ابن حجه، تقی‌الدین بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '== ' به '=='
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...)
جز (جایگزینی متن - '== ' به '==')
خط ۴۵: خط ۴۵:
'''اِبْنِ حِجّة حَمَوى، تقى‌الدين ابوبكر بن على بن عبدالله''' (1366-1434م)، اديب، شاعر، موشّح‌سرا و مؤلف حنفى كه علاوه بر مشاغل اجتماعى، برخى از وظايف و مناصب دينى را نيز بر عهده داشت.  
'''اِبْنِ حِجّة حَمَوى، تقى‌الدين ابوبكر بن على بن عبدالله''' (1366-1434م)، اديب، شاعر، موشّح‌سرا و مؤلف حنفى كه علاوه بر مشاغل اجتماعى، برخى از وظايف و مناصب دينى را نيز بر عهده داشت.  


== ولادت ==
==ولادت ==
وى در حماة شام به دنيا آمد و همان‌جا پرورش يافت. از دوران جوانى او اطلاع چندانى در دست نيست، جز آن‌كه گفته‌اند به حفظ قرآن اهتمام داشت و از طريق كار حرير و دکمه‌سازى امرار معاش مى‌كرد. از همين روست كه گاه او را «ازرارى» ناميده‌اند.
وى در حماة شام به دنيا آمد و همان‌جا پرورش يافت. از دوران جوانى او اطلاع چندانى در دست نيست، جز آن‌كه گفته‌اند به حفظ قرآن اهتمام داشت و از طريق كار حرير و دکمه‌سازى امرار معاش مى‌كرد. از همين روست كه گاه او را «ازرارى» ناميده‌اند.


== تحصیلات ==
==تحصیلات ==
وى زندگى ادبى خويش را با شركت در مجلس علماى حماة، از جمله شيخ هيتى و عز موصلى آغاز نمود و از محضر آنان بهره‌ها برد و نيز ملازم مجلس علاء قضامى شد تا آن‌كه در سرودن «زجل» و «مواليا» مهارت يافت. سپس به سبك كهن روى آورد و در مدح بزرگان حماة، قصيده‌ها پرداخت و چون در اين كار شهرتى يافت، به دمشق رفت و برهان بن جماعة، قاضى شام را در قصيده‌اى شيوا مدح كرد. آن‌گاه شهرت وى فراگير شد و از آن پس سفرهاى متعدد خود را ميان قاهره و شام آغاز كرد. در قاهره به وزير ابن مكانس (د 794ق1392/م) كه خود نيز شاعر بود، پيوست و او را مدح گفت. در اين سفر به حضور بسيارى از بزرگان نيز از جمله [[ابن خلدون]] راه يافت و به مدح آنان پرداخت. پس از چندى به شام بازگشت و زمانى به دمشق رسيد كه ظاهر برقوق آن را پس از چندى محاصره، به آتش كشيده بود (791ق). ابن حجة مشاهدات خود را از شهرِ در آتش سوخته، در نامه‌اى بس شورانگيز تحت عنوان ياقوت الكلام... براى ابن مكانس وصف كرده است كه بى‌گمان يكى از زيباترين آثار او محسوب مى‌گردد. وى در طول اقامتش در شام، به مدح امراى دمشق، حِمْص و حماة پرداخت كه از آن جمله‌اند: علاء‌الدين ابن ابى البقا قاضى دمشق و امين‌الدين حمصى.
وى زندگى ادبى خويش را با شركت در مجلس علماى حماة، از جمله شيخ هيتى و عز موصلى آغاز نمود و از محضر آنان بهره‌ها برد و نيز ملازم مجلس علاء قضامى شد تا آن‌كه در سرودن «زجل» و «مواليا» مهارت يافت. سپس به سبك كهن روى آورد و در مدح بزرگان حماة، قصيده‌ها پرداخت و چون در اين كار شهرتى يافت، به دمشق رفت و برهان بن جماعة، قاضى شام را در قصيده‌اى شيوا مدح كرد. آن‌گاه شهرت وى فراگير شد و از آن پس سفرهاى متعدد خود را ميان قاهره و شام آغاز كرد. در قاهره به وزير ابن مكانس (د 794ق1392/م) كه خود نيز شاعر بود، پيوست و او را مدح گفت. در اين سفر به حضور بسيارى از بزرگان نيز از جمله [[ابن خلدون]] راه يافت و به مدح آنان پرداخت. پس از چندى به شام بازگشت و زمانى به دمشق رسيد كه ظاهر برقوق آن را پس از چندى محاصره، به آتش كشيده بود (791ق). ابن حجة مشاهدات خود را از شهرِ در آتش سوخته، در نامه‌اى بس شورانگيز تحت عنوان ياقوت الكلام... براى ابن مكانس وصف كرده است كه بى‌گمان يكى از زيباترين آثار او محسوب مى‌گردد. وى در طول اقامتش در شام، به مدح امراى دمشق، حِمْص و حماة پرداخت كه از آن جمله‌اند: علاء‌الدين ابن ابى البقا قاضى دمشق و امين‌الدين حمصى.


خط ۵۹: خط ۵۹:
دگرگونى احوال شاعر موجب شد كه حتى دوستان و ياران كهن از او روى برتابند. مثلاً نواجى (صاحب «حلية الكميت» كه اشعار بسيارى از او نقل كرده است) همه مراتب مودتى را كه با او داشت، فراموش كرده کتاب «الحجة في سرقات ابن حجة» را در انتقاد از او تأليف كرد. ابن حجه كه عرصه حيات را بر خود تنگ مى‌ديد، به ناچار در 830ق قاهره را ترك گفت و به زادگاه خود بازگشت و باقى عمر را در كار علم و ادب سپرى كرد. وى با آن‌كه در حماة از زندگى آسوده‌اى برخوردار بود، باز در اواخر عمر در روزگارى كه كمال‌الدين ابن بارزى رياست ديوان انشا را به عهده گرفت، مقدمات بازگشت به قاهره را مهيا ساخت، اما اجل مهلتش نداد و در زادگاه خويش از دنيا رفت و به قول صابونى در تاريخ حماة او را در نزديكى باب جسر به خاک سپردند و بقاياى آرامگاهش تا اواخر سده 13ق، هنوز باقى بود. ابن حجه در تمامى دوران حيات خود مجالست و مصاحبت علما را ترك نكرد و نيز بسيارى از بزرگان علم از محضر وى بهره بردند. بى‌ترديد او را مى‌توان يكى از بزرگ‌ترين شعرا و ادباى دوره مماليك به شمار آورد. وى از جمله كسانى است كه شيوه زجل و مواليا را در شرق رونق بخشيد. اشعار او آينه تمام نماى ادبيات اين دوره است. عنايت خاص به صنايع لفظى كه از ويژگى‌هاى اين روزگار است، به نحو بارزى در آثار وى پديدار است. يكى از فنونى كه بسيار مورد توجه او بوده، همانا مخمس كردن قصايد مشهور است، از جمله مشهورترين تخميسات وى تخميس «الاسماء الحسنى»- عينيه مشهور سهيلى- است و ديگر تخميس «بُرده» بوصيرى و تخميس قصيده عبدالقادر گيلانى با عنوان «رشف المنهلين في تخميس ابيات الشيخ عبدالقادر الكيلانى». از جمله معارضات وى، «بديعيه» معروف اوست كه در معارضه با بديعيان صفى‌الدين حلى و عزالدين موصلى سروده است. برخى از نويسندگان متأخر و معاصر در عين ستايش شعر او، بر خلاف گذشتگان، آن را خالى از تكلف و تصنع نمى‌دانند، اما نثر او را به شيوايى و استوارى ستوده و برتر از شعرش شمرده‌اند. كثرت نسخ خطى و عناوين متعدد مؤلفات او، دليل روشنى بر اقبال مردمان به آثار اوست. تبحر او در علوم و فنون مختلف ادب، قابل توجه و تعمق است. با اين‌همه، هيچ ابايى از «سرقت ادبى» نداشت، چنان‌كه پيش از اين به الحجة في سرقات ابن حجة اشاره شد. قريشى مصحح کتاب «بلوغ الامل» او در مقدمه، اشاراتى به سرقت‌هاى وى از ديگر شاعران كرده است.
دگرگونى احوال شاعر موجب شد كه حتى دوستان و ياران كهن از او روى برتابند. مثلاً نواجى (صاحب «حلية الكميت» كه اشعار بسيارى از او نقل كرده است) همه مراتب مودتى را كه با او داشت، فراموش كرده کتاب «الحجة في سرقات ابن حجة» را در انتقاد از او تأليف كرد. ابن حجه كه عرصه حيات را بر خود تنگ مى‌ديد، به ناچار در 830ق قاهره را ترك گفت و به زادگاه خود بازگشت و باقى عمر را در كار علم و ادب سپرى كرد. وى با آن‌كه در حماة از زندگى آسوده‌اى برخوردار بود، باز در اواخر عمر در روزگارى كه كمال‌الدين ابن بارزى رياست ديوان انشا را به عهده گرفت، مقدمات بازگشت به قاهره را مهيا ساخت، اما اجل مهلتش نداد و در زادگاه خويش از دنيا رفت و به قول صابونى در تاريخ حماة او را در نزديكى باب جسر به خاک سپردند و بقاياى آرامگاهش تا اواخر سده 13ق، هنوز باقى بود. ابن حجه در تمامى دوران حيات خود مجالست و مصاحبت علما را ترك نكرد و نيز بسيارى از بزرگان علم از محضر وى بهره بردند. بى‌ترديد او را مى‌توان يكى از بزرگ‌ترين شعرا و ادباى دوره مماليك به شمار آورد. وى از جمله كسانى است كه شيوه زجل و مواليا را در شرق رونق بخشيد. اشعار او آينه تمام نماى ادبيات اين دوره است. عنايت خاص به صنايع لفظى كه از ويژگى‌هاى اين روزگار است، به نحو بارزى در آثار وى پديدار است. يكى از فنونى كه بسيار مورد توجه او بوده، همانا مخمس كردن قصايد مشهور است، از جمله مشهورترين تخميسات وى تخميس «الاسماء الحسنى»- عينيه مشهور سهيلى- است و ديگر تخميس «بُرده» بوصيرى و تخميس قصيده عبدالقادر گيلانى با عنوان «رشف المنهلين في تخميس ابيات الشيخ عبدالقادر الكيلانى». از جمله معارضات وى، «بديعيه» معروف اوست كه در معارضه با بديعيان صفى‌الدين حلى و عزالدين موصلى سروده است. برخى از نويسندگان متأخر و معاصر در عين ستايش شعر او، بر خلاف گذشتگان، آن را خالى از تكلف و تصنع نمى‌دانند، اما نثر او را به شيوايى و استوارى ستوده و برتر از شعرش شمرده‌اند. كثرت نسخ خطى و عناوين متعدد مؤلفات او، دليل روشنى بر اقبال مردمان به آثار اوست. تبحر او در علوم و فنون مختلف ادب، قابل توجه و تعمق است. با اين‌همه، هيچ ابايى از «سرقت ادبى» نداشت، چنان‌كه پيش از اين به الحجة في سرقات ابن حجة اشاره شد. قريشى مصحح کتاب «بلوغ الامل» او در مقدمه، اشاراتى به سرقت‌هاى وى از ديگر شاعران كرده است.


== آثار ==
==آثار ==
#  بديعيه، خزانة الادب و غايه الارب؛
#  بديعيه، خزانة الادب و غايه الارب؛
# بلوغ الامل في فن الزجل؛
# بلوغ الامل في فن الزجل؛
خط ۷۴: خط ۷۴:
==پانویس==
==پانویس==
<references />
<references />
== منابع مقاله ==
==منابع مقاله ==


صادقی، مریم، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374
صادقی، مریم، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374




== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها ==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


۶۱٬۱۸۹

ویرایش