۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ق' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|data-type='authorCode'|AUTHORCODE177AUTHORCODE | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE177AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div>==ولادت=='''ميرزا محمدحسن بن ميرزا جعفر بن ميرزا محمد آشتيانى رازى''' در سال 1248 هجرى قمرى به دنيا آمد. | ||
==خاندان==از زمان ميرزا محمدحسن آشتيانى در اين خاندان علما و فلاسفۀ بزرگى ظهور پيدا كردهاند، از آن جمله: | |||
==خاندان== | |||
از زمان ميرزا محمدحسن آشتيانى در اين خاندان علما و فلاسفۀ بزرگى ظهور پيدا كردهاند، از آن جمله: | |||
#شيخ مرتضى بن شيخ محمدحسن آشتيانى (متوفاى 1365 ه) فقيه، اصولى، محقق و از مراجع بزرگ و استاد حكمت و فلسفه، كه در انقلاب مشروطيت رهبرى خاندان آشتيانى را به عهده داشت و در تحصنى كه در حرم شاه عبدالعظيم منجر به لغو امتياز بانك روسى شد نقش بسزايى داشت. | #شيخ مرتضى بن شيخ محمدحسن آشتيانى (متوفاى 1365 ه) فقيه، اصولى، محقق و از مراجع بزرگ و استاد حكمت و فلسفه، كه در انقلاب مشروطيت رهبرى خاندان آشتيانى را به عهده داشت و در تحصنى كه در حرم شاه عبدالعظيم منجر به لغو امتياز بانك روسى شد نقش بسزايى داشت. | ||
خط ۵۰: | خط ۴۱: | ||
#:آنچنان كه در مقدمۀ چهارده رسالۀ فارسى (تأليف آشتيانى) نقل شده، حدود 62 کتاب و رساله و تعليقه از او باقى مانده، كه 27 کتاب و رسالۀ آن چاپ شده و بقيۀ آثار آن دانشمند بزرگ هنوز به چاپ نرسيده است. | #:آنچنان كه در مقدمۀ چهارده رسالۀ فارسى (تأليف آشتيانى) نقل شده، حدود 62 کتاب و رساله و تعليقه از او باقى مانده، كه 27 کتاب و رسالۀ آن چاپ شده و بقيۀ آثار آن دانشمند بزرگ هنوز به چاپ نرسيده است. | ||
==تحصيلات== | ==تحصيلات==اجداد ميرزاى آشتيانى از اديبان بودند و پدر او شيخ جعفر از علماى اعلام زمان خود بود. | ||
اجداد ميرزاى آشتيانى از اديبان بودند و پدر او شيخ جعفر از علماى اعلام زمان خود بود. | |||
سه ساله بود كه پدرش را از دست داد و هنگامى كه به سن نوجوانى رسيد مادرش براى او يك معلم قرآن و يك معلم خط گرفت. هنگامى كه اين دو معلم با هم مباحثه مىكردند، ميرزاى آشتيانى از مباحثۀ آنها لذت مىبرد و به تدريج اشتياق به تحصيل علوم دينى در او ايجاد شد و در سن سيزده سالگى به بروجرد، كه در آن زمان از قطبهاى علمى به شمار مىرفت، هجرت كرد. | سه ساله بود كه پدرش را از دست داد و هنگامى كه به سن نوجوانى رسيد مادرش براى او يك معلم قرآن و يك معلم خط گرفت. هنگامى كه اين دو معلم با هم مباحثه مىكردند، ميرزاى آشتيانى از مباحثۀ آنها لذت مىبرد و به تدريج اشتياق به تحصيل علوم دينى در او ايجاد شد و در سن سيزده سالگى به بروجرد، كه در آن زمان از قطبهاى علمى به شمار مىرفت، هجرت كرد. | ||
خط ۶۱: | خط ۴۹: | ||
پس از حدود چهار سال ميرزا در ادبيات عرب و معانى و بيان تسلط كامل يافته و در تدريس آنها مشهور شد، تا جايى كه وقتى [[المطول|مطول]] را تدريس مىكرد عدهاى از بزرگان در درس او حاضر مىشدند. | پس از حدود چهار سال ميرزا در ادبيات عرب و معانى و بيان تسلط كامل يافته و در تدريس آنها مشهور شد، تا جايى كه وقتى [[المطول|مطول]] را تدريس مىكرد عدهاى از بزرگان در درس او حاضر مىشدند. | ||
==هجرت به نجف== | ==هجرت به نجف==ميرزاى آشتيانى بعد از مدتى به نجف اشرف مسافرت كرد. در راه دچار گزيدگى شده و بيمارى سختى گرفت. هنگامى كه به نجف اشرف رسيد حرم مطهر [[امام على(ع)|حضرت امير عليهالسلام]] را كه ديد به حضرت متوسل شده و شفا پيدا كرد. | ||
ميرزاى آشتيانى بعد از مدتى به نجف اشرف مسافرت كرد. در راه دچار گزيدگى شده و بيمارى سختى گرفت. هنگامى كه به نجف اشرف رسيد حرم مطهر [[امام على(ع)|حضرت امير عليهالسلام]] را كه ديد به حضرت متوسل شده و شفا پيدا كرد. | |||
ميرزاى آشتيانى در اوايل كه در درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت مىكرد به علت كمى سنش خجالت كشيده و چهرهاش را مىپوشاند، اما پس از مدتى با تكيه بر هوش و نبوغى كه داشت مطالب استادش را بخوبى درك كرده و شروع كرد به سؤال كردن در درس و به مرور مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم]] قرار گرفت، به حدى كه شيخ روزى از منبر پايين آمده و از نام و شهرش سؤال كرد. او به تدريج از خواص شيخ شد، تا جايى كه مقرِر بحثهاى شيخ گرديد. | ميرزاى آشتيانى در اوايل كه در درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت مىكرد به علت كمى سنش خجالت كشيده و چهرهاش را مىپوشاند، اما پس از مدتى با تكيه بر هوش و نبوغى كه داشت مطالب استادش را بخوبى درك كرده و شروع كرد به سؤال كردن در درس و به مرور مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم]] قرار گرفت، به حدى كه شيخ روزى از منبر پايين آمده و از نام و شهرش سؤال كرد. او به تدريج از خواص شيخ شد، تا جايى كه مقرِر بحثهاى شيخ گرديد. | ||
==شخصيت علمى== | ==شخصيت علمى==ميرزاى آشتيانى از دانشمندان محقق و مدقق در فقه و اصول و از مبرزترين شاگردان [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] بود. او درس استادش را به بهترين وجه و گستردهترين صورت مىنوشت و اولين كسى كه درس و سبك [[شيخ انصارى]] را در ايران پايه گذارى و منتشر ساخت او بود. | ||
ميرزاى آشتيانى از دانشمندان محقق و مدقق در فقه و اصول و از مبرزترين شاگردان [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] بود. او درس استادش را به بهترين وجه و گستردهترين صورت مىنوشت و اولين كسى كه درس و سبك [[شيخ انصارى]] را در ايران پايه گذارى و منتشر ساخت او بود. | |||
==مراجعت به وطن==آشتيانى تا 33 سالگى يعنى سال 1281 قمرى - سال وفات استادش [[شيخ انصارى]] - در نجف اقامت داشت. سپس به تهران آمد و تا پايان عمر در تهران به سر برد. تمام افراد خاندان آشتيانى، در تهران به فضل و علم مشهورند. | |||
از خصوصيات مهم ميرزا حسن آشتيانى بينش صحيح سياسى او است. او بعد از وفات شيخ اعظم، در مطرح شدن [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] نقش مهمى را ايفا كرد. وى و آقا حسن نجمآبادى و ميرزا عبدالرحيم و [[رشتی، حبیب الله بن محمد علی|ميرزا حبيبالله رشتى]] بعد از ارتحال شيخ اعظم، [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را معرفى كرده و درس و نماز او را برتر دانستند. | ==مبارزات==از خصوصيات مهم ميرزا حسن آشتيانى بينش صحيح سياسى او است. او بعد از وفات شيخ اعظم، در مطرح شدن [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] نقش مهمى را ايفا كرد. وى و آقا حسن نجمآبادى و ميرزا عبدالرحيم و [[رشتی، حبیب الله بن محمد علی|ميرزا حبيبالله رشتى]] بعد از ارتحال شيخ اعظم، [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را معرفى كرده و درس و نماز او را برتر دانستند. | ||
در سال 1307 هجرى علماى تهران در كنار ميرزا حسن آشتيانى مبارزاتى را با ناصرالدين شاه به خاطر بخشيدن امتياز خريد و فروش تنباكو به شركتى انگليسى آغاز نمودند. | در سال 1307 هجرى علماى تهران در كنار ميرزا حسن آشتيانى مبارزاتى را با ناصرالدين شاه به خاطر بخشيدن امتياز خريد و فروش تنباكو به شركتى انگليسى آغاز نمودند. | ||
خط ۹۵: | خط ۷۱: | ||
پس از برگشتن ميرزاى آشتيانى از حج، وقتى وارد تهران شد، شاه دستور داد كسى به استقبال او نرود، اما همۀ اهالى شهر به استقبال او رفتند. و اين نشان از نفوذ معنوى علما و ارزش و اعتبار اجتماعى آنان در مقابل سلاطين بى كفايت قاجار دارد. | پس از برگشتن ميرزاى آشتيانى از حج، وقتى وارد تهران شد، شاه دستور داد كسى به استقبال او نرود، اما همۀ اهالى شهر به استقبال او رفتند. و اين نشان از نفوذ معنوى علما و ارزش و اعتبار اجتماعى آنان در مقابل سلاطين بى كفايت قاجار دارد. | ||
==در دمشق== | ==در دمشق==هنگامى كه ميرزاى آشتيانى به دمشق مسافرت كرده بود، در مباحثاتى كه بين او و علماى آن ديار صورت گرفت با واضحترين بيانات و براهين، دلايل تحريم دخانيات به وسيلۀ [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را تبيين نموده و علت اصلى آن را ضرر حاصل از بيگانگان در چپاول منافع مسلمانان ذكر كرد و حرمت آن را تا زمان رفع محذور كفار موقتى دانست، كه پس از آن به اباحه تبديل مىشود. | ||
هنگامى كه ميرزاى آشتيانى به دمشق مسافرت كرده بود، در مباحثاتى كه بين او و علماى آن ديار صورت گرفت با واضحترين بيانات و براهين، دلايل تحريم دخانيات به وسيلۀ [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] را تبيين نموده و علت اصلى آن را ضرر حاصل از بيگانگان در چپاول منافع مسلمانان ذكر كرد و حرمت آن را تا زمان رفع محذور كفار موقتى دانست، كه پس از آن به اباحه تبديل مىشود. | |||
پس از سفر به دمشق، به سامراء مسافرتى نمود كه به دستور [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]، طلاب علوم دينى به استقبال او رفتند و خود [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] هم احترام خاصى نسبت به ايشان مبذول داشت. | پس از سفر به دمشق، به سامراء مسافرتى نمود كه به دستور [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]، طلاب علوم دينى به استقبال او رفتند و خود [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] هم احترام خاصى نسبت به ايشان مبذول داشت. | ||
==سوابق مبارزاتى خاندان آشتيانى== | ==سوابق مبارزاتى خاندان آشتيانى==اين حضور در حركتهاى سياسى در خاندان آشتيانى باقى ماند، همچنان كه در انقلاب مشروطيت، فرزند ايشان شيخ مرتضى بن محمدحسن آشتيانى در جريان تحصن در حرم شاه عبدالعظيم، كه منجر به لغو امتياز بانك روسى شد نقش فعالى داشت. | ||
اين حضور در حركتهاى سياسى در خاندان آشتيانى باقى ماند، همچنان كه در انقلاب مشروطيت، فرزند ايشان شيخ مرتضى بن محمدحسن آشتيانى در جريان تحصن در حرم شاه عبدالعظيم، كه منجر به لغو امتياز بانك روسى شد نقش فعالى داشت. | |||
فرزند ديگر ايشان شيخ مصطفى بن شيخ حسن آشتيانى (متوفاى 1327 هجرى) از شعراى انقلابى (با تخلص صهبا) و ملقب به «افتخار الحكماء» بود. او در فقه و اصول صاحبنظر بود و در انقلاب مشروطيت و نهضت مقابله با ميسيونرهاى بلژيكى نقش مهمى را در مطبوعات داشت. او پس از تحمل زندانهاى حكومت قاجار، در نهايت در حرم شاه عبدالعظيم كشته شد. | فرزند ديگر ايشان شيخ مصطفى بن شيخ حسن آشتيانى (متوفاى 1327 هجرى) از شعراى انقلابى (با تخلص صهبا) و ملقب به «افتخار الحكماء» بود. او در فقه و اصول صاحبنظر بود و در انقلاب مشروطيت و نهضت مقابله با ميسيونرهاى بلژيكى نقش مهمى را در مطبوعات داشت. او پس از تحمل زندانهاى حكومت قاجار، در نهايت در حرم شاه عبدالعظيم كشته شد. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان==از جمله شاگردان محضر پر فيض ميرزاى آشتيانى: | ||
از جمله شاگردان محضر پر فيض ميرزاى آشتيانى: | |||
# سيد حسين بن سيد محمود قمى، داراى کتابهايى كه عموما مباحث اقتصادى فقه را بررسى مىكند. | # سيد حسين بن سيد محمود قمى، داراى کتابهايى كه عموما مباحث اقتصادى فقه را بررسى مىكند. | ||
# ملا عبدالرسول نورى مازندرانى | # ملا عبدالرسول نورى مازندرانى | ||
خط ۱۲۸: | خط ۹۵: | ||
بين شاگردان او، سيد محمد تنكابنى، ملا عبدالرسول نورى و شيخ مسيح بن قاسم طالقانى داراى تأليفات متعددى مىباشند. | بين شاگردان او، سيد محمد تنكابنى، ملا عبدالرسول نورى و شيخ مسيح بن قاسم طالقانى داراى تأليفات متعددى مىباشند. | ||
==تأليفات== | ==تأليفات==# بحر الفوائد في شرح الفرائد | ||
# بحر الفوائد في شرح الفرائد | |||
# إزاحة الشكوك في اللباس المشكوك | # إزاحة الشكوك في اللباس المشكوك | ||
# في قاعدة الحرج، همراه رسالۀ جمع بين قصد قرآن و دعاء | # في قاعدة الحرج، همراه رسالۀ جمع بين قصد قرآن و دعاء | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۰۸: | ||
# تقريرات و... | # تقريرات و... | ||
==وفات== | ==وفات==عالم بزرگوار، ميرزاى آشتيانى، در سال 1319 هجرى قمرى، در سن 71 سالگى در تهران وفات يافت. بدن مطهر اين عالم بزرگ به نجف اشرف منتقل شده و در يكى از حجرههاى داخل صحن در كنار بدن مطهر علامه شيخ جعفر تسترى و شيخ عبدالله جيلانى مازندرانى به خاک سپرده شد. | ||
عالم بزرگوار، ميرزاى آشتيانى، در سال 1319 هجرى قمرى، در سن 71 سالگى در تهران وفات يافت. بدن مطهر اين عالم بزرگ به نجف اشرف منتقل شده و در يكى از حجرههاى داخل صحن در كنار بدن مطهر علامه شيخ جعفر تسترى و شيخ عبدالله جيلانى مازندرانى به خاک سپرده شد. | |||
{{فقیهان شیعه}} | {{فقیهان شیعه}} |
ویرایش