۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
'''اِبْن ماجه، ابوعبدالله محمد بن يزيد رَبَعى قزوينى'''(209-22 رمضان 273ق)، محدّث بزرگ و گردآورنده سنن، ششمين کتاب از صحاح سته در حديث است. ماجه لقب پدر وى بوده است. علت خوانده شدن او به ربعى، نسبت ولاء بين خاندان وى با قبيله عرب ربيعه است. | |||
== ولادت == | |||
منبع اساسى در مورد تاريخ ولادت و وفات او، دستخط شاگردش جعفر بن ادريس است که می گوید او در رمضان سال 209ق متولد شده است. تنها بخش زندگى ابن ماجه كه بيشتر بدان پرداخته شده، مربوط به سفرهاى علمى و شيوخ وى در اين سفرهاست. بر اساس گزارش منابع شرح حال كه با اسانيد [[سنن ابن ماجة|سنن ابن ماجه]] تأييد مىشود. | |||
== اساتید == | |||
ابن ماجه پس از استماع از مشايخ زادگاه خود قزوين، چون على بن محمد طنافسى و ابومحمد عمرو بن رافع، راهى سفر شد، ولى با توجه به اينكه هيچگاه تاريخ مسافرتهاى وى در منابع نيامده، تعيين ترتيب آنها نمىتواند قطعى باشد. به هر حال او مدتى در عراق به تحصيل پرداخت: در كوفه از بزرگانى چون ابوكريب محمد ابن علاء، ابوبكر و عثمان پسران ابىشيبه، محمد بن عبدالله بن نمير و هناد بن سرى، در بصره از استادانى نظير نصر بن على جهضمى و محمد ابن بشّار بندار، در واسط از كسانى همچون احمد بن سنان قطان و تميم ابن منتصر و در بغداد از شيوخى چون ابوخيثمه زهيربن حرب و ابوثور ابراهيم بن خالد حديث آموخت. نيز چندى در شام اقامت گزيد و در دمشق از عالمانى چون هشام بن عمار، عبدالرحمان بن ابراهيم دُحَيم و عبدالرحمان بن احمد بن بشير بن ذكوان و در حمص از محمد بن مصفى و هشام بن عبدالملك يزنى و ديگران استماع حديث نمود. همچنين سفرى به مصر داشت و از مشايخ آن ديار چون محمد بن رمح، ابوطاهر ابن سرح و يونس بن عبدالاعلى بهره برد. در مدت حضور در مكه و مدينه نيز از شمارى از شيوخ دانش آموخت. | |||
با مطالعهاى درباره اين مشايخ، مىتوان تاريخ سفر او را به غرب، در حدود 230-240ق برآورد كرد. در مورد سفر ابن ماجه به شرق، گرچه بر ما معلوم است كه گذار او به رى و نيشابور افتاده و در رى از محمد بن حميد رازى و در نيشابور از محمد بن يحيى ذهلى استماع حديث كرده است، اما تخمين جزئيات اين سفر نياز به اطلاعات بيشترى دارد. سياق گفتار مورخان قزوين چون خليلى و رافعى در شرح حال ابن ماجه و نيز بررسى درباره شاگردان وى نشان مىدهد كه او پس از مسافرت خود، به قزوين بازگشته و در آنجا به تدريس و تأليف پرداخته است. | |||
== شاگردان == | |||
از جمله شاگردان وى على بن ابراهيم قطان، محمد بن عيسى صفار ابهرى، اسحاق بن محمد قزوينى، ابوعمرو احمد بن محمد مدينى و ابوالطيب احمد بن روح بغدادى را مىتوان نام برد. | |||
== وفات == | |||
ابن ماجه در قزوين درگذشت. مزار او در قزوين تا مدتها شناخته شده بود. به رغم شهرت ابن ماجه، منابع شرح حال وى بسيار اندك بوده و دانستهها درباره زندگى او ناچيز است. نگاهى ژرف به منابع مربوط به ابن ماجه نشان مىدهد كه همواره در طول تاريخ بين شهرت شخص ابن ماجه و اشتهار کتاب مهم او سنن رابطه مستقيم وجود داشته است. يعنى به موازات كم رواج بودن سنن در سدههاى آغازين، شخصيت ابن ماجه نيز كمتر معروف بوده است. | ابن ماجه در قزوين درگذشت. مزار او در قزوين تا مدتها شناخته شده بود. به رغم شهرت ابن ماجه، منابع شرح حال وى بسيار اندك بوده و دانستهها درباره زندگى او ناچيز است. نگاهى ژرف به منابع مربوط به ابن ماجه نشان مىدهد كه همواره در طول تاريخ بين شهرت شخص ابن ماجه و اشتهار کتاب مهم او سنن رابطه مستقيم وجود داشته است. يعنى به موازات كم رواج بودن سنن در سدههاى آغازين، شخصيت ابن ماجه نيز كمتر معروف بوده است. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
1- سنن؛ ابن ماجه در قزوين سنن را بر شاگردان خود عرضه داشت و كسانى چون على بن ابراهيم قطّان قزوينى، احمد بن ابراهيم خليلى قزوينى، سليمان بن يزيد فامى قزوينى، حامد بن ليثويه ابهرى، محمد بن عيسى ابهرى و ابراهيم بن دينار همدانى آن را از وى فراگرفتند. در اين ميان، روايت قطان بر ديگران چيره شد و درباره سرگذشت تاريك روايات ديگر، اين اندازه آگاهى وجود دارد كه روايت قزوينيان و ابهريان چندى در منطقه قزوين باقى بوده و روايت ابراهيم همدانى احتمالاً از راه همدان به عراق رسيده و بدون اينكه نشانى از رواج آن در دست باشد، نسخه آن تا سده 7ق دوام داشته است. | 1- سنن؛ ابن ماجه در قزوين سنن را بر شاگردان خود عرضه داشت و كسانى چون على بن ابراهيم قطّان قزوينى، احمد بن ابراهيم خليلى قزوينى، سليمان بن يزيد فامى قزوينى، حامد بن ليثويه ابهرى، محمد بن عيسى ابهرى و ابراهيم بن دينار همدانى آن را از وى فراگرفتند. در اين ميان، روايت قطان بر ديگران چيره شد و درباره سرگذشت تاريك روايات ديگر، اين اندازه آگاهى وجود دارد كه روايت قزوينيان و ابهريان چندى در منطقه قزوين باقى بوده و روايت ابراهيم همدانى احتمالاً از راه همدان به عراق رسيده و بدون اينكه نشانى از رواج آن در دست باشد، نسخه آن تا سده 7ق دوام داشته است. |
ویرایش