۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '؛م' به '؛ م') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
در داستان «هاروت و ماروت» نيز، با اينكه روايات متعدّدى آورده و در بسيارى از آنها خدشه كرده است با اينحال آنچه پذيرفته نيز از آنچه طرد كرده بهتر نيست. شايد [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در اين قسمت، از روايات كه ره بجائى نسپرده، از ظاهر قرآن نيز بيشتر از اين نفهميده است و لذا مىگويد: | در داستان «هاروت و ماروت» نيز، با اينكه روايات متعدّدى آورده و در بسيارى از آنها خدشه كرده است با اينحال آنچه پذيرفته نيز از آنچه طرد كرده بهتر نيست. شايد [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در اين قسمت، از روايات كه ره بجائى نسپرده، از ظاهر قرآن نيز بيشتر از اين نفهميده است و لذا مىگويد: | ||
«نزدیک تر به راستى و صحّت از مجموعه رواياتى كه يافتم همين است؛ و اللّه اعلم». | |||
و چون اين نيز نه با عصمت ملائكه همخوانى دارد و نه با اصول مسلّمه عقيدتى، ناچار توجيه مىكند و ردّ مىشود. ولى اگر اينان، بجاى روى آوردن به بافتههاى مغزهاى بيمار اسرائيلياتآفرينان، كه خودش اين همه خطر و تأثير ناهنجارشان را فرياد كرده است و عالمان سهلانگار و روايتهاى آنان، به اهلالبيت(ع) مراجعه مىكردند كه «أهل البيت أدرى بما في البيت» و براى ورود به ديار علم، دانش و تفسير، از در ورودى آن عاقلانه مىرفتند و سر به آستان على و فرزندانش مىسودند، به اين ياوهسرائيها مبتلا نمىشدند. او در داستان ايّوب نيز، به همان راه رفته و حق را از باطل باز نشناخته است. با اين همه «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» در عرضه اين بخش از منابع تفسيرى، از سالمترين تفسيرهاى نقلى است. | و چون اين نيز نه با عصمت ملائكه همخوانى دارد و نه با اصول مسلّمه عقيدتى، ناچار توجيه مىكند و ردّ مىشود. ولى اگر اينان، بجاى روى آوردن به بافتههاى مغزهاى بيمار اسرائيلياتآفرينان، كه خودش اين همه خطر و تأثير ناهنجارشان را فرياد كرده است و عالمان سهلانگار و روايتهاى آنان، به اهلالبيت(ع) مراجعه مىكردند كه «أهل البيت أدرى بما في البيت» و براى ورود به ديار علم، دانش و تفسير، از در ورودى آن عاقلانه مىرفتند و سر به آستان على و فرزندانش مىسودند، به اين ياوهسرائيها مبتلا نمىشدند. او در داستان ايّوب نيز، به همان راه رفته و حق را از باطل باز نشناخته است. با اين همه «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» در عرضه اين بخش از منابع تفسيرى، از سالمترين تفسيرهاى نقلى است. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، از شاگردان «ابن تيميّه» و از مريدان و | [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، از شاگردان «ابن تيميّه» و از مريدان و نزدیک ان وى است، و در مباحث مختلف از وى تأثير پذيرفته است. مباحث كلامى، در تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] جلوه بارزى ندارد؛ ولى از مجموع آنچه به اجمال آورده و يا به اشاره گذشته مىتوان فهميد كه او متمايل به مسلك اشعرى است و در بسيارى از مسائل چونان آنان مىانديشيده است. گو اينكه در برخى موارد نيز، آراء آنان را نپذيرفته و به راهى ديگر رفته است. او در ذيل آيه 54 از سوره اعراف و در ذيل جمله ''' «ثم استوى على العرش» ''' مىگويد: | ||
«ما در اين مقام، بر مسلك «سلف صالح» معتقديم، [و در صفات الاهى چنان گوئيم]كه نه تعطيل پيش آيد و نه تشبيه. بىگمان آنچه از ظاهر الفاظ به ذهن مشبّهين آمده بر خداوند روا نيست و ''' «ليس كمثله شيء» '''؛ بلكه حقيقت آن است كه پيشوايان سلف صالح گفتهاند: كه هر آن كه خداى را به مخلوقش مانند كند كافر شده است؛ و هر آنكه، آنچه خدا خودش را به آن متصّف دانسته انكار كند نيز كافر است؛ بدينسان بايد به آنچه صريح آيات و روايات صحيحه دلالت كند بهگونهاى كه با جلال الهى منافات نداشته باشد، معتقد بود و راه هدايت همين است». | «ما در اين مقام، بر مسلك «سلف صالح» معتقديم، [و در صفات الاهى چنان گوئيم]كه نه تعطيل پيش آيد و نه تشبيه. بىگمان آنچه از ظاهر الفاظ به ذهن مشبّهين آمده بر خداوند روا نيست و ''' «ليس كمثله شيء» '''؛ بلكه حقيقت آن است كه پيشوايان سلف صالح گفتهاند: كه هر آن كه خداى را به مخلوقش مانند كند كافر شده است؛ و هر آنكه، آنچه خدا خودش را به آن متصّف دانسته انكار كند نيز كافر است؛ بدينسان بايد به آنچه صريح آيات و روايات صحيحه دلالت كند بهگونهاى كه با جلال الهى منافات نداشته باشد، معتقد بود و راه هدايت همين است». |
ویرایش