أنساب الأشراف (تحقیق سهیل زکار): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ''
جز (جایگزینی متن - '‌‎ ق' به '‌‎ق')
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴: خط ۴۴:
|}
|}
</div>
</div>
'''أنساب الأشراف''' یا جمل من انساب الاشراف، عنوان اثرى در تاريخ سده اول اسلام و انساب عرب، تأليف [[احمد بن يحيى بلاذرى]] (د 279ق / 892م) است كه به زبان عربى و در نيمه دوم قرن سوم هجرى، نوشته شده است.
'''أنساب الأشراف''' یا جمل من انساب الاشراف، عنوان اثرى در تاريخ سده اول اسلام و انساب عرب، تأليف [[احمد بن يحيى بلاذرى]] (د 279ق / 892م) است كه به زبان عربى و در نيمه دوم قرن سوم هجرى، نوشته شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==کتاب، با مقدمه محقق، [[سهيل زكار]]، در اشاره به نكاتى پيرامون اثر آغاز و مطالب، در سيزده جلد، تنظيم شده است.
 
 
کتاب، با مقدمه محقق، [[سهيل زكار]]، در اشاره به نكاتى پيرامون اثر آغاز و مطالب، در سيزده جلد، تنظيم شده است.


اين کتاب كه مى‌توان آن را بزرگ‌ترين اثر تاريخى برجاى‌مانده از سده 3ق دانست، به‌رغم نامش، تنها نسب‌نامه نيست، بلكه موضوع نسب‌شناسى در برابر اطلاعات گران‌بهاى تاريخى و جنبه تاريخ‌نگارى آن، حجم اندكى را شامل مى‌شود. در واقع، اين اثر، يك دوره تاريخ سده اول هجرى بر مبناى انساب عرب است و مى‌توان گفت كه چنين شيوه‌اى در تاريخ‌نگارى مسلمانان در سده 3ق، به‌گونه‌اى كه بلاذرى در اين اثر در پيش گرفته، تكرار نشده است.
اين کتاب كه مى‌توان آن را بزرگ‌ترين اثر تاريخى برجاى‌مانده از سده 3ق دانست، به‌رغم نامش، تنها نسب‌نامه نيست، بلكه موضوع نسب‌شناسى در برابر اطلاعات گران‌بهاى تاريخى و جنبه تاريخ‌نگارى آن، حجم اندكى را شامل مى‌شود. در واقع، اين اثر، يك دوره تاريخ سده اول هجرى بر مبناى انساب عرب است و مى‌توان گفت كه چنين شيوه‌اى در تاريخ‌نگارى مسلمانان در سده 3ق، به‌گونه‌اى كه بلاذرى در اين اثر در پيش گرفته، تكرار نشده است.
خط ۶۸: خط ۶۲:
عنوان «اشراف» - با آنكه در قرون پس از بلاذرى، لفظ «شريف» بر منسوبان به اهل بيت پيامبر(ص) يا اعضاى قبيله قريش اطلاق مى‌شد - در اين کتاب، ناظر به گروه خاصى از اعراب نيست، بلكه به گفته محققان، اشراف در اينجا به‌طور مطلق بزرگان عرب و احتمالاً شامل كسانى است كه از نژاد خالص عرب بوده‌اند.
عنوان «اشراف» - با آنكه در قرون پس از بلاذرى، لفظ «شريف» بر منسوبان به اهل بيت پيامبر(ص) يا اعضاى قبيله قريش اطلاق مى‌شد - در اين کتاب، ناظر به گروه خاصى از اعراب نيست، بلكه به گفته محققان، اشراف در اينجا به‌طور مطلق بزرگان عرب و احتمالاً شامل كسانى است كه از نژاد خالص عرب بوده‌اند.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==کتاب، بدان گونه كه اينك در دست داريم، بدون مقدمه‌اى از نويسنده، چنين آغاز مى‌شود: «قال احمد بن يحيى بن جابر: اَخبرنى جماعة من اهل العلم بالكتب قالوا...» (7/1). مؤلف پس از بيان نسب نوح و فرزندان او، بلافاصله به ذكر انساب عرب پرداخته و از آنجا كه نسب پيامبر(ص) از عدنان آغاز مى‌شود، يك‌يك نياكان آن حضرت را نام برده و همراه آن، به اختصار از ديگر فرزندان عدنان سخن رانده است. بدين گونه، پس از ذكر انساب و اخبار مربوط به اجداد حضرت رسول(ص)، به سيره آن حضرت پرداخته و در پايان همين فصل، بخشى را نيز به «سقيفه» اختصاص داده است (259/2)، سپس دوباره از نياى پيامبر(ص)، عبدالمطلب، ياد مى‌كند و فرزندان او را يك‌يك نام مى‌برد و اخبار هريك را مى‌آورد.
 
 
کتاب، بدان گونه كه اينك در دست داريم، بدون مقدمه‌اى از نويسنده، چنين آغاز مى‌شود: «قال احمد بن يحيى بن جابر: اَخبرنى جماعة من اهل العلم بالكتب قالوا...» (7/1). مؤلف پس از بيان نسب نوح و فرزندان او، بلافاصله به ذكر انساب عرب پرداخته و از آنجا كه نسب پيامبر(ص) از عدنان آغاز مى‌شود، يك‌يك نياكان آن حضرت را نام برده و همراه آن، به اختصار از ديگر فرزندان عدنان سخن رانده است. بدين گونه، پس از ذكر انساب و اخبار مربوط به اجداد حضرت رسول(ص)، به سيره آن حضرت پرداخته و در پايان همين فصل، بخشى را نيز به «سقيفه» اختصاص داده است (259/2)، سپس دوباره از نياى پيامبر(ص)، عبدالمطلب، ياد مى‌كند و فرزندان او را يك‌يك نام مى‌برد و اخبار هريك را مى‌آورد.


اخبار مربوط به دوره خلافت على(ع)، پس از سيره نبوى، از بزرگ‌ترين بخش‌هاى انساب الاشراف است. پس از ذكر انساب و اخبار بنى هاشم بن عبدمناف (429/4)، به اخبار و انساب بنى عبدشمس بن عبدمناف مى‌پردازد و بدين گونه، نسب قريش پايان مى‌پذيرد.
اخبار مربوط به دوره خلافت على(ع)، پس از سيره نبوى، از بزرگ‌ترين بخش‌هاى انساب الاشراف است. پس از ذكر انساب و اخبار بنى هاشم بن عبدمناف (429/4)، به اخبار و انساب بنى عبدشمس بن عبدمناف مى‌پردازد و بدين گونه، نسب قريش پايان مى‌پذيرد.
خط ۱۰۱: خط ۹۲:
با آنكه برخى مؤلفان كهن، در آثار رجالى و جز آن به «انساب الاشراف» استناد كرده و از ستايش بلاذرى بازنايستاده‌اند و به قول [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، وى مورد اعتماد اهل سنت بوده، بااين‌همه، پنهان نمى‌توان كرد كه «انساب الاشراف» با همه بزرگى و شهرت، در مقايسه با اثر ديگر وى، «[[فتوح البلدان]]» - كه به قول مسعودى در تاريخ فتوحات، از آن بهتر سراغ نداريم (14/1) - رواج گسترده‌اى نداشته است. اين موضوع به متن اخبار کتاب بى‌ارتباط نيست؛ چه، به‌هرحال اين کتاب بسيار بيش از آثار مشابه، مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، شامل نزاع‌ها و جنگ‌هاى گسترده داخلى صدر اسلام است و اصحاب حديث، روايت اين گونه اخبار را چندان خوش نمى‌داشته‌اند؛ به‌ويژه كه «انساب الاشراف» با توجه به قدمت آن، حاوى برخى اخبار خاص تاريخى موردِ نظر شيعه، مانند يورش به بيت فاطمه زهرا(ع) در جريان بيعت ستاندن براى ابوبكر (268/2) يا واقعه غدير خم (356/2 - 357) و روايات بسيار در فضائل [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] (347/2) يا ذكر مفصل مطاعن عثمان (133/6) است كه در بحث‌هاى كلامى بعد، مورد استناد عالمانى چون [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از شيعه اماميه قرار گرفته است.
با آنكه برخى مؤلفان كهن، در آثار رجالى و جز آن به «انساب الاشراف» استناد كرده و از ستايش بلاذرى بازنايستاده‌اند و به قول [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، وى مورد اعتماد اهل سنت بوده، بااين‌همه، پنهان نمى‌توان كرد كه «انساب الاشراف» با همه بزرگى و شهرت، در مقايسه با اثر ديگر وى، «[[فتوح البلدان]]» - كه به قول مسعودى در تاريخ فتوحات، از آن بهتر سراغ نداريم (14/1) - رواج گسترده‌اى نداشته است. اين موضوع به متن اخبار کتاب بى‌ارتباط نيست؛ چه، به‌هرحال اين کتاب بسيار بيش از آثار مشابه، مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، شامل نزاع‌ها و جنگ‌هاى گسترده داخلى صدر اسلام است و اصحاب حديث، روايت اين گونه اخبار را چندان خوش نمى‌داشته‌اند؛ به‌ويژه كه «انساب الاشراف» با توجه به قدمت آن، حاوى برخى اخبار خاص تاريخى موردِ نظر شيعه، مانند يورش به بيت فاطمه زهرا(ع) در جريان بيعت ستاندن براى ابوبكر (268/2) يا واقعه غدير خم (356/2 - 357) و روايات بسيار در فضائل [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] (347/2) يا ذكر مفصل مطاعن عثمان (133/6) است كه در بحث‌هاى كلامى بعد، مورد استناد عالمانى چون [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از شيعه اماميه قرار گرفته است.


== وضعيت کتاب ==
== وضعيت کتاب ==از «انساب الاشراف»، نسخه‌هاى كامل متعددى در دست نيست يا هنوز شناسايى نشده است. گذشته از چند نسخه خطى پراكنده از چند بخش از کتاب، تاكنون دو نسخه كامل از آن، يكى در تركيه و ديگرى در مغرب شناسايى شده و همان‌ها اساس چاپ‌هاى كامل يا ناقص محققان اين کتاب قرار گرفته است.
 
 
از «انساب الاشراف»، نسخه‌هاى كامل متعددى در دست نيست يا هنوز شناسايى نشده است. گذشته از چند نسخه خطى پراكنده از چند بخش از کتاب، تاكنون دو نسخه كامل از آن، يكى در تركيه و ديگرى در مغرب شناسايى شده و همان‌ها اساس چاپ‌هاى كامل يا ناقص محققان اين کتاب قرار گرفته است.


گفتنى است كه تحقيق و چاپ كامل اين اثر، جزو برنامه‌هاى انتشارات جمعيت خاورشناسان آلمان قرار دارد. جز اينها، اين کتاب، موضوع پاره‌اى پژوهش‌هاى مستقل نيز قرار گرفته است و از آن ميان، اثر محمد جاسم حمادى مشهدانى به نام «موارد البلاذرى عن الاسرة الاموية في انساب الاشراف» در باب خاندان بنى‌اميه در اين کتاب، مفصل‌تر است. در مقدمه مفصل اين کتاب دو جلدى، گزارش جامعى از زندگى بلاذرى، شيوخ و آثار او و نيز سابقه تاريخ‌نگارى و نسب‌نگارى در اسلام، ارائه شده است (مكه، 1407ق / 1986م).
گفتنى است كه تحقيق و چاپ كامل اين اثر، جزو برنامه‌هاى انتشارات جمعيت خاورشناسان آلمان قرار دارد. جز اينها، اين کتاب، موضوع پاره‌اى پژوهش‌هاى مستقل نيز قرار گرفته است و از آن ميان، اثر محمد جاسم حمادى مشهدانى به نام «موارد البلاذرى عن الاسرة الاموية في انساب الاشراف» در باب خاندان بنى‌اميه در اين کتاب، مفصل‌تر است. در مقدمه مفصل اين کتاب دو جلدى، گزارش جامعى از زندگى بلاذرى، شيوخ و آثار او و نيز سابقه تاريخ‌نگارى و نسب‌نگارى در اسلام، ارائه شده است (مكه، 1407ق / 1986م).
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش