۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR03787J1.jpg | |||
| عنوان =في ظل أصول الإسلام | |||
| عنوانهای دیگر =دراسه شامله لمسأله التوحید و الشرک و البدعه و قضیه الاستشفاع و التوسل و الزیاره و غیرها فی ضوء الاصول المستفاده من الکتاب و السنه | |||
| پدیدآوران = | |||
| | [[هادی، جعفر]] (مقرر) | ||
| | |||
[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نويسنده) | [[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نويسنده) | ||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 211/5 /س2ف9 | ||
| موضوع = | |||
بدعت و بدعت گذاران | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
توحید | توحید | ||
خط ۳۴: | خط ۲۴: | ||
شیعه امامیه - عقاید | شیعه امامیه - عقاید | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | مؤسسة الإمام الصادق(علیهالسلام) | ||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
| سال نشر = 1414 ق | |||
|مکان نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE3787AUTOMATIONCODE | |||
| | | چاپ =2 | ||
| | | تعداد جلد =1 | ||
| | | کتابخانۀ دیجیتال نور =14741 | ||
| | | کد پدیدآور = | ||
|کد | | پس از = | ||
| | | پیش از = | ||
}} | |||
خط ۵۸: | خط ۴۷: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
#ساده و بسيط بودن انديشه اسلامى و آسانى تكاليف در اين دين. | |||
#:در اين فصل مؤلف اين اصل را يكى از علل و اسباب انتشار سريع و گسترده دين اسلام در ميان اقوام مختلف معرفى مىكند. همچنين به آيات و رواياتى كه روح اسلام در آنها متجلى است، استناد مىنمايد. | |||
در اين فصل مؤلف اين اصل را يكى از علل و اسباب انتشار سريع و گسترده دين اسلام در ميان اقوام مختلف معرفى مىكند. همچنين به آيات و رواياتى كه روح اسلام در آنها متجلى است، استناد مىنمايد. | #:سپس اركان اسلام را كه عبارت است از ايمان به خدا، اظهار شهادتين، به پاداشتن نماز و پرداخت زكات يادآور شده و به استناد برخى از روايات، تكفير مسلمان را ناروا مىشمارد. تاكيد اسلام بر وحدت امت اسلامى و بيان موضع عالمان مسلمان درباره ناروا بودن تكفير مسلمان و... از ديگر مباحث اين فصل است. | ||
#اصاله الاباحه نه اصاله الحرمه. | |||
سپس اركان اسلام را كه عبارت است از ايمان به خدا، اظهار شهادتين، به پاداشتن نماز و پرداخت زكات يادآور شده و به استناد برخى از روايات، تكفير مسلمان را ناروا مىشمارد. تاكيد اسلام بر وحدت امت اسلامى و بيان موضع عالمان مسلمان درباره ناروا بودن تكفير مسلمان و... از ديگر مباحث اين فصل است. | #:در اين فصل مؤلف با استناد به اين كه در اديان گذشته نيز اصل اولى در امور روايى و اباحه بوده، جز در مواردى كه انبياء از چيزى منع نمايند، به ديدگاه قرآن كريم در تاييد اين اصل اشاره مىكند و معتقد است وظيفه پيامبران بيان محرمات است نه محللات. البته در خصوص اين اصل اين نكته را هم يادآور مىشود كه اين اصل فقط در مورد امور عادى زندگى صادق است، نه در مورد امورد عبادى كه نيازمند قصد قربت است. پس از آن نتايجى را بر اين اصل بار مىكند. | ||
#بدعت؛ تعريف و اقسام آن. | |||
#:در اين فصل به تعريف لغوى و اصطلاحى بدعت پرداخته شده و حكم بدعت از ديدگاه قرآن كريم و سنت شريف نبوى بيان مىگردد. | |||
#:چنانچه چيزى كه جزء دين نيست، جزء آن به شمار آيد، در دين بدعت ايجاد شده است. | |||
در اين فصل مؤلف با استناد به اين كه در اديان گذشته نيز اصل اولى در امور روايى و اباحه بوده، جز در مواردى كه انبياء از چيزى منع نمايند، به ديدگاه قرآن كريم در تاييد اين اصل اشاره مىكند و معتقد است وظيفه پيامبران بيان محرمات است نه محللات. البته در خصوص اين اصل اين نكته را هم يادآور مىشود كه اين اصل فقط در مورد امور عادى زندگى صادق است، نه در مورد امورد عبادى كه نيازمند قصد قربت است. پس از آن نتايجى را بر اين اصل بار مىكند. | #:در ادامه، موارد و مصاديق بدعت يادآورى مىشود. مؤلف معتقد است، تشخيص مصاديق بدعت نيازمند تفاوت نهادن ميان آداب و رسوم عرفى و امور تقليدى از اعمال دينى است كه در هر دو نوع بدعت و نوآورى امكان پذير است؛ اما تنها آن نوع بدعت كه در امور دينى صورت مىپذيرد، محكوم به حرمت خواهد بود. | ||
#:سپس ملاك و معيار شرعى بودن عمل بدعت آميز نبودن آن را يادآور مىشود. در پايان با استفاده از اين اصل، برخى از امورى را كه وهابيان به استناد آنها شيعيان و برخى ديگر از مسلمانان را بدعتگذار در دين معرفى مىكنند، نقد و بررسى مىكند. | |||
#دوستى پيامبر و اهل بيت(ع) در كتاب و سنت و آثار فردى و اجتماعى آن. | |||
#:در اين فصل لزوم دوستدارى پيامبر(ص) از ديدگاه قرآن يادآورى شده و عوامل فرمان خداوند به محبت ورزيدن نسبت به پيامبر(ص) ذكر مىگردد. پس از آن برخى احاديث كه از پيامبر(ص) روايت شده و در آنها به دوستى حضرت و اهل بيت وى و نيز اصحاب ايشان ترغيب و سفارش شده، نقل مىگردد. همچنين به آثار و فوائدى كه دوستى با ايشان در بردارد، اشاره مىشود. | |||
در اين فصل به تعريف لغوى و اصطلاحى بدعت پرداخته شده و حكم بدعت از ديدگاه قرآن كريم و سنت شريف نبوى بيان مىگردد. | #:با توجه به اين اصل، مؤلف بر اين باور است كه اين محبت و دوستى بايد به صورتى شايسته در حيات فردى و اجتماعى مسلمانان بروز و ظهور يابد، كما اين كه اين گونه بوده است. بر همين اساس مؤلف حفظ و نگهدارى آثار ارزشمند اسلامى، همچون مشاهد و بناهايى كه بر قبور انبياء و اولياء بنا نهاده شده، را لازم و ضرورى دانسته و ديدگاه وهابيان را درباره لزوم تخريب اين آثار، به جهت شرك آميز بودن آنها، با استناد به قرآن كريم و سنت نبوى، نقد مىكند. | ||
#توحيد و شرك در عبادت. | |||
چنانچه چيزى كه جزء دين نيست، جزء آن به شمار آيد، در دين بدعت ايجاد شده است. | #:در اين فصل مراحل هشتگانه توحيد(توحيد در ذات، صفات، خالقيت، عبادت و...) ذكر گرديده و حقيقت عبادت بيان مىشود. سپس ديدگاه رايج بين وهابيان در تقسيم توحيد به دو قسم: توحيد در ربوبيت؛ يعنى اعتقاد به يك خالق براى جهان و توحيد در الوهيت؛ يعنى توحيد در عبادت يادآورى شده و ديدگاه ايشان در مورد توحيد در عبادت كه بر اساس آن بوسيدن ضريح انبياء و اولياء، اقامه نماز در كنار مشاهد مشرفه، توسل و...شرك تلقى مىشود، به نقد كشيده مىشود. | ||
#اعتبار به نيات نه به ظواهر. | |||
در ادامه، موارد و مصاديق بدعت يادآورى مىشود. مؤلف معتقد است، تشخيص مصاديق بدعت نيازمند تفاوت نهادن ميان آداب و رسوم عرفى و امور تقليدى از اعمال دينى است كه در هر دو نوع بدعت و نوآورى امكان پذير است؛ اما تنها آن نوع بدعت كه در امور دينى صورت مىپذيرد، محكوم به حرمت خواهد بود. | #:در اين فصل تفاوت اسلام از ساير روشهاى بشرى درباره عمل و كردار يادآورى مىشود. اسلام، بر خلاف روشهاى بشرى، براى عمل تنها از آن جهت كه نيك است، ارزشى قائل نيست؛ بلكه عمل را در صورتى ارزشمند مىداند كه برخاسته از نيتى خالص و انگيزهاى پاك باشد. بنابراين توسل به انبياء و طلب شفاعت از ايشان، كه وهابيان با استناد بدانها شيعيان را مشرك مىخوانند، امرى روا شمرده مىشود و شواهد قرآنى و روايى فراوانى دارد. | ||
#قدرت غيبى انبياء و اولياء الهى. | |||
سپس ملاك و معيار شرعى بودن عمل بدعت آميز نبودن آن را يادآور مىشود. در پايان با استفاده از اين اصل، برخى از امورى را كه وهابيان به استناد آنها شيعيان و برخى ديگر از مسلمانان را بدعتگذار در دين معرفى مىكنند، نقد و بررسى مىكند. | #:در اين فصل با استناد به آيات قرآنى و روايات نبوى، برخوردارى انبياء و اولياء الهى از قدرت غيبى كه توسط خداوند به ايشان عنايت شده، به اثبات مىرسد. سپس امورى كه بر اين اصل مترتب مىشود، بيان مىگردد. مثلا اعتقاد به اين كه خداوند با دعاى پيامبر ضررى را از انسان دفع يا نفعى را عائد وى مىسازد، يا درخواست شفاى مريض و يا رد گمشده به دعاى پيامبر و...جائز شمرده مىشود. | ||
#تبرك جستن به ميراث پيامبر. | |||
#:در اين فصل مؤلف با يادآورى معناى توحيد در خالقيت، اين نكته را متذكر مىشود كه اين مرتبه از توحيد منافاتى با اين امر ندارد كه خداوند برخى از افعال خويش را از طريق اسباب، به صورت غير مباشر محقق سازد. بنابراين جريان فيض الهى از راههاى غير عادى امرى پذيرفتنى است. با اين مقدمه مؤلف به موضوع جواز تبرك جستن مسلمانان به آثار نبوى در زمان حيات ايشان و نيز بعد از وفات حضرت مىپردازد. | |||
#توسل به اسباب و وسائل. | |||
در اين فصل لزوم دوستدارى پيامبر(ص) از ديدگاه قرآن يادآورى شده و عوامل فرمان خداوند به محبت ورزيدن نسبت به پيامبر(ص) ذكر مىگردد. پس از آن برخى احاديث كه از پيامبر(ص) روايت شده و در آنها به دوستى حضرت و اهل بيت وى و نيز اصحاب ايشان ترغيب و سفارش شده، نقل مىگردد. همچنين به آثار و فوائدى كه دوستى با ايشان در بردارد، اشاره مىشود. | #:مؤلف با اشاره به نظام على و معلولى حاكم بر جهان ماده و اين كه اين نظام در وجود و بقاء و تاثير گذارى و عملكرد خود نيازمند به خداوند جهان آفرين است، تفاوت ديدگاه مادى و الهى را در اعتقاد به استقلال اسباب و علل مادى و عدم استقلال آنها در تاثيرگذارى مىداند. به گفته مؤلف توسل به اسباب با التفات به عدم استقلال آنها، شرك محسوب نمىشود و برخى مسببات در عالم داراى اسباب ناشناخته فراوانى هستند كه انبياء و اولياء الهى از آنها آگاهند. از اين رو توسل جستن به ايشان براى رسيدن به مطلوب شرك به شمار نمىآيد. | ||
#حيات انبياء و اولياء بعد از مرگ. | |||
با توجه به اين اصل، مؤلف بر اين باور است كه اين محبت و دوستى بايد به صورتى شايسته در حيات فردى و اجتماعى مسلمانان بروز و ظهور يابد، كما اين كه اين گونه بوده است. بر همين اساس مؤلف حفظ و نگهدارى آثار ارزشمند اسلامى، همچون مشاهد و بناهايى كه بر قبور انبياء و اولياء بنا نهاده شده، را لازم و ضرورى دانسته و ديدگاه وهابيان را درباره لزوم تخريب اين آثار، به جهت شرك آميز بودن آنها، با استناد به قرآن كريم و سنت نبوى، نقد مىكند. | #:مؤلف در اين فصل با اشاره به حقانيت مرگ، به حقيقت آن كه همان منتقل شدن از سرايى به سراى ديگر است، اشاره مىكند و ارواح انسانها را در سراى ديگر داراى حيات معرفى كرده، امكان برقرارى ارتباط با ارواح ايشان را با استناد به آيات قرآن و احاديث نبوى اثبات مىكند. | ||
#بهره بردن مردگان از اعمال زندگان. | |||
#:در اين فصل مؤلف با استناد به آيات قرآنى و احاديث نبوى به اثبات اين مطلب مىپردازد كه ميت از عملى كه غير او براى او انجام مىدهد، منتفع مىگردد. سپس ديدگاه مذاهب اسلامى را در تاييد اين موضوع يادآور شده و شبهات مطرح شده را پاسخ مىگويد. | |||
#زيارت قبور در سنت نبوى و سفر براى زيارت نبى مكرم اسلام(ص). | |||
در اين فصل مراحل هشتگانه توحيد(توحيد در ذات، صفات، خالقيت، عبادت و...) ذكر گرديده و حقيقت عبادت بيان مىشود. سپس ديدگاه رايج بين وهابيان در تقسيم توحيد به دو قسم: توحيد در ربوبيت؛ يعنى اعتقاد به يك خالق براى جهان و توحيد در الوهيت؛ يعنى توحيد در عبادت يادآورى شده و ديدگاه ايشان در مورد توحيد در عبادت كه بر اساس آن بوسيدن ضريح انبياء و اولياء، اقامه نماز در كنار مشاهد مشرفه، توسل و...شرك تلقى مىشود، به نقد كشيده مىشود. | #:در اين فصل مؤلف به آثار اخلاقى و تربيتى زيارت قبور انبياء، اولياء و صالحان اشاره كرده و به شبهات [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در اين باره پاسخ مىگويد. | ||
در اين فصل تفاوت اسلام از ساير روشهاى بشرى درباره عمل و كردار يادآورى مىشود. اسلام، بر خلاف روشهاى بشرى، براى عمل تنها از آن جهت كه نيك است، ارزشى قائل نيست؛ بلكه عمل را در صورتى ارزشمند مىداند كه برخاسته از نيتى خالص و انگيزهاى پاك باشد. بنابراين توسل به انبياء و طلب شفاعت از ايشان، كه وهابيان با استناد بدانها شيعيان را مشرك مىخوانند، امرى روا شمرده مىشود و شواهد قرآنى و روايى فراوانى دارد. | |||
در اين فصل با استناد به آيات قرآنى و روايات نبوى، برخوردارى انبياء و اولياء الهى از قدرت غيبى كه توسط خداوند به ايشان عنايت شده، به اثبات مىرسد. سپس امورى كه بر اين اصل مترتب مىشود، بيان مىگردد. مثلا اعتقاد به اين كه خداوند با دعاى پيامبر ضررى را از انسان دفع يا نفعى را عائد وى مىسازد، يا درخواست شفاى مريض و يا رد گمشده به دعاى پيامبر و...جائز شمرده مىشود. | |||
در اين فصل مؤلف با يادآورى معناى توحيد در خالقيت، اين نكته را متذكر مىشود كه اين مرتبه از توحيد منافاتى با اين امر ندارد كه خداوند برخى از افعال خويش را از طريق اسباب، به صورت غير مباشر محقق سازد. بنابراين جريان فيض الهى از راههاى غير عادى امرى پذيرفتنى است. با اين مقدمه مؤلف به موضوع جواز تبرك جستن مسلمانان به آثار نبوى در زمان حيات ايشان و نيز بعد از وفات حضرت مىپردازد. | |||
مؤلف با اشاره به نظام على و معلولى حاكم بر جهان ماده و اين كه اين نظام در وجود و بقاء و تاثير گذارى و عملكرد خود نيازمند به خداوند جهان آفرين است، تفاوت ديدگاه مادى و الهى را در اعتقاد به استقلال اسباب و علل مادى و عدم استقلال آنها در تاثيرگذارى مىداند. به گفته مؤلف توسل به اسباب با التفات به عدم استقلال آنها، شرك محسوب نمىشود و برخى مسببات در عالم داراى اسباب ناشناخته فراوانى هستند كه انبياء و اولياء الهى از آنها آگاهند. از اين رو توسل جستن به ايشان براى رسيدن به مطلوب شرك به شمار نمىآيد. | |||
مؤلف در اين فصل با اشاره به حقانيت مرگ، به حقيقت آن كه همان منتقل شدن از سرايى به سراى ديگر است، اشاره مىكند و ارواح انسانها را در سراى ديگر داراى حيات معرفى كرده، امكان برقرارى ارتباط با ارواح ايشان را با استناد به آيات قرآن و احاديث نبوى اثبات مىكند. | |||
در اين فصل مؤلف با استناد به آيات قرآنى و احاديث نبوى به اثبات اين مطلب مىپردازد كه ميت از عملى كه غير او براى او انجام مىدهد، منتفع مىگردد. سپس ديدگاه مذاهب اسلامى را در تاييد اين موضوع يادآور شده و شبهات مطرح شده را پاسخ مىگويد. | |||
در اين فصل مؤلف به آثار اخلاقى و تربيتى زيارت قبور انبياء، اولياء و صالحان اشاره كرده و به شبهات [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در اين باره پاسخ مىگويد. | |||
=== خاتمه === | === خاتمه === | ||
خط ۱۳۰: | خط ۹۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:کلام و عقاید]] | [[رده:کلام و عقاید]] | ||
[[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]] | [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]] | ||
[[رده:25 اردیبهشت الی 24 خرداد]] |
ویرایش