رجال البرقي: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|34991
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE34991AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۴۹: خط ۴۹:




«رجال البرقى» كتابى است منسوب به [[شيخ ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى]]، از مهمترين كتاب‌هاى رجالى شيعه مى‌باشد كه به زبان عربى و در قرن سوم نگارش و در اين نسخه با تحقيق [[جواد قيومى اصفهانى]] منتشر شده است.
'''رجال البرقى''' كتابى است منسوب به [[شيخ ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى]]، از مهمترين كتاب‌هاى رجالى شيعه مى‌باشد كه به زبان عربى و در قرن سوم نگارش و در اين نسخه با تحقيق [[جواد قيومى اصفهانى]] منتشر شده است.


اين كتاب «الطبقات» و «طبقات الرجال» نيز ناميده شده است.
اين كتاب «الطبقات» و «طبقات الرجال» نيز ناميده شده است.
خط ۷۱: خط ۷۱:
نكته قابل توجه در مورد اين كتاب، آن است كه برخى در انتساب آن تشكيك كرده‌اند؛ برخى آن را به محمّد بن خالد (برقى كبير) و بيشتر به احمد بن محمّد بن خالد (برقى صغير) نسبت داده‌اند و به نام او نيز چاپ شده است. هر چند در اجزاى كتاب «محاسن»، نام‌هايى چون «الرجال»، «الطبقات» و «طبقات الرجال» ديده مى‌شود، ولى قرائنى چند نشان مى‌دهد كه اين كتاب، بعدها تأليف شده و نوشته على بن محمد بن عبدالله، از نوادگان برقى يا به احتمال بيشتر نوشته پدر وى احمد بن عبدالله، نوه برقى است كه به سبب تشابه اسمى وى با نام جدش به برقى نسبت داده شده است. البتّه ابن ندبم يك كتاب «الرجال» هم به برقى پدر نسبت داده است، با اين توصيف «فيه ذكر من روى عن اميرالمؤمنين(ع)». بر فرض درستى اين نسبت، ممكن است اين كتاب همين باب از رجال برقى موجود باشد كه بعداً نوه‌اش آن را تكميل كرده باشد. بنابراين با اينكه كتاب «الرجال» بنابر مشهور به برقى صغير نسبت داده شده، قرائن و شواهدى هست كه در صحّت اين انتساب ترديد ايجاد مى‌كند:
نكته قابل توجه در مورد اين كتاب، آن است كه برخى در انتساب آن تشكيك كرده‌اند؛ برخى آن را به محمّد بن خالد (برقى كبير) و بيشتر به احمد بن محمّد بن خالد (برقى صغير) نسبت داده‌اند و به نام او نيز چاپ شده است. هر چند در اجزاى كتاب «محاسن»، نام‌هايى چون «الرجال»، «الطبقات» و «طبقات الرجال» ديده مى‌شود، ولى قرائنى چند نشان مى‌دهد كه اين كتاب، بعدها تأليف شده و نوشته على بن محمد بن عبدالله، از نوادگان برقى يا به احتمال بيشتر نوشته پدر وى احمد بن عبدالله، نوه برقى است كه به سبب تشابه اسمى وى با نام جدش به برقى نسبت داده شده است. البتّه ابن ندبم يك كتاب «الرجال» هم به برقى پدر نسبت داده است، با اين توصيف «فيه ذكر من روى عن اميرالمؤمنين(ع)». بر فرض درستى اين نسبت، ممكن است اين كتاب همين باب از رجال برقى موجود باشد كه بعداً نوه‌اش آن را تكميل كرده باشد. بنابراين با اينكه كتاب «الرجال» بنابر مشهور به برقى صغير نسبت داده شده، قرائن و شواهدى هست كه در صحّت اين انتساب ترديد ايجاد مى‌كند:


1- اگر مؤلف كتاب «رجال البرقى» را احمد بن محمّد بن خالد برقى (برقى صغير) بدانيم، در اين صورت در كتاب مواردى هست كه دلالت بر استماع يا نقل قول او از شاگردانش مى‌كند. مثلاً هنگام ذكر بعضى از عناوين نظير: «عبيدالله نخعى»، «سليمان بن خالد بجلى» و «فضيل بن سكرة» به كتاب «سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى قمى» (متوفّى 299 يا 301ق) استناد شده است، در حالى‌كه سعد از احمد بن محمّد بن خالد روايت كرده است؛ يعنى برقى صغير، شيخ سعد بوده است و استناد به كتاب شاگرد غريب مى‌نمايد. مثال ديگر: در عنوان «عبدالله بن جعفر حميرى» در باب اصحاب امام حسن عسكرى(ع) تصريح شده كه از او اين روايت را شنيده است (سمعت منه «بالفتح»). اين فرد همان مؤلّف قرب الاسناد و شيخ قميان است كه از احمد بن محمّد برقى روايت مى‌كند و بنابراين برقى شيخ او بوده و سماع از تلميذ معمول نيست. البتّه در «مصطلح الحديث» عنوان «روايت الأكابر عن الأصاغر» وجود دارد و كسانى به تأليف كتاب دراين‌باره پرداخته‌اند. ولى همين عنوان و نگارش كتاب مستقل از نادر و غريب بودن اين سنخ از روايت حكايت دارد.
# اگر مؤلف كتاب «رجال البرقى» را احمد بن محمّد بن خالد برقى (برقى صغير) بدانيم، در اين صورت در كتاب مواردى هست كه دلالت بر استماع يا نقل قول او از شاگردانش مى‌كند. مثلاً هنگام ذكر بعضى از عناوين نظير: «عبيدالله نخعى»، «سليمان بن خالد بجلى» و «فضيل بن سكرة» به كتاب «سعد بن عبدالله بن ابى خلف اشعرى قمى» (متوفّى 299 يا 301ق) استناد شده است، در حالى‌كه سعد از احمد بن محمّد بن خالد روايت كرده است؛ يعنى برقى صغير، شيخ سعد بوده است و استناد به كتاب شاگرد غريب مى‌نمايد. مثال ديگر: در عنوان «عبدالله بن جعفر حميرى» در باب اصحاب امام حسن عسكرى(ع) تصريح شده كه از او اين روايت را شنيده است (سمعت منه «بالفتح»). اين فرد همان مؤلّف قرب الاسناد و شيخ قميان است كه از احمد بن محمّد برقى روايت مى‌كند و بنابراين برقى شيخ او بوده و سماع از تلميذ معمول نيست. البتّه در «مصطلح الحديث» عنوان «روايت الأكابر عن الأصاغر» وجود دارد و كسانى به تأليف كتاب دراين‌باره پرداخته‌اند. ولى همين عنوان و نگارش كتاب مستقل از نادر و غريب بودن اين سنخ از روايت حكايت دارد.
 
# در كتاب حاضر، برقى پدر و پسر، هر دو ذكر شده‌اند. بدون اينكه تصريح شده باشد كه اين دو با مؤلّف كتاب چه نسبتى دارند؟ در حالى‌كه متداول است كه مصنّف هنگام ذكر نام خود در كتاب، به اين موضوع اشاره كند <ref>آقايى، سيد على، ص 228- 229</ref>.
2- در كتاب حاضر، برقى پدر و پسر، هر دو ذكر شده‌اند. بدون اينكه تصريح شده باشد كه اين دو با مؤلّف كتاب چه نسبتى دارند؟ در حالى‌كه متداول است كه مصنّف هنگام ذكر نام خود در كتاب، به اين موضوع اشاره كند <ref>آقايى، سيد على، ص 228- 229</ref>.


از اين قرائن چنين حاصل مى‌شود كه اين كتاب، تأليف برقى (پدر يا پسر) نيست، بلكه تأليف احمد بن عبدالله بن احمد، نوه برقى صغير و از مشايخ كلينى يا على بن احمد بن عبدالله نتيجه برقى و استاد صدوق است. از آنجا كه سعد بن عبدالله اشعرى و عبدالله بن جعفر از شاگردان برقى صغير بوده‌اند، احتمال نخست قوى‌تر مى‌نمايد زيرا دراين‌صورت سعد و حميرى معاصر پسرش عبدالله بوده و در طبقه مشايخ نوه قرار مى‌گيرند كه به سبب تشابه اسمى وى با نام جدش، كتاب وى به برقى صغير نسبت داده شده است <ref>همان، ص229</ref>.
از اين قرائن چنين حاصل مى‌شود كه اين كتاب، تأليف برقى (پدر يا پسر) نيست، بلكه تأليف احمد بن عبدالله بن احمد، نوه برقى صغير و از مشايخ كلينى يا على بن احمد بن عبدالله نتيجه برقى و استاد صدوق است. از آنجا كه سعد بن عبدالله اشعرى و عبدالله بن جعفر از شاگردان برقى صغير بوده‌اند، احتمال نخست قوى‌تر مى‌نمايد زيرا دراين‌صورت سعد و حميرى معاصر پسرش عبدالله بوده و در طبقه مشايخ نوه قرار مى‌گيرند كه به سبب تشابه اسمى وى با نام جدش، كتاب وى به برقى صغير نسبت داده شده است <ref>همان، ص229</ref>.
خط ۷۹: خط ۷۸:
در پايان مى‌توان مهمترين ويژگى‌هاى اين كتاب را در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:
در پايان مى‌توان مهمترين ويژگى‌هاى اين كتاب را در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:


1- مهم‌ترين كتب رجالى كه نسخه‌هاى آنها تا اين زمان باقى مانده است، به اصول خمسه يا ثمانيه رجال معروفند كه كتاب حاضر، يكى از آن‌هاست.
# مهم‌ترين كتب رجالى كه نسخه‌هاى آنها تا اين زمان باقى مانده است، به اصول خمسه يا ثمانيه رجال معروفند كه كتاب حاضر، يكى از آن‌هاست.
 
# توثيق و تضعيف در اين كتاب، كم و معدود است و استفاده از مطالب آن نيز با مراجعه به منابع ديگر و تأييد آنها از منابع ديگر، به راحتى امكانپذير است.
2- توثيق و تضعيف در اين كتاب، كم و معدود است و استفاده از مطالب آن نيز با مراجعه به منابع ديگر و تأييد آنها از منابع ديگر، به راحتى امكانپذير است.
# در تمام كتاب، تنها نام افراد، نسبت آنها و تعيين طبقه آنها مدنظر بوده و غرض، توثيق و تضعيف آنها نبوده است.
 
# مسئله ديگر كه در ارتباط با محتواى كتاب وجود دارد، مسئله تحريف برخى اسامى در آن است. از آنجا كه در ابواب و دسته‌بندى‌هاى اصحاب معصومين(ع)، ترتيب الفبايى اسامى رعايت نشده، تصحيفات بسيارى در اسامى روى داده و گاه چند اسم، درهم و مخلوط شده است.
3- در تمام كتاب، تنها نام افراد، نسبت آنها و تعيين طبقه آنها مدنظر بوده و غرض، توثيق و تضعيف آنها نبوده است.
# اگر تعبير ابن نديم درباره رجال برقى (فيه ذكرُ مَنْ رَوى عن اميرالمؤمنين(ع)) درست باشد، ممكن است اين باب از رجال موجود از برقى باشد و نوه او آن را تكميل كرده باشد، همچنانكه علاّمه حلّى فقط در باب اصحاب اميرالمؤمنين(ع) از رجال برقى نقل مى‌كند <ref>آشنايى با منابع حديثى و رجالى</ref>.
 
4- مسئله ديگر كه در ارتباط با محتواى كتاب وجود دارد، مسئله تحريف برخى اسامى در آن است. از آنجا كه در ابواب و دسته‌بندى‌هاى اصحاب معصومين(ع)، ترتيب الفبايى اسامى رعايت نشده، تصحيفات بسيارى در اسامى روى داده و گاه چند اسم، درهم و مخلوط شده است.
 
5- اگر تعبير ابن نديم درباره رجال برقى (فيه ذكرُ مَنْ رَوى عن اميرالمؤمنين(ع)) درست باشد، ممكن است اين باب از رجال موجود از برقى باشد و نوه او آن را تكميل كرده باشد، همچنانكه علاّمه حلّى فقط در باب اصحاب اميرالمؤمنين(ع) از رجال برقى نقل مى‌كند <ref>آشنايى با منابع حديثى و رجالى</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۸۵

ویرایش