، هر دو از افعال وجودى‌اند و نبايد قطع را ضد صله و مطلق ترك تلقى نمود و سپس براى توجيه متعلق بودن آن به حكم حرمت، به تكلفات بى‌حاصل متوسل شد؛ ازاين‌رو، امر به صله، توجه به ارحام و برقرارى ارتباط و احسان به ايشان را الزام مى‌كند و متقابلا نهى از قطع، از بى‌اعتنايى و دورى گزيدن و انفصال از ارحام و خويشان (كه همه به نوعى از امور وجودى‌اند) برحذر مى‌دارد. درخور يادآورى است كه عنوان برّ و عاق والدين نيز از مصاديق صله و قطع به معناى كلى آن، شمرده مى‌شود».
در مقابل، قطع يا فصل نيز محصول ترك احسان يا ارتكاب رفتارى است كه پيوند ميان انسان‌ها را تضعيف كرده يا منقطع مى‌سازد. نكته ديگرى كه دراين بخش، توجه به آن لازم است، اينكه صله و قطع، هر دو از افعال وجودى‌اند و نبايد قطع را ضد صله و مطلق ترك تلقى نمود و سپس براى توجيه متعلق بودن آن به حكم حرمت، به تكلفات بى‌حاصل متوسل شد؛ ازاين‌رو، امر به صله، توجه به ارحام و برقرارى ارتباط و احسان به ايشان را الزام مى‌كند و متقابلا نهى از قطع، از بى‌اعتنايى و دورى گزيدن و انفصال از ارحام و خويشان (كه همه به نوعى از امور وجودى‌اند) برحذر مى‌دارد. درخور يادآورى است كه عنوان برّ و عاق والدين نيز از مصاديق صله و قطع به معناى كلى آن، شمرده مى‌شود».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش