۱۰۲٬۱۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR14355J1.jpg | | تصویر =NUR14355J1.jpg | ||
خط ۷: | خط ۶: | ||
[[صالح، مخیمر]] (محقق) | [[صالح، مخیمر]] (محقق) | ||
[[ابن ابیحجله، احمد بن یحیی]] ( | [[ابن ابیحجله، احمد بن یحیی]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14355AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14355AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14355 | |||
| کتابخوان همراه نور =14355 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|سلوة الحزين (ابهام زدایی)}} | |||
'''سلوة الحزين فى موت البنين'''، اثر [[ابن ابیحجله، احمد بن یحیی|شهابالدين، احمد بن يحيى بن ابىبكر]]، معروف به ابن ابى حجله تلمسانى، با تحقيق و تصحيح دكتر مخيمر صالح، مجموعهاى از روايات، حكايات، امثال و اشعارى است كه پيرامون مرگ، از دست دادن عزيزان، فانى بودن دنيا و... مىباشد. | '''سلوة الحزين فى موت البنين'''، اثر [[ابن ابیحجله، احمد بن یحیی|شهابالدين، احمد بن يحيى بن ابىبكر]]، معروف به ابن ابى حجله تلمسانى، با تحقيق و تصحيح دكتر مخيمر صالح، مجموعهاى از روايات، حكايات، امثال و اشعارى است كه پيرامون مرگ، از دست دادن عزيزان، فانى بودن دنيا و... مىباشد. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده و مطالب، در هشت باب، تنظيم يافته است. | كتاب، با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده و مطالب، در هشت باب، تنظيم يافته است. | ||
نویسنده، در ابتدا، راوى روايت را نام برده، سپس روايت را نقل كرده و پس از آن، منابع حديث را ذكر نموده است. در مواردى نيز، به توضيح و تشريح كلمات يا فرازهايى از روايت كه به نظرش نيازمند توضيح بودهاند، پرداخته است. | |||
برخى از روايات نقل شده در كتاب، از لحاظ مضمون و سلسله سند، ضعيف مىنمايد و از آنجا كه افراد ضعيف و | برخى از روايات نقل شده در كتاب، از لحاظ مضمون و سلسله سند، ضعيف مىنمايد و از آنجا كه افراد ضعيف و مشکوک ى همچون ابوهريره و... در سلسله سند بعضى از روايات وجود دارد، در صحت و سقم برخى از آنها، بايد دقت زيادى شود. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
محقق، در مقدمه خود، پس از ارائه شرح حال مختصرى از مؤلف، به نسخ متعدد موجود از كتاب اشاره كرده و مقدمه مؤلف، به بيان موضوع ابواب، اختصاص يافته است. | محقق، در مقدمه خود، پس از ارائه شرح حال مختصرى از مؤلف، به نسخ متعدد موجود از كتاب اشاره كرده و مقدمه مؤلف، به بيان موضوع ابواب، اختصاص يافته است. | ||
در باب اول، رواياتى كه مربوط به مرگ فرزند مىباشد، در چهار فصل زير، گردآورى شده است: | در باب اول، رواياتى كه مربوط به مرگ فرزند مىباشد، در چهار فصل زير، گردآورى شده است: | ||
الف) رواياتى كه در آنها به مرگ يا سقط يك فرزند اشاره شده است. در روايتى در اين فصل كه از معاويه بن قرة بن اياس بن هلال مزنى از ابوايوب انصارى نقل شده، چنين آمده است كه روزى مردى، در حالى كه كودكى خردسال به همراه داشت، نزد رسول خدا(ص) آمد. رسولالله(ص) فرمود: آيا دوستش دارى؟ گفت: پدر و مادرم فداى شما، همچنان كه شما را دوست دارم، او را نيز دوست دارم. پس از چندى، پيامبر(ص) سراغ وى را از اصحاب گرفت و ايشان گفتند كه فرزندش مرده است. هنگامى كه وى نزد پيامبر(ص) آمد، ايشان به او فرمودند: آيا خوشحال نيستى از اينكه بابى از ابواب بهشت نماند مگر آنكه | الف) رواياتى كه در آنها به مرگ يا سقط يك فرزند اشاره شده است. در روايتى در اين فصل كه از معاويه بن قرة بن اياس بن هلال مزنى از ابوايوب انصارى نقل شده، چنين آمده است كه روزى مردى، در حالى كه كودكى خردسال به همراه داشت، نزد رسول خدا(ص) آمد. رسولالله(ص) فرمود: آيا دوستش دارى؟ گفت: پدر و مادرم فداى شما، همچنان كه شما را دوست دارم، او را نيز دوست دارم. پس از چندى، پيامبر(ص) سراغ وى را از اصحاب گرفت و ايشان گفتند كه فرزندش مرده است. هنگامى كه وى نزد پيامبر(ص) آمد، ايشان به او فرمودند: آيا خوشحال نيستى از اينكه بابى از ابواب بهشت نماند مگر آنكه برایت گشوده شود(براى صبر بر مرگ فرزند). اصحاب پرسيدند: آيا فقط براى او چنين است يا اگر ما هم در مرگ فرزند شكيبا باشيم، چنين مىشود؛ ايشان فرمودند: اين حكم، براى همه است. | ||
ب) رواياتى كه مربوط به مرگ دو فرزند مىباشد. از ابى ثعلبه اشجعى نقل شده است كه به پيامبر(ص) گفتم: يا رسولالله(ص)، من دو فرزند داشتم كه پس از اسلام آوردنم، مردند؛ ايشان فرمودند: هر كس كه دو فرزندش در اسلام بميرند، خداوند هر دوى آنان را به فضل و كرمش وارد جنت خواهد نمود. | ب) رواياتى كه مربوط به مرگ دو فرزند مىباشد. از ابى ثعلبه اشجعى نقل شده است كه به پيامبر(ص) گفتم: يا رسولالله(ص)، من دو فرزند داشتم كه پس از اسلام آوردنم، مردند؛ ايشان فرمودند: هر كس كه دو فرزندش در اسلام بميرند، خداوند هر دوى آنان را به فضل و كرمش وارد جنت خواهد نمود. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۰: | ||
در حكايت ديگرى، از ابوعلى رازى نقل شده كه گفته است: حدود سى سال مصاحب فضيل بن عياض بودم و در اين مدت، خنده و تبسمى از وى نديدم، مگر روزى كه فرزندش مرد؛ وقتى علت لبخند او را در آن هنگام جويا شدم، گفت: خداوند امرى را پسنديد و من پسنديدم آنچه را او مىخواست. | در حكايت ديگرى، از ابوعلى رازى نقل شده كه گفته است: حدود سى سال مصاحب فضيل بن عياض بودم و در اين مدت، خنده و تبسمى از وى نديدم، مگر روزى كه فرزندش مرد؛ وقتى علت لبخند او را در آن هنگام جويا شدم، گفت: خداوند امرى را پسنديد و من پسنديدم آنچه را او مىخواست. | ||
ابومسلم خولانى، سعيد بن جبير تابعى، انس بن مالك، عبدالله بن مطرف بن شخير عامرى، [[ | ابومسلم خولانى، سعيد بن جبير تابعى، انس بن مالك، عبدالله بن مطرف بن شخير عامرى، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، عبدالله بن عامر بن كريز بن ربيعه اموى، عمر بن عبدالعزيز بن مروان و... از جمله كسانى هستند كه حكاياتى از ايشان در اين قسمت نقل گرديده است. | ||
باب سوم، اختصاص يافته به حكايات، روايات و تفاسيرى از آنچه پيرامون «صبر جميل و اجز جزيل» گفته شده است. | باب سوم، اختصاص يافته به حكايات، روايات و تفاسيرى از آنچه پيرامون «صبر جميل و اجز جزيل» گفته شده است. | ||
خط ۷۰: | خط ۶۶: | ||
در روايتى زيبا از پيامبر(ص) به نقل از ام سلمه، چنين آمده است: بندهاى از بندگان خدا نيست كه هنگام مصيبت بگويد: «انا لله و انا اليه راجعون، پروردگارا، به صبر بر مصيبتم اجر بده و در عوض، خيرى به من عطا فرما»، مگر آنكه خداوند به وى، اجر و خيرى عطا نمايد. | در روايتى زيبا از پيامبر(ص) به نقل از ام سلمه، چنين آمده است: بندهاى از بندگان خدا نيست كه هنگام مصيبت بگويد: «انا لله و انا اليه راجعون، پروردگارا، به صبر بر مصيبتم اجر بده و در عوض، خيرى به من عطا فرما»، مگر آنكه خداوند به وى، اجر و خيرى عطا نمايد. | ||
باب چهارم، بيشتر اختصاص به ابياتى يافته كه پيرامون مرگ و تأسى به گذشتگان، | باب چهارم، بيشتر اختصاص به ابياتى يافته كه پيرامون مرگ و تأسى به گذشتگان، مخصوصاً پيامبر(ص)، در مواجه با اين پديده، سروده شدهاند. اين ابيات، از شاعران و بزرگانى همچون متنبى، ابوجعفر احمد بن عبدالله بن هريره تطيلى، معروف به ابى جعفر اعمى، مدائنى، حضرت فاطمه(س)(كه در وفات پيامبر(ص) سروده شده است)، معتمد على الله ابوقاسم محمد بن معتضد بن عباد، محمد بن عبدون بن قائم خزرجى، اسود بن يعفر، قس بن ساعده ايادى، مىباشند. | ||
در باب پنجم، مطالب و ابياتى بيان شده است كه مربوط به دنيا و احوال آن، همچون زودگذر بودن، بىوفايى، فراز و نشيب داشتن و... مىباشد؛ از جمله كسانى كه مطالبى از آنها نقل شده، مىتوان به مأمون عباسى، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، خليل بن احمد، حسن بصرى، عامر بن شراحبيل ابوعمرو، طرفة بن عمرو بن عبدبكرى، عمر بن محمد بن حسن ابوحفص، | در باب پنجم، مطالب و ابياتى بيان شده است كه مربوط به دنيا و احوال آن، همچون زودگذر بودن، بىوفايى، فراز و نشيب داشتن و... مىباشد؛ از جمله كسانى كه مطالبى از آنها نقل شده، مىتوان به مأمون عباسى، [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، خليل بن احمد، حسن بصرى، عامر بن شراحبيل ابوعمرو، طرفة بن عمرو بن عبدبكرى، عمر بن محمد بن حسن ابوحفص، هبةالله بن جعفر بن سناء الملك، ابوسعادات اسعد بن يحيى بن موسى بن منصور بن عبدالعزيز، احمد بن محمد بن حسين ابوبكر ناصح، ناصرالدين نقيب، نصير بن احمد بن على حمامى، شيخ شرفالدين ابوصيرى، اشاره كرد. | ||
باب ششم، پيرامون، حكم گريه كردن و نوحهسرايى در فقدان عزيزان مىباشد. | باب ششم، پيرامون، حكم گريه كردن و نوحهسرايى در فقدان عزيزان مىباشد. نویسنده در اين فصل، مطالبى را عنوان نموده كه در آنها، به بيان موارد منع يا جواز گريه و نوحه، پرداخته شده است. | ||
باب هفتم، درباره نحوه عزادارى هنگام مرگ عزيزان، مطالبى مطرح گرديده و در آخرين فصل، مرثيههايى از شعراى معروف، | باب هفتم، درباره نحوه عزادارى هنگام مرگ عزيزان، مطالبى مطرح گرديده و در آخرين فصل، مرثيههايى از شعراى معروف، مخصوصاً مرثيه مشهور التهامى، آمده است. از ديگر شاعرانى كه مرثيهاى از آنها ذكر شده، مىتوان از شيخ جمالالدين بن نباته مصرى، شيخ شرفالدين ابوصيرى، ابوتمام، متنبى، ابوالفضل جعفر بن شمس الخلافه، ملقب به مجدالدين، نابغه، خويلد بن خالد بن محرث بن زيد بن مخزوم هذلى، عبدالله بن اهتم، ابوالعتاهيه، محمد بن عبدالملك بن صالح بن على بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب و متمم بن نويرة بن جمرة بن شداد يربوعى، نام برد. | ||
از جمله ويژگىهاى كتاب، اين است كه حد و مرز مشخص و معينى بين مطالب مطرح شده در فصول آن، وجود نداشته و برخى از مطالب آن، متداخل و در هم مىباشد. | از جمله ويژگىهاى كتاب، اين است كه حد و مرز مشخص و معينى بين مطالب مطرح شده در فصول آن، وجود نداشته و برخى از مطالب آن، متداخل و در هم مىباشد. | ||
خط ۹۳: | خط ۸۹: | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |