۱۰۱٬۹۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
||
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =شفاء، برگزیده | | عنوانهای دیگر =شفاء، برگزیده | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده) | ||
[[ | [[حسنزاده آملی، حسن]] (محقق) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BBR 509 1375 | | کد کنگره =BBR 509 1375 | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| شابک =964-424-146-0 | | شابک =964-424-146-0 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10588 | |||
| کتابخوان همراه نور =10588 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''النفس من كتاب الشفاء''' تحقيق و تصحيح فن ششم از كتاب طبیعیات شفاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به قلم [[ | {{کاربردهای دیگر| الشفاء (ابهام زدایی)}} | ||
'''النفس من كتاب الشفاء''' تحقيق و تصحيح فن ششم از كتاب طبیعیات شفاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، به قلم [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزاده]] است. نویسنده، بر كتاب، تعليقات ارزشمندى نيز افزوده است. | |||
== ساختار == | ==ساختار== | ||
كتاب، با يك مقدمه آغاز و در پنج مقاله تدوين شده كه به ترتيب عبارتند از: 1- در اثبات نفس و تعريف آن. 2- در تحقيق قواى منسوبه به نفس نباتى. 3- در نور و روشنايى و رنگ. 4- حواس باطنى حيوان. 5- کیفیت نفس انسانى. هر يك از مقالات نيز مشتمل بر چند فصل است. | |||
==گزارش محتوا== | |||
[[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزاده]]، در مقدمه كتاب مىنويسد: از ديرباز بزرگان علم به تصنيف كتب نورانى در شناخت نفس انسانى توجه داشتهاند... از جمله اين آثار، كتاب نفس الشفاء [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] است كه من آن را نزد شيخ اعظم علامه [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]](ره) خواندم و پس از آن با جدّ و جهد به تصحيح و تدريس و تعليق بر آن همت گماشتم. | |||
== گزارش محتوا == | |||
[[ | |||
از گذشتههاى دور، شناخت جنبه ناپيداى واقعيت آدمى كه آن را نفس ناميدهاند، از موضوعات مهم فلسفه بوده است. [[ارسطو]] به احتمال فراوان نخستين كسى بوده كه شاخهاى از دانشهاى فلسفى را تحت عنوان نفس شناسى مطرح نموده و به طور مفصّل و مستقل اين دانش را تدوين كرده است. اما به دلايل و شواهد فراوانى مىتوان گفت كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، فيلسوف و پزشک نامدار مسلمان، بار ديگر اين علم را با عنوان علم النفس تدوين كرد و اساس ديگرى براى آن بنيان نهاد. علم النفس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] علىرغم اشتراكات بسيار با نفس شناسى [[ارسطو]]، از بنياد با آن متفاوت است. | از گذشتههاى دور، شناخت جنبه ناپيداى واقعيت آدمى كه آن را نفس ناميدهاند، از موضوعات مهم فلسفه بوده است. [[ارسطو]] به احتمال فراوان نخستين كسى بوده كه شاخهاى از دانشهاى فلسفى را تحت عنوان نفس شناسى مطرح نموده و به طور مفصّل و مستقل اين دانش را تدوين كرده است. اما به دلايل و شواهد فراوانى مىتوان گفت كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، فيلسوف و پزشک نامدار مسلمان، بار ديگر اين علم را با عنوان علم النفس تدوين كرد و اساس ديگرى براى آن بنيان نهاد. علم النفس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] علىرغم اشتراكات بسيار با نفس شناسى [[ارسطو]]، از بنياد با آن متفاوت است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۵: | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در تقسيم بندى علوم، دو علم ديگر را در تقسيم [[ارسطو]]يى گنجانده است: علم الهى در شاخه نظرى و شناخت نبوت در شاخه عملى. مراد وى از شناخت نبوت، چنانكه در مقدمه منطق المشرقيين مىگويد، آن است كه ما در كنار سياستِ مُدُن يا تدبير مدينه، به طور خاص نيازمنديم كه درباره متولىِ اين تدبير هم شناخت پيدا كنيم. اين متولى از نظر او همان نبى است. اما علم نبوّات كه از آگاهىهاى نفس ناطقه به امور غيبى سخن مىگويد، برآمده از همين تفكر نبوّت شناسى است. اساس نبوات، اين است كه آدمى به درجات مختلف در خواب و بيدارى از پديدههاى ناپيدا، مستور و غيبى عالم مطلع مىشود و اينها همه از قدرت نفس بر اطلاع و تصرف در عالم سرچشمه مىگيرد. دانش نبوّات از خوابهاى صادق، حسّ ششم، دورآگاهى، كرامات، اعمال خارق العاده مرتاضان، ذهنخوانى، الهامات و امثال آن بحث مىكند كه امروزه آنها را در علمِ فراروانشناسى مطالعه مىكنند. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در تقسيم بندى علوم، دو علم ديگر را در تقسيم [[ارسطو]]يى گنجانده است: علم الهى در شاخه نظرى و شناخت نبوت در شاخه عملى. مراد وى از شناخت نبوت، چنانكه در مقدمه منطق المشرقيين مىگويد، آن است كه ما در كنار سياستِ مُدُن يا تدبير مدينه، به طور خاص نيازمنديم كه درباره متولىِ اين تدبير هم شناخت پيدا كنيم. اين متولى از نظر او همان نبى است. اما علم نبوّات كه از آگاهىهاى نفس ناطقه به امور غيبى سخن مىگويد، برآمده از همين تفكر نبوّت شناسى است. اساس نبوات، اين است كه آدمى به درجات مختلف در خواب و بيدارى از پديدههاى ناپيدا، مستور و غيبى عالم مطلع مىشود و اينها همه از قدرت نفس بر اطلاع و تصرف در عالم سرچشمه مىگيرد. دانش نبوّات از خوابهاى صادق، حسّ ششم، دورآگاهى، كرامات، اعمال خارق العاده مرتاضان، ذهنخوانى، الهامات و امثال آن بحث مىكند كه امروزه آنها را در علمِ فراروانشناسى مطالعه مىكنند. | ||
نویسنده، به جاى تعبير اصلِ حياتى يا محرك بودن، ويژگى مدبّر بودن را براى نفس در نظر گرفت. وى همانند [[ارسطو]]، ماهيت و تعريف نفس را به بحث مىگذارد و جوهريت، صورت بودن و كمال بودن را براى نفس مىپذيرد، اما هم در معناى صورت و هم در معناى كمال، متفاوت با [[ارسطو]] سخن مىگويد و مهمتر آنكه ويژگی «در بدن» بودن نفس را جانشين ويژگی «با بدن» بودن مىكند و به تعبير سادهتر، جسمانیت و انطباع نفس در بدن را نمىپذيرد و به روحانیت و تعلق نفس به بدن معتقد مىشود. | |||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] درباره اينكه نفس، صورت بدن است يا كمال آن، مىگويد: كمال دو گونه است: كمال اول و كمال ثانى. كمال اول آن است كه نوع، به سبب آن به صورت بالفعل نوعيت مىيابد؛ مثل شكل براى شمشير و كمال ثانى امرى است كه در فعل و انفعال خود تابع نوعِ شىء است؛ مثل بريدن براى شمشير و فكر و احساس براى انسان. وى درباره بهتر بودن كاربرد صورت يا كمال در تعريف نفس، بر خلاف [[ارسطو]] كه هر دو را به كار برده، نفس را صورت و صورت را كمال دانسته و مىگويد: تعريف نفس به كمال بهتر است؛ زيرا هر صورتى كمال است، اما هر كمالى صورت نيست؛ مثلاً سلطان كمال شهر است، اما صورت آن نيست بنا بر اين، كمالهاى مفارق[مثل نفس] در حقيقت صورت ماده و في الماده نيستند؛ زيرا صورت، منطبع در ماده و قائم به آن است. البته مگر اينكه قرارداد شود كه به كمال نوع، صورت نوع گفته شود. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] درباره اينكه نفس، صورت بدن است يا كمال آن، مىگويد: كمال دو گونه است: كمال اول و كمال ثانى. كمال اول آن است كه نوع، به سبب آن به صورت بالفعل نوعيت مىيابد؛ مثل شكل براى شمشير و كمال ثانى امرى است كه در فعل و انفعال خود تابع نوعِ شىء است؛ مثل بريدن براى شمشير و فكر و احساس براى انسان. وى درباره بهتر بودن كاربرد صورت يا كمال در تعريف نفس، بر خلاف [[ارسطو]] كه هر دو را به كار برده، نفس را صورت و صورت را كمال دانسته و مىگويد: تعريف نفس به كمال بهتر است؛ زيرا هر صورتى كمال است، اما هر كمالى صورت نيست؛ مثلاً سلطان كمال شهر است، اما صورت آن نيست بنا بر اين، كمالهاى مفارق[مثل نفس] در حقيقت صورت ماده و في الماده نيستند؛ زيرا صورت، منطبع در ماده و قائم به آن است. البته مگر اينكه قرارداد شود كه به كمال نوع، صورت نوع گفته شود. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۱: | ||
[[ارسطو]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] هر دو، نفس را جوهر مىدانند، اما آيا هر دو يك معنا براى اين جوهريت قائلند؟ [[ارسطو]] براى جوهر سه معنا مطرح مىكند: ماده، صورت، و شىء مركب از آن دو؛ يعنى جوهر مادى، جوهر صورى و جسم كه مركب از آن دو است. وى در اين مورد، اجسام را از ساير اشيا سزاوارتر به جوهريت مىخواند، آنگاه بيان مىكند كه نفس بالضروره جوهر است، بدين معنا كه صورت براى جسمى است كه حيات بالقوه دارد، اما [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نفس را منطبع در بدن نمىداند و در نتيجه جوهريت آن را همانند جوهريت صورت قلمداد نمىكند. در واقع، او به جاى رابطه انطباعى، رابطه تعلقى نفس و بدن را مطرح كرده است. | [[ارسطو]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] هر دو، نفس را جوهر مىدانند، اما آيا هر دو يك معنا براى اين جوهريت قائلند؟ [[ارسطو]] براى جوهر سه معنا مطرح مىكند: ماده، صورت، و شىء مركب از آن دو؛ يعنى جوهر مادى، جوهر صورى و جسم كه مركب از آن دو است. وى در اين مورد، اجسام را از ساير اشيا سزاوارتر به جوهريت مىخواند، آنگاه بيان مىكند كه نفس بالضروره جوهر است، بدين معنا كه صورت براى جسمى است كه حيات بالقوه دارد، اما [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نفس را منطبع در بدن نمىداند و در نتيجه جوهريت آن را همانند جوهريت صورت قلمداد نمىكند. در واقع، او به جاى رابطه انطباعى، رابطه تعلقى نفس و بدن را مطرح كرده است. | ||
درباره اثبات وجود نفس، به اين دليل مىرسد: ما اجسامى را مشاهده مىكنيم كه حس داشته و به اراده خود حركت مىكنند، بلكه اجسامى را مشاهده مىكنيم كه تغذيه، نمو و | درباره اثبات وجود نفس، به اين دليل مىرسد: ما اجسامى را مشاهده مىكنيم كه حس داشته و به اراده خود حركت مىكنند، بلكه اجسامى را مشاهده مىكنيم كه تغذيه، نمو و تولید مثل دارند. اين ويژگىها به خاطر جسمیت آنها نيست، پس به خاطر دليل ديگرى غير از جسمیت آنهاست و جز اين نيست كه در ذات آنها يك مبادى غير جسمانى براى اين كار باشد. آن چيزى را كه مبدأ صدور اين افعال است و به طور خلاصه هر چه را كه مبدأ صدور افعال گوناگون باشد و نه فعل واحد كه بدون اراده هم ممكن است، نفس مىناميم. | ||
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مجموعه سخنان [[ارسطو]] را نظمى نو بخشيده و دو نوع ادراك غير عقلى را مطرح كرده است: ادراك حس ظاهر و ادراك حس باطن. در ادراك حس باطن، وى پنج حس يا قوه ادراكى را برمىشمارد: حس مشترك، خيال، تخيل، وهم و حافظه (يا ذاكره). اين پنج نوع حسّ، به صورت محدود در نفس حيوانى و به گونه كمال يافته در نفس ناطقه حصول يافتهاند. نامگذارى اين پنج حس به ادراكات باطنى درست به موازات هستى شناسى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] صورت گرفته است كه نفس را عالم ميانِ عالم حس و عالم عقل قلمداد مىكند؛ زيرا اين ادراكات هم واسطهاى ميان ادراكات حسى و ادراكات عقلى هستند. | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مجموعه سخنان [[ارسطو]] را نظمى نو بخشيده و دو نوع ادراك غير عقلى را مطرح كرده است: ادراك حس ظاهر و ادراك حس باطن. در ادراك حس باطن، وى پنج حس يا قوه ادراكى را برمىشمارد: حس مشترك، خيال، تخيل، وهم و حافظه (يا ذاكره). اين پنج نوع حسّ، به صورت محدود در نفس حيوانى و به گونه كمال يافته در نفس ناطقه حصول يافتهاند. نامگذارى اين پنج حس به ادراكات باطنى درست به موازات هستى شناسى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] صورت گرفته است كه نفس را عالم ميانِ عالم حس و عالم عقل قلمداد مىكند؛ زيرا اين ادراكات هم واسطهاى ميان ادراكات حسى و ادراكات عقلى هستند. | ||
خط ۶۰: | خط ۵۸: | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
كتاب، مشتمل بر حواشى ارزشمند [[حسنزاده آملی، حسن|آیتالله حسنزاده]] بوده و در انتهاى اثر نيز فهرست تفصيلى مطالب آمده است. | |||
==منابع مقاله== | |||
== منابع مقاله == | |||
# مقدمه و متن كتاب. | # مقدمه و متن كتاب. | ||
# نوآورىهاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در علم النفس، ديباجى، | # نوآورىهاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در علم النفس، ديباجى، سيد محمد على، مجله پژوهشهاى فلسفى - كلامى، پاييز 1385، شماره 29، از صفحه 57-87. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |