۱۵٬۴۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'معرفى اجمالى' به '') |
جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ') |
||
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR17895J1.jpg | |||
| عنوان =الأخلاق في الإسلام و الفلسفة القدیمة | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[سحمرانی، اسعد]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 247/8 /س3الف3 | |||
| | | موضوع = | ||
اخلاق اسلامی | |||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
اخلاق اسلامی - فلسفه | اخلاق اسلامی - فلسفه | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | دار النفائس | ||
| مکان نشر =بیروت - لبنان | |||
| سال نشر = 1408 ق یا 1988 م | |||
|مکان نشر | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE17895AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
|سال نشر | | کتابخانۀ دیجیتال نور =17895 | ||
| کتابخوان همراه نور =17895 | |||
| | | کد پدیدآور = | ||
| | | پس از = | ||
| | | پیش از = | ||
| | }} | ||
'''الأخلاق في الإسلام و الفلسفة القديمة'''، اثر دكتر [[سحمرانی، اسعد|اسعد سحمرانى]] (استاد فلسفه دانشگاه بيروت)، مقايسه بين اخلاق اسلامى و اخلاق مطرحشده در فلسفه قديم، از جمله مكاتب هندى و يونانى، است كه به زبان عربى و در سال 1408ق / 1987م نوشته شده است. | |||
'''الأخلاق في الإسلام و الفلسفة القديمة'''، اثر دكتر اسعد | |||
==ساختار== | |||
كتاب با مقدمه مؤلف در بيان اهميت اخلاق آغاز و مطالب در چهار فصل، ارائه شده است. | كتاب با مقدمه مؤلف در بيان اهميت اخلاق آغاز و مطالب در چهار فصل، ارائه شده است. | ||
نویسنده در ابتدا، به تعريف علم اخلاق پرداخته، ضمن بررسى اخلاق در مكاتبى همچون براهمه، بوديسم و متفكران يونانى، پايههاى اخلاق اسلامى را مطرح و در نهایت، ديدگاه برخى از متفكران جهان اسلام پيرامون مسئله اخلاق را تشريح كرده است. | |||
==گزارش محتوا== | |||
در فصل اول، در پنج قسمت زير، كلياتى پيرامون علم اخلاق بيان شده است: | در فصل اول، در پنج قسمت زير، كلياتى پيرامون علم اخلاق بيان شده است: | ||
قسمت اول، به مقالهاى با عنوان «الاخلاق من موضوعات الفلسفة» اختصاص يافته است. در | قسمت اول، به مقالهاى با عنوان «الاخلاق من موضوعات الفلسفة» اختصاص يافته است. در این مقاله، مادر ساير علوم بودن فلسفه، مسئلهاى قابل قبول همگان قلمداد شده و با این پيشفرض، ثابت گرديده كه علم اخلاق نيز از جمله موضوعات مطرحشده در فلسفه مىباشد. | ||
در قسمت دوم، علم اخلاق، تحديد و تعريف شده است. اخلاق، جمع «خلق» بوده و | در قسمت دوم، علم اخلاق، تحديد و تعريف شده است. اخلاق، جمع «خلق» بوده و نویسنده به نقل از «[[لسان العرب]]»، آن را به طبع و سجيهاى تعريف كرده كه مختص نفس و باطن انسانى بوده و معتقد است اوصاف و معانى آن نيز، مختص به همان نفس انسانى است. به اعتقاد وى، اخلاق از جمله مباحث مربوط به فلسفه عمليه بوده و معيار فضايل انسانى است. | ||
تعاريف ديگرى نيز از اخلاق، از «البستانى» و «موسوعة المورد»، مورد بررسى قرار گرفته است. | تعاريف ديگرى نيز از اخلاق، از «البستانى» و «موسوعة المورد»، مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
در قسمت سوم، اخلاق انسانى و لزوم رعايت آن در اجتماع، مورد بحث قرار گرفته است. به باور | در قسمت سوم، اخلاق انسانى و لزوم رعايت آن در اجتماع، مورد بحث قرار گرفته است. به باور نویسنده، نياز به اخلاق، از لحاظ علمى و عملى، از نخستين لحظات زندگى آدمى، احساس مىشود؛ از همان زمانى كه انسان، صداى ضمير و وجدان خويش مبنى بر مراقبت از نفس، تربيت آن، احترام به ديگران و كمك به مردم را مىشنود. | ||
در قسمت چهارم، رابطه علم اخلاق با ساير علوم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. | در قسمت چهارم، رابطه علم اخلاق با ساير علوم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده معتقد است علم اخلاق، بهصورت كلى، با ديگر علوم، مخصوصاً علم لغت، مرتبط مىباشد. | ||
در قسمت پنجم، اخلاق، ضرورت و نياز عصر حاضر دانسته شده است. به نظر وى، مشكل اصلى جهان معاصر، | در قسمت پنجم، اخلاق، ضرورت و نياز عصر حاضر دانسته شده است. به نظر وى، مشكل اصلى جهان معاصر، مخصوصاً جوامع غربى و اروپايى، دورى از سجاياى اخلاقى و عدم پايبندى به موازين اخلاق مىباشد. | ||
در فصل دوم، در دو قسمت زير، علم اخلاق در فلسفه قديم، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: | در فصل دوم، در دو قسمت زير، علم اخلاق در فلسفه قديم، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: | ||
در قسمت اول، اخلاق نزد جوامعى هندى، از جمله براهمه و بوديسم، بررسى شده است. به اعتقاد | در قسمت اول، اخلاق نزد جوامعى هندى، از جمله براهمه و بوديسم، بررسى شده است. به اعتقاد نویسنده، در اخلاق براهمه، تمركز و توجه اصلى، بر روى تزكيه روح و سعى در قرب هرچه بيشتر به الهه خالق، بهوسيله ترك هواهاى نفسانى و شهوات مىباشد و لذا در زندگى این گروه، شاهد رهبانيت و انزوا مىباشيم، اما اهتمام اصلى بودا، حل مشكلات و نيازمندىهاى مردم بوده و در حقيقت، سير اصلى دعوت وى بر خط اصلاح امور اجتماعى و اقتصادى مردم مىباشد و به اعتقاد نویسنده، علت اصلى عدم دعوت بودا به ترك دنيا، تخلى از شئونات آن و اتخاذ رهبانيت، همين خط سير مىباشد. | ||
در سؤالى كه | در سؤالى كه یکى از شاگردان بودا مبنى بر واجباتى كه بر گردن انسان مىباشد و نيز، ضوابط سلوكيه كه آدمى را به حيات مىرساند، از او پرسيده، وى پنج وصيت به او كرده است: | ||
1. هيچكس را به قتل نرسان؛ | 1. هيچكس را به قتل نرسان؛ | ||
2. از كسى چيزى | 2. از كسى چيزى نگیر، مگر آنكه خودش آن را عطا كند؛ | ||
3. هرگز به كسى دروغ نگو؛ | 3. هرگز به كسى دروغ نگو؛ | ||
خط ۷۹: | خط ۶۰: | ||
4. هيچگاه مسكرى ننوش؛ | 4. هيچگاه مسكرى ننوش؛ | ||
5. به دنبال پليدى و | 5. به دنبال پليدى و ناپاکى، نباش. | ||
در قسمت دوم، از ديدگاه فلاسفه يونانى، از جمله سقراط، افلاطون و [[ارسطو]]طاليس، به منظر اخلاق، نگريسته شده است. به اعتقاد | در قسمت دوم، از ديدگاه فلاسفه يونانى، از جمله سقراط، افلاطون و [[ارسطو]]طاليس، به منظر اخلاق، نگريسته شده است. به اعتقاد نویسنده، سقراط، مكان رفيعى را برای معرفت و اخلاق در فلسفه خويش قائل شده و عبارت مشهور «علم، فضيلت و جهل، رذيله است»، مربوط به وى مىباشد. افلاطون نيز قائل به حيات سابق نفس در عالم خدايان - كه خود نام «عالم مُثُل» را بر آن نهاده است - بوده و نویسنده اقدام به تشريح و توضيح عقايد وى در این چهارچوب كرده است. | ||
[[ارسطو]]، استاد اسكندر و مؤسس فلسفه مشائيه مىباشد. وى قائل است كه انسان مدنى الطبع بوده و | [[ارسطو]]، استاد اسكندر و مؤسس فلسفه مشائيه مىباشد. وى قائل است كه انسان مدنى الطبع بوده و این فطرت، مشوق انسان برای زندگى و شركت در اجتماع است و این شوق، وى را بهسوى سعى در تكامل و تأمين احتياجات و لوازم تأمين سعادت فردى و اجتماعى، سوق مىدهد. | ||
در فصل سوم، اساس و پايههاى اخلاق در دين اسلام، محور مباحث مىباشد. | در فصل سوم، اساس و پايههاى اخلاق در دين اسلام، محور مباحث مىباشد. این فصل، در سه قسمت زير، تنظيم شده است: | ||
در قسمت اول، افضليت اخلاق اسلامى، نسبت به اخلاقى كه در ساير مكاتب و مذاهب وجود دارد مطرح شده است. انسان از ديدگاه دين اسلام، خليفه خدا بر روى زمين بوده و لذا مكلف به وظايفى است و از جمله | در قسمت اول، افضليت اخلاق اسلامى، نسبت به اخلاقى كه در ساير مكاتب و مذاهب وجود دارد مطرح شده است. انسان از ديدگاه دين اسلام، خليفه خدا بر روى زمين بوده و لذا مكلف به وظايفى است و از جمله رسالتهایى كه بر دوش دارد، امر به معروف و نهى از منكر است و نویسنده معتقد است این خود بهترين عامل اشاعه و گسترش اخلاق در جامعه مىباشد. | ||
در قسمت دوم، نظريات مطرحشده در اخلاق اسلامى، مورد بحث قرار گرفته است. به اعتقاد | در قسمت دوم، نظريات مطرحشده در اخلاق اسلامى، مورد بحث قرار گرفته است. به اعتقاد نویسنده، اخلاق اسلامى، مبتنى بر ايثار، تزكيه و تهذيب نفس بهوسيله فضائل و سلوك در مسير الهى مىباشد. | ||
در قسمت سوم، ارزشهاى اخلاقى در اسلام، تبيين و تشريح شده است. | در قسمت سوم، ارزشهاى اخلاقى در اسلام، تبيين و تشريح شده است. این ارزشها به نظر نویسنده عبارتند از: | ||
1. برادرى؛ | 1. برادرى؛ | ||
خط ۱۰۷: | خط ۸۸: | ||
7. صدق و راستگويى. | 7. صدق و راستگويى. | ||
در آخرين فصل، | در آخرين فصل، نمونههایى از مباحث متفكران اسلامى از جمله مسكويه و [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، پيرامون تفكر اخلاقى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. | ||
بنا بر نظريه مسكويه، علم اخلاق، از مهمترين مباحثى است كه نيازمند اهتمام و عنايت ويژه مىباشد، زيرا به اعتقاد وى، اخلاق پايه سلوك انسان و روشنىبخش طريق ايصال به رشد و هدايت بوده و تجاوز انسان از معيارهاى خلق سليم و روشهاى اخلاقى، باعث گمراهى و ضلالت آدمى است. | بنا بر نظريه مسكويه، علم اخلاق، از مهمترين مباحثى است كه نيازمند اهتمام و عنايت ويژه مىباشد، زيرا به اعتقاد وى، اخلاق پايه سلوك انسان و روشنىبخش طريق ايصال به رشد و هدايت بوده و تجاوز انسان از معيارهاى خلق سليم و روشهاى اخلاقى، باعث گمراهى و ضلالت آدمى است. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۹۵: | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب و نيز فهرست مصادر و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است. | |||
فهرست مطالب و نيز فهرست مصادر و مآخذ مورد استفاده | |||
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است. | پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است. | ||
== منابع مقاله == | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن كتاب. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]] | [[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]] |