جامی، عبدالرحمن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ي' به '، ي'
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق')
جز (جایگزینی متن - '،ي' به '، ي')
خط ۳۹: خط ۳۹:
==کسب علم و دانش==
==کسب علم و دانش==


جامى در سنين كودكى همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به كسب علوم دينى و ادبى كرد.از اوايل حال استعداد عجيبى در فهم مسائل علمى از خود نشان مى‌داد و در طى چند سال در علوم نقلى و عقلى متبحر شد.صفى‌الدين على در رشحات عين الحيات،يكى از كتابهاى معتبر در شرح حال جامى، نقل مى‌كند كه در جوانى حتى در علم نجوم با بزرگان نامدار عصر خود مثل قاضى‌زاده رومى همپايه شد.
جامى در سنين كودكى همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به كسب علوم دينى و ادبى كرد.از اوايل حال استعداد عجيبى در فهم مسائل علمى از خود نشان مى‌داد و در طى چند سال در علوم نقلى و عقلى متبحر شد.صفى‌الدين على در رشحات عين الحيات، يكى از كتابهاى معتبر در شرح حال جامى، نقل مى‌كند كه در جوانى حتى در علم نجوم با بزرگان نامدار عصر خود مثل قاضى‌زاده رومى همپايه شد.


در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغ‌بيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند، چنين مى‌نويسد: مدتى قوشچى را «مسئله‌اى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمى‌گشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى) رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است».
در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغ‌بيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند، چنين مى‌نويسد: مدتى قوشچى را «مسئله‌اى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمى‌گشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى) رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است».
خط ۵۳: خط ۵۳:
در كتاب جامى از «استادان معنوى جامى» سخن رفته است‌ص 66-76، و همانطور كه استاد حكمت تصريح كرده است جامى در طول عمر خود نسبت به دو نفر از بزرگان مشايخ نقشبندى ارادت تمام داشته است.يكى از آنان خواجه سعد‌الدين است، كه نام وى قبلا ذكر شد، و ديگرى خواجه نصير‌الدين عبيد الله-معروف به خواجه احرار(م 895)-كه جامى به اسم او مثنوى تحفة الاحرار را سروده است و همه جا از او به عنوان استاد و «مخدوم» خود ياد مى‌كند. ليكن تا آنجا كه بر نگارنده معلوم است هيچ كس تا كنون ارتباط اين دو مرشد را با يكديگر شرح نداده است.اين امر را خود جامى در نفحات الانس روشن مى‌كند:پس از ذكر سال وفات خواجه سعد‌الدين مى‌گويد،«امروز مظهر آيات و مجمع كرامات و ولايات طبقه خواجگان و رابطه التيام و واسطه انتظام سلسله شريفه ايشان قدس الله تعالى اسرارهم حضرت خواجه (يعنى عبيد الله) و مخلصان و نيازمندان ايشان‌اند». از اين عبارت معلوم مى‌شود كه در حدود سال 883(سال تحرير كتاب نفحات الانس) مرشد طريقه نقشبندى و جانشين خواجه سعد‌الدين خواجه احرار بوده است.
در كتاب جامى از «استادان معنوى جامى» سخن رفته است‌ص 66-76، و همانطور كه استاد حكمت تصريح كرده است جامى در طول عمر خود نسبت به دو نفر از بزرگان مشايخ نقشبندى ارادت تمام داشته است.يكى از آنان خواجه سعد‌الدين است، كه نام وى قبلا ذكر شد، و ديگرى خواجه نصير‌الدين عبيد الله-معروف به خواجه احرار(م 895)-كه جامى به اسم او مثنوى تحفة الاحرار را سروده است و همه جا از او به عنوان استاد و «مخدوم» خود ياد مى‌كند. ليكن تا آنجا كه بر نگارنده معلوم است هيچ كس تا كنون ارتباط اين دو مرشد را با يكديگر شرح نداده است.اين امر را خود جامى در نفحات الانس روشن مى‌كند:پس از ذكر سال وفات خواجه سعد‌الدين مى‌گويد،«امروز مظهر آيات و مجمع كرامات و ولايات طبقه خواجگان و رابطه التيام و واسطه انتظام سلسله شريفه ايشان قدس الله تعالى اسرارهم حضرت خواجه (يعنى عبيد الله) و مخلصان و نيازمندان ايشان‌اند». از اين عبارت معلوم مى‌شود كه در حدود سال 883(سال تحرير كتاب نفحات الانس) مرشد طريقه نقشبندى و جانشين خواجه سعد‌الدين خواجه احرار بوده است.


در جاى ديگر در نفحات الانس ضمن شرح حال شيخ سعد‌الدين سعيد فرغانى جامى از كتاب او به اسم مناهج العباد الى المعاد، كه آن «ما لا بد هر طالب و مريد است»، درباره انواع انتساب مريدان به مشايخ نقل قول مى‌كند.از اينجا مى‌توانيم نتيجه بگيريم كه انتساب جامى به خواجه سعد‌الدين از نوع «خرقه ارادت گرفتن» بوده است، «كه آن را جز از يك شيخ ستدن روا نباشد».و اين نوع معمولا با نوع ديگر انتساب، يعنی «تلقين ذكر»، توأم است.و انتساب او به خواجه احرار از نوع سومى بوده،يعنى «به صحبت و خدمت و تأدب به آن»، زيرا «در نسبت خرقه ارادت و نسبت تلقين ذكر از دو شيخ گرفتن مذموم است، اما در نسبت صحبت محمود است، ليكن به شرط اجازت يا فوت شيخ اول».
در جاى ديگر در نفحات الانس ضمن شرح حال شيخ سعد‌الدين سعيد فرغانى جامى از كتاب او به اسم مناهج العباد الى المعاد، كه آن «ما لا بد هر طالب و مريد است»، درباره انواع انتساب مريدان به مشايخ نقل قول مى‌كند.از اينجا مى‌توانيم نتيجه بگيريم كه انتساب جامى به خواجه سعد‌الدين از نوع «خرقه ارادت گرفتن» بوده است، «كه آن را جز از يك شيخ ستدن روا نباشد».و اين نوع معمولا با نوع ديگر انتساب، يعنی «تلقين ذكر»، توأم است.و انتساب او به خواجه احرار از نوع سومى بوده، يعنى «به صحبت و خدمت و تأدب به آن»، زيرا «در نسبت خرقه ارادت و نسبت تلقين ذكر از دو شيخ گرفتن مذموم است، اما در نسبت صحبت محمود است، ليكن به شرط اجازت يا فوت شيخ اول».


آثار جامى در عرفان نظرى ثمره رابطه او با تصوف است، زيرا بدون آن رابطه او نمى‌توانست كتبى مانند لوامع و لوايح را با آن وضوح و زيبائى و سلاست نثر بنويسد، چنانكه خود مى‌گويد،«باعث بر تسويد اوراق در باب تصوف آن بود كه در مبادى حال كه در سخنان اين طايفه شروع كرديم، فهم مقاصد قوم(يعنى صوفيه)
آثار جامى در عرفان نظرى ثمره رابطه او با تصوف است، زيرا بدون آن رابطه او نمى‌توانست كتبى مانند لوامع و لوايح را با آن وضوح و زيبائى و سلاست نثر بنويسد، چنانكه خود مى‌گويد،«باعث بر تسويد اوراق در باب تصوف آن بود كه در مبادى حال كه در سخنان اين طايفه شروع كرديم، فهم مقاصد قوم(يعنى صوفيه)
خط ۸۳: خط ۸۳:
در تقسيم بندى آثار جامى به سه بخش عمده توجه مى‌شود:
در تقسيم بندى آثار جامى به سه بخش عمده توجه مى‌شود:


اول ادبيات به معنى متداول لفظ،يعنى شعر و انشاء و نثرهاى ادبى؛
اول ادبيات به معنى متداول لفظ، يعنى شعر و انشاء و نثرهاى ادبى؛


دوم علوم نقلى(قرآن، حديث، سيره، فقه، تصوف، علوم زبان)،
دوم علوم نقلى(قرآن، حديث، سيره، فقه، تصوف، علوم زبان)،
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
#رساله در عروض، حدود سى صفحه (35،29،32).
#رساله در عروض، حدود سى صفحه (35،29،32).
#رساله كبير در معما موسوم به حليه حلل،856، در حدود 80 ص.منتخب و تحريرى است از كتاب حلل مطرز در معما و لغز از شريف‌الدين على يزدى(31، 9،27).
#رساله كبير در معما موسوم به حليه حلل،856، در حدود 80 ص.منتخب و تحريرى است از كتاب حلل مطرز در معما و لغز از شريف‌الدين على يزدى(31، 9،27).
#رساله متوسط در معما،يا طبق بعضى از نسخه‌هاى خطى، مختصرى در بيان قواعد معما، حدود 35 ص(32،27،29).
#رساله متوسط در معما، يا طبق بعضى از نسخه‌هاى خطى، مختصرى در بيان قواعد معما، حدود 35 ص(32،27،29).
#رساله صغير در معما، حدود 30 ص(33،10،30).
#رساله صغير در معما، حدود 30 ص(33،10،30).
#رساله منظومه اصغر در معما،890، چاپى، حدود 6 صدر 68 بيت (34،28،31).
#رساله منظومه اصغر در معما،890، چاپى، حدود 6 صدر 68 بيت (34،28،31).
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
#:آغاز:الحمد لله الذى تجلى بذاته لذاته، فتعين فى باطن علمه مجالى ذاته و صفاته،ثم انعكست آثار تلك المجالى...
#:آغاز:الحمد لله الذى تجلى بذاته لذاته، فتعين فى باطن علمه مجالى ذاته و صفاته،ثم انعكست آثار تلك المجالى...
#:انجام: فيمكن أن يكون الصادر أولا بالوجود العينى أكثر من واحد، كما ذهب إليه الصوفية الموحدة قدس الله أسرارهم.
#:انجام: فيمكن أن يكون الصادر أولا بالوجود العينى أكثر من واحد، كما ذهب إليه الصوفية الموحدة قدس الله أسرارهم.
#شرح فصوص الحكم(عربى)،896، چاپى، حدود 300 ص.آخرين اثر مهم عرفانى جامى است.اين مسئله جالب توجه و حاكى از مسلك جامى است كه اولين و آخرين اثر عرفانى او،يعنى نقد النصوص و شرح فصوص، هر دو مستقيما يا من غير مستقيم در شرح كتاب فصوص الحكم است.در بخش پنجم اين مقدمه به تفصيل راجع به اين كتاب سخن خواهيم راند(4،-،18 و 37).
#شرح فصوص الحكم(عربى)،896، چاپى، حدود 300 ص.آخرين اثر مهم عرفانى جامى است.اين مسئله جالب توجه و حاكى از مسلك جامى است كه اولين و آخرين اثر عرفانى او، يعنى نقد النصوص و شرح فصوص، هر دو مستقيما يا من غير مستقيم در شرح كتاب فصوص الحكم است.در بخش پنجم اين مقدمه به تفصيل راجع به اين كتاب سخن خواهيم راند(4،-،18 و 37).
#:آغاز:الحمد لله الذى زين خواتم قلوب أولى الهمم بفصوص فصوص الحكم و ختم بها باب النبوة...
#:آغاز:الحمد لله الذى زين خواتم قلوب أولى الهمم بفصوص فصوص الحكم و ختم بها باب النبوة...
#:انجام:لقد وفق للفراق عن فك ختام هذه الفصوص و كشف إيهام هذه النصوص العبد...عبدالرحمن بن أحمد الجامى...غرة جمادى الأولى المنتظمة فى سلك شهور سنة 896.و الله اعلم.
#:انجام:لقد وفق للفراق عن فك ختام هذه الفصوص و كشف إيهام هذه النصوص العبد...عبدالرحمن بن أحمد الجامى...غرة جمادى الأولى المنتظمة فى سلك شهور سنة 896.و الله اعلم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش