۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</div> '''' به '</div> '''') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''مولى حسين بن شرف الدين عبدالحق اردبيلى (متخلص به الهى)'''، يكى از اجله معاريف و مشاهير اعلام اماميه در سده نهم و دهم هجرى كه جامع علوم عقله و نقليه بوده و بر فنون تعليم و تطبيب دست داشته است. او را از شيعيان متصلّب و آتشين وصف كردهاند تا آن جا كه گاهگاهى به غلوّ و ارتفاع در خصوص ائمّه و پيشوايان اثنا عشر-عليهم السّلام- مىپرداخته، و نيز در نگاشتههايشان از اين ديد و بينش وى، نكاتى عنوان مىشده است. | '''مولى حسين بن شرف الدين عبدالحق اردبيلى (متخلص به الهى)'''، يكى از اجله معاريف و مشاهير اعلام اماميه در سده نهم و دهم هجرى كه جامع علوم عقله و نقليه بوده و بر فنون تعليم و تطبيب دست داشته است. او را از شيعيان متصلّب و آتشين وصف كردهاند تا آن جا كه گاهگاهى به غلوّ و ارتفاع در خصوص ائمّه و پيشوايان اثنا عشر-عليهم السّلام- مىپرداخته، و نيز در نگاشتههايشان از اين ديد و بينش وى، نكاتى عنوان مىشده است. | ||
در لقب او، حتّى در مآخذ عصرى و | در لقب او، حتّى در مآخذ عصرى و نزدیک به روزگارش اختلاف است. در اجازهاى كه جلالالدين دوانى (م 908ق.) براى وى به غرض تدريس شواكل الحور في شرح هياكل النور نوشته، او را با لقب «جلالالدين» خوانده؛ ولى در اجازه ديگرى كه امير جمال الدين عطاءاللّه بن فضلاللّه حسينى به غرض تدريس انوار التنزيل بيضاوى، براى وى نوشته، از او با لقب «كمال الدين» ياد كرده است. | ||
وى در نيمه دوم از سده نهم هجرى در اردبيل زاده شد. به نظر مىرسد كه دوران جوانى را در زادگاهش به تحصيل علوم شرعى پرداخته و در اين مورد از على آملى كسب فيض كرده، چنانچه در آغاز حاشيهاى كه بر القواعد علامه نگاشته است، به اين نكته تصريح مىكند. نيز هم در همان دوره، به خدمت شيخ حيدر صفوى رسيد، و به قول سام ميرزا صفوى «به اشارت شفا بشارت آن قدوه ارباب نجات، جهت تحصيل كمالات روى توجه به جانب خراسان كرده بود». | وى در نيمه دوم از سده نهم هجرى در اردبيل زاده شد. به نظر مىرسد كه دوران جوانى را در زادگاهش به تحصيل علوم شرعى پرداخته و در اين مورد از على آملى كسب فيض كرده، چنانچه در آغاز حاشيهاى كه بر القواعد علامه نگاشته است، به اين نكته تصريح مىكند. نيز هم در همان دوره، به خدمت شيخ حيدر صفوى رسيد، و به قول سام ميرزا صفوى «به اشارت شفا بشارت آن قدوه ارباب نجات، جهت تحصيل كمالات روى توجه به جانب خراسان كرده بود». | ||
از گفته سام ميرزا چنين برمىآيد كه الهى اردبيلى بايد تا سالهاى 880-890ق. در اردبيل مانده باشد، زيرا شيخ حيدر (م 893ق.) جوان بود كه با اوزون حسن در 874ق. به اردبيل رفت و به بقعه صفويان در اردبيل راه يافت و چند سالى گذشت تا جاى شيخ جنيد، عموى بزرگ خود را گرفت و به سلسله مشايخ آن ديار سر و سامان داد. به نظر مىرسد كه الهى، تا سالهاى | از گفته سام ميرزا چنين برمىآيد كه الهى اردبيلى بايد تا سالهاى 880-890ق. در اردبيل مانده باشد، زيرا شيخ حيدر (م 893ق.) جوان بود كه با اوزون حسن در 874ق. به اردبيل رفت و به بقعه صفويان در اردبيل راه يافت و چند سالى گذشت تا جاى شيخ جنيد، عموى بزرگ خود را گرفت و به سلسله مشايخ آن ديار سر و سامان داد. به نظر مىرسد كه الهى، تا سالهاى نزدیک به 890ق. در اردبيل مانده است و گويا در همان جا، به انديشه نگارش شرحى بر گلشن راز [[شبستری، محمود|شيخ محمود شبسترى]] كه در 908 ق.هجرى تأليف كرده افتاده است و به تحصيل آراء شيخ حيدر صفوى در اين خصوص اهتمام ورزيده است. | ||
پس از آن، به قولى، به دليل مركزيّت علمى شهر هرات در عصر حكمرانى تيموريان، به خراسان آمد و در هرات مقيم شد و به تتبّع و تحصيل پرداخت، و به قولى ديگر به اشارت شيخ حيدر به خراسان روى آورد.اگر قول دوم، قرين صواب باشد، پيداست كه الهى اردبيلى به قصد ارشاد و تبليغ سلسله صفويه به هرات آمده بوده است و گويا پس از آنكه اميران و حكمفرمايان عصرى بر شيخ حيدر و اصحابش سخت گرفتهاند، الهى راهش را عوض كرده باشد و به تحصيل علوم عقلى كه در آن روزگار هرات مركز آن بود و استادان متبحّر و توانا در آنجا مىزيستند، پرداخته باشد. بارى پس از اينكه حسين الهى به هرات آمده است، هيچ سندى، رابطه او را با شيخ حيدر و اصحاب وى، تأييد نمىكند، و آثارى كه پس از اين نگاشته است نيز ارتباطى مستقيم با آراء و عقايد صوفيان صفوى ندارد. | پس از آن، به قولى، به دليل مركزيّت علمى شهر هرات در عصر حكمرانى تيموريان، به خراسان آمد و در هرات مقيم شد و به تتبّع و تحصيل پرداخت، و به قولى ديگر به اشارت شيخ حيدر به خراسان روى آورد.اگر قول دوم، قرين صواب باشد، پيداست كه الهى اردبيلى به قصد ارشاد و تبليغ سلسله صفويه به هرات آمده بوده است و گويا پس از آنكه اميران و حكمفرمايان عصرى بر شيخ حيدر و اصحابش سخت گرفتهاند، الهى راهش را عوض كرده باشد و به تحصيل علوم عقلى كه در آن روزگار هرات مركز آن بود و استادان متبحّر و توانا در آنجا مىزيستند، پرداخته باشد. بارى پس از اينكه حسين الهى به هرات آمده است، هيچ سندى، رابطه او را با شيخ حيدر و اصحاب وى، تأييد نمىكند، و آثارى كه پس از اين نگاشته است نيز ارتباطى مستقيم با آراء و عقايد صوفيان صفوى ندارد. |
ویرایش