۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ' به '==') |
جز (جایگزینی متن - ' ==' به '==') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
'''احمد بن زینالدین بن ابراهیم أحسایی''' (1166-1241ق)، عالم، حکیم و فقیه نامدار امامی که جماعت شیخیه بدو منسوبند و اساس تعالیم خود را از او گرفتهاند. مشرب و سوانح زندگی احسایی دامنه تأثیر او را به پس از حیاتش رسانده و تحولاتی را در تاریخ امامیه به بار آورده است.<ref>ابراهیمی، زینالعابدین، ج6، ص662</ref> وی نوعی گرایش به باطن شریعت و تأکید بر مرتبه قدسی امام داشت. | '''احمد بن زینالدین بن ابراهیم أحسایی''' (1166-1241ق)، عالم، حکیم و فقیه نامدار امامی که جماعت شیخیه بدو منسوبند و اساس تعالیم خود را از او گرفتهاند. مشرب و سوانح زندگی احسایی دامنه تأثیر او را به پس از حیاتش رسانده و تحولاتی را در تاریخ امامیه به بار آورده است.<ref>ابراهیمی، زینالعابدین، ج6، ص662</ref> وی نوعی گرایش به باطن شریعت و تأکید بر مرتبه قدسی امام داشت. | ||
==زیستنامه == | ==زیستنامه== | ||
===زادگاه و خاندان === | ===زادگاه و خاندان=== | ||
او در روستای مطیرفی واقع در منطقه احساء در شرق عربستان به دنیا آمد. سابقه تشیع در نیاکان وی به جد چهارمش «داغر» باز میگردد. خاندان او به دلیل دوری از شهر و نداشتن عالم در میان خودشان از معرفت احکام دین بهرهای نداشتند.<ref>ر.ک: همان</ref> | او در روستای مطیرفی واقع در منطقه احساء در شرق عربستان به دنیا آمد. سابقه تشیع در نیاکان وی به جد چهارمش «داغر» باز میگردد. خاندان او به دلیل دوری از شهر و نداشتن عالم در میان خودشان از معرفت احکام دین بهرهای نداشتند.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
===سفرها === | ===سفرها=== | ||
احسایی مدتی در کربلا و نجف بود و پسازآن در طول عمرش به احساء، بصره، ذورق، مشهد، یزد، تهران و کرمانشاه سفرهایی کرده و در برخی این شهرها اقامت گزید. او درخواست فتحعلی شاه مبنی بر اقامت در جوار سلطان را با این عذر رد کرد که: «اگر من در اینجا بمانم، وقتی مردم نزد من از احکام دولت دادخواهی میکنند بهضرورت حمایت مسلمانان میباید وساطت کنم و در این حال پاسخ قبول یا رد شاه یا موجب تعطیل سلطنت است یا مایه خواری من.»<ref>ر.ک: همان، ص663</ref> | احسایی مدتی در کربلا و نجف بود و پسازآن در طول عمرش به احساء، بصره، ذورق، مشهد، یزد، تهران و کرمانشاه سفرهایی کرده و در برخی این شهرها اقامت گزید. او درخواست فتحعلی شاه مبنی بر اقامت در جوار سلطان را با این عذر رد کرد که: «اگر من در اینجا بمانم، وقتی مردم نزد من از احکام دولت دادخواهی میکنند بهضرورت حمایت مسلمانان میباید وساطت کنم و در این حال پاسخ قبول یا رد شاه یا موجب تعطیل سلطنت است یا مایه خواری من.»<ref>ر.ک: همان، ص663</ref> | ||
===وفات === | ===وفات=== | ||
ظاهراً بیشترین اقامت او در یزد و کرمانشاه بوده است. اقامتش در کرمانشاه (بهجز سفر دوسالهاش به حج) به ده سال رسید. او از کرمانشاه رهسپار عتبات شد و چندی بعد آنجا را نیز به عزم مکه ترک کرد اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدینه دفن شد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ظاهراً بیشترین اقامت او در یزد و کرمانشاه بوده است. اقامتش در کرمانشاه (بهجز سفر دوسالهاش به حج) به ده سال رسید. او از کرمانشاه رهسپار عتبات شد و چندی بعد آنجا را نیز به عزم مکه ترک کرد اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدینه دفن شد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
==اطلاعات علمی == | ==اطلاعات علمی== | ||
وی تا 20 سالگی در احساء، علوم متداول را فرا گرفت؛ اما گویا او استاد خاصی نداشته و استفادههای او از مجالس درس عالمان تحصیل به معنی متعارف نبوده است، خاصه آنکه او در جایی از آثارش به کسی بهعنوان استاد استناد نکرده است. آنچه از اساتید او میدانیم این است که پدرش او را برای فراگیری مقدمات ادبیات عرب نزد یکی از اقوامشان به نام شیخ محمد بن شیخ محسن فرستاد.<ref>ر.ک: همان، ص662</ref> | وی تا 20 سالگی در احساء، علوم متداول را فرا گرفت؛ اما گویا او استاد خاصی نداشته و استفادههای او از مجالس درس عالمان تحصیل به معنی متعارف نبوده است، خاصه آنکه او در جایی از آثارش به کسی بهعنوان استاد استناد نکرده است. آنچه از اساتید او میدانیم این است که پدرش او را برای فراگیری مقدمات ادبیات عرب نزد یکی از اقوامشان به نام شیخ محمد بن شیخ محسن فرستاد.<ref>ر.ک: همان، ص662</ref> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
از میان علما محمد بن حسین آل عصفور بحرانی و ملا محمدتقی برغانی با عقاید او مخالفت کردند و بهویژه برغانی عقاید او را غلوآمیز دانست، ولی محمدابراهیم کلباسی مخالفت با او را روا نمیشمرد و حتی پس از مرگ او در اصفهان سه روز عزای عمومی برپا داشت.<ref>همان، ص663-664</ref> | از میان علما محمد بن حسین آل عصفور بحرانی و ملا محمدتقی برغانی با عقاید او مخالفت کردند و بهویژه برغانی عقاید او را غلوآمیز دانست، ولی محمدابراهیم کلباسی مخالفت با او را روا نمیشمرد و حتی پس از مرگ او در اصفهان سه روز عزای عمومی برپا داشت.<ref>همان، ص663-664</ref> | ||
===عقاید و آرا === | ===عقاید و آرا=== | ||
وصف کلی اندیشه احسایی را میتوان در این خلاصه کرد که وی علوم و حقایق را بهتمامی نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) میداند و از دیدگاه او حکمت –که علم به حقایق اشیاء است- با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن ازهرجهت سازگاری دارد. او معتقد است که عقل آنگاه میتواند به ادراک امور نائل شود که از انوار اهلبیت روشنی گیرد و این شرط در شناختهای نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که تعقل در اصول و معارف دین واجب است اما ازآنجاکه حقیقت با اهلبیت(ع) همراهی دارد، صدق احکام عقل در گرو نوری است که از ایشان میگیرد. | وصف کلی اندیشه احسایی را میتوان در این خلاصه کرد که وی علوم و حقایق را بهتمامی نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) میداند و از دیدگاه او حکمت –که علم به حقایق اشیاء است- با باطن شریعت و نیز با ظاهر آن ازهرجهت سازگاری دارد. او معتقد است که عقل آنگاه میتواند به ادراک امور نائل شود که از انوار اهلبیت روشنی گیرد و این شرط در شناختهای نظری و عملی یکسان وجود دارد. درست است که تعقل در اصول و معارف دین واجب است اما ازآنجاکه حقیقت با اهلبیت(ع) همراهی دارد، صدق احکام عقل در گرو نوری است که از ایشان میگیرد. | ||
احسایی ضمن آنکه موضع اهل ظاهر را در اکتفا بهظاهر شریعت نمیپذیرد، مسلک متصوفهای را که در پرداختن به باطن شریعت از پایبندی بهظاهر آن باز ماندهاند، مردود میشمارد. در آثار وی معارضههایی سخت با ابن عربی آمده است. وی در مقدمه شرح خود بر العرشیه صدرالدین شیرازی از او انتقاد میکند که به اقوال کسانی چون ابن عربی گراییده و بر پایه آن ناچار به تأویل سخن امامان شده است. او همین عیب را بر فیض کاشانی نیز میگیرد... احسایی میگوید تمسکش به اهلبیت(ع) در دریافت حقایق سبب شده است که در برخی مسائل با بسیاری از حکما و متکلمان مخالفت کند. وی در عین احاطه بر آرای حکما، مبانی فلسفی را تا آنجا پذیرفته است که از دید او با باطن تعالیم شریعت در تعارض نباشد. در نتیجه اصطلاحاتی هم که بهکاربرده است در مواردی با آنچه از این اصطلاحات در حکمت رایج فهمیده میشود، تفاوت دارد و توجه به این نکته در فهم صحیح افکار وی سودمند است. <ref>همان، ص664</ref> | احسایی ضمن آنکه موضع اهل ظاهر را در اکتفا بهظاهر شریعت نمیپذیرد، مسلک متصوفهای را که در پرداختن به باطن شریعت از پایبندی بهظاهر آن باز ماندهاند، مردود میشمارد. در آثار وی معارضههایی سخت با ابن عربی آمده است. وی در مقدمه شرح خود بر العرشیه صدرالدین شیرازی از او انتقاد میکند که به اقوال کسانی چون ابن عربی گراییده و بر پایه آن ناچار به تأویل سخن امامان شده است. او همین عیب را بر فیض کاشانی نیز میگیرد... احسایی میگوید تمسکش به اهلبیت(ع) در دریافت حقایق سبب شده است که در برخی مسائل با بسیاری از حکما و متکلمان مخالفت کند. وی در عین احاطه بر آرای حکما، مبانی فلسفی را تا آنجا پذیرفته است که از دید او با باطن تعالیم شریعت در تعارض نباشد. در نتیجه اصطلاحاتی هم که بهکاربرده است در مواردی با آنچه از این اصطلاحات در حکمت رایج فهمیده میشود، تفاوت دارد و توجه به این نکته در فهم صحیح افکار وی سودمند است. <ref>همان، ص664</ref> | ||
===اساتید === | ===اساتید=== | ||
او در 1186 به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس سید مهدی بحرالعلوم و آقا محمدباقر وحید بهبهانی حضور یافت. از کسانی که به احسایی اجازه روایت دادهاند [[کاشفالغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سید مهدی بحرالعلوم]]، میرزا محمدمهدی شهرستانی، آقا [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سید علی طباطبایی]] [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|صاحب ریاض]]، شیخ احمد بحرانی دمستانی، [[کاشفالغطاء، موسی|شیخ موسی]] فرزند [[کاشفالغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[آل عصفور، حسین بن محمد|شیخ حسین آل عصفور]] | او در 1186 به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس سید مهدی بحرالعلوم و آقا محمدباقر وحید بهبهانی حضور یافت. از کسانی که به احسایی اجازه روایت دادهاند [[کاشفالغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سید مهدی بحرالعلوم]]، میرزا محمدمهدی شهرستانی، آقا [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سید علی طباطبایی]] [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|صاحب ریاض]]، شیخ احمد بحرانی دمستانی، [[کاشفالغطاء، موسی|شیخ موسی]] فرزند [[کاشفالغطاء، جعفر بن خضر|شیخ جعفر کاشف الغطاء]]، [[آل عصفور، حسین بن محمد|شیخ حسین آل عصفور]] | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
شیخ احمد آل عصفور و... هستند.<ref>ر.ک: همان، ص663</ref> | شیخ احمد آل عصفور و... هستند.<ref>ر.ک: همان، ص663</ref> | ||
===شاگردان === | ===شاگردان=== | ||
# سید کاظم رشتی؛ | # سید کاظم رشتی؛ | ||
# میرزا حسن گوهر. | # میرزا حسن گوهر. | ||
====صاحبان اجازه از او ==== | ====صاحبان اجازه از او==== | ||
# شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر؛ | # شیخ محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر؛ | ||
# حاج محمدابراهیم کلباسی؛ | # حاج محمدابراهیم کلباسی؛ | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
# علینقی (دیگر فرزند او).<ref>ر.ک: همان</ref> | # علینقی (دیگر فرزند او).<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
===آثار === | ===آثار=== | ||
# جوامع الكلم (در دو جلد)؛ | # جوامع الكلم (در دو جلد)؛ | ||
# حياة النفس في حظيرة القدس (در اصول عقاید)؛ | # حياة النفس في حظيرة القدس (در اصول عقاید)؛ |
ویرایش