۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک ') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
آقابزرگ به نقل از «تحفة الأزهار»، تأليف نوادهاش ضامن بن على، تاريخ تولد و وفات او را 932 - 995ق ذكر مىكند، امّا سال ولادت و درگذشت او را 942 - 999ق نيز ياد كردهاند. بغدادى تاريخ وفاتش را 1046 آورده است كه بعيد مىنمايد. مجلسى او را با قيد كلمه «ظاهراً» از اماميه مىداند، ولى تأليفات وى و اجازهنامههايى كه از سوى علماى زمان خود به او داده شده، حاكى است كه ابن شدقم شيعى بوده است. ابن شدقم عنوانى بوده كه به پدرش نيز اطلاق مىشده است. وى در مدينه منوّره به دنيا آمد و در آنجا پرورش يافت، از پدرش علم آموخت و بر اقران خود برترى گرفت و از بزرگان علماى اماميه شد. خاندان او نيز همه از دانشمندان بودند و خود را از نوادگان [[امام سجاد(ع)]] مىدانستند. | آقابزرگ به نقل از «تحفة الأزهار»، تأليف نوادهاش ضامن بن على، تاريخ تولد و وفات او را 932 - 995ق ذكر مىكند، امّا سال ولادت و درگذشت او را 942 - 999ق نيز ياد كردهاند. بغدادى تاريخ وفاتش را 1046 آورده است كه بعيد مىنمايد. مجلسى او را با قيد كلمه «ظاهراً» از اماميه مىداند، ولى تأليفات وى و اجازهنامههايى كه از سوى علماى زمان خود به او داده شده، حاكى است كه ابن شدقم شيعى بوده است. ابن شدقم عنوانى بوده كه به پدرش نيز اطلاق مىشده است. وى در مدينه منوّره به دنيا آمد و در آنجا پرورش يافت، از پدرش علم آموخت و بر اقران خود برترى گرفت و از بزرگان علماى اماميه شد. خاندان او نيز همه از دانشمندان بودند و خود را از نوادگان [[امام سجاد(ع)]] مىدانستند. | ||
ابن شدقم علاوه بر پدر خود از استادانى مانند جمالالدين محمد بن على تولاّئى بصرى، حسن بن على حسينى (در معقول)، محمد بن احمد سديدى حسينى حجازى (در قرائات سبع و نحو و صرف)، شيخ حسين همدانى در قزوين، شيخ محمد [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]] صديقى در مكه، مولا عنآيتالله و شيخ نعمت الله در يزد و شيراز كسب فيض و تحصيل كرده است. در 966ق از نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملى و از محمد بن على بن ابوالحسن عاملى، صاحب المدارك و در 983ق از شيخ [[عاملی، حسین بن عبدالصمد|حسين بن عبدالصمد عاملى]]، پدر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، اجازه روايت گرفت. ابن شدقم بعد از مرگ پدر (960ق / 1553م) به جاى وى منصب نقابت را عهدهدار شد، ولى زهد و پرهيزگارى او سبب گرديد كه اندكى بعد، از اين سمت استعفا كند. در روزگار جوانى (شعبان 962) از مدينه منوره عازم هند شد و در دكن به دربار سلطان حسين نظامشاه راه يافت و پس از مدتى آن شهر را به قصد شيراز ترك گفت. در ذىقعده 964 بهمنظور زيارت مرقد حضرت رضا(ع) از شيراز به خراسان رفت و در آنجا به ملاقات شاه تهماسب اوّل نايل آمد و مورد توجه او قرار گرفت. چون آوازه فضل و دانش او به گوش سلطان حسين رسيد، وى را به هند دعوت كرد. ابن شدقم اين بار به دعوت او مجدداً رهسپار هند گرديد و در آنجا مورد استقبال واقع شد. نظامشاه خواهر خود، فتحشاه، را به او تزويج كرد و از اين راه ثروتى هنگفت به ابن شدقم رسيد. چون نظامشاه درگذشت، به مدينه، پيش خانواده خود بازگشت، ولى چون رياست و منزلتى كه در هند داشت، در موطنش فراهم نبود، بهزودى بار ديگر عازم هند گرديد و به دربار شاه مرتضى، پسر و جانشين سلطان حسين نظامشاه پيوست و مورد احترام و تكريم وى قرار گرفت. ابن شدقم در 57 سالگى در دكن وفات يافت و در آنجا به | ابن شدقم علاوه بر پدر خود از استادانى مانند جمالالدين محمد بن على تولاّئى بصرى، حسن بن على حسينى (در معقول)، محمد بن احمد سديدى حسينى حجازى (در قرائات سبع و نحو و صرف)، شيخ حسين همدانى در قزوين، شيخ محمد [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]] صديقى در مكه، مولا عنآيتالله و شيخ نعمت الله در يزد و شيراز كسب فيض و تحصيل كرده است. در 966ق از نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملى و از محمد بن على بن ابوالحسن عاملى، صاحب المدارك و در 983ق از شيخ [[عاملی، حسین بن عبدالصمد|حسين بن عبدالصمد عاملى]]، پدر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]]، اجازه روايت گرفت. ابن شدقم بعد از مرگ پدر (960ق / 1553م) به جاى وى منصب نقابت را عهدهدار شد، ولى زهد و پرهيزگارى او سبب گرديد كه اندكى بعد، از اين سمت استعفا كند. در روزگار جوانى (شعبان 962) از مدينه منوره عازم هند شد و در دكن به دربار سلطان حسين نظامشاه راه يافت و پس از مدتى آن شهر را به قصد شيراز ترك گفت. در ذىقعده 964 بهمنظور زيارت مرقد حضرت رضا(ع) از شيراز به خراسان رفت و در آنجا به ملاقات شاه تهماسب اوّل نايل آمد و مورد توجه او قرار گرفت. چون آوازه فضل و دانش او به گوش سلطان حسين رسيد، وى را به هند دعوت كرد. ابن شدقم اين بار به دعوت او مجدداً رهسپار هند گرديد و در آنجا مورد استقبال واقع شد. نظامشاه خواهر خود، فتحشاه، را به او تزويج كرد و از اين راه ثروتى هنگفت به ابن شدقم رسيد. چون نظامشاه درگذشت، به مدينه، پيش خانواده خود بازگشت، ولى چون رياست و منزلتى كه در هند داشت، در موطنش فراهم نبود، بهزودى بار ديگر عازم هند گرديد و به دربار شاه مرتضى، پسر و جانشين سلطان حسين نظامشاه پيوست و مورد احترام و تكريم وى قرار گرفت. ابن شدقم در 57 سالگى در دكن وفات يافت و در آنجا به خاک سپرده شد. بعد از چندى پسر كوچكترش، حسين، بنا به وصيتى كه كرده بود، جنازهاش را به مدينه منتقل كرد و در گورستان بقيع مدفون ساخت. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش