۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله، ' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'اينجانب' به 'اينجانب') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''محمدصادق نجمى'''، به سال 1315ش، در روستاى «هريس» از توابع شبستر، متولد شد. وى زندگى خود را اين گونه گزارش مىدهد: «پدرم، ثقةالاسلام، حاج ميرزا احمد آقا هريسى و چند تن از اجدادم، از علما و روحانيون مورد اعتماد مردم بودهاند. مادرم، از سادات كوهكمرى است. پدر وى، حاج ميرى آقا، عموى آيتالله حجت(ره) مىباشد. | '''محمدصادق نجمى'''، به سال 1315ش، در روستاى «هريس» از توابع شبستر، متولد شد. وى زندگى خود را اين گونه گزارش مىدهد: «پدرم، ثقةالاسلام، حاج ميرزا احمد آقا هريسى و چند تن از اجدادم، از علما و روحانيون مورد اعتماد مردم بودهاند. مادرم، از سادات كوهكمرى است. پدر وى، حاج ميرى آقا، عموى آيتالله حجت(ره) مىباشد. اينجانب تا حدود 15 سالگى، در همان روستا كه داراى مردمى متدين مىباشد، رشد كردهام؛ روستايى كه در اثر فراوانى آب، از طراوت و خرمى برخوردار است. مردم اين روستا، علاقهمند به مذهب و اهل بيت(ع) و پايبند به اصول اخلاقى مىباشند. | ||
هشت يا نه ساله بودم كه به مكتبخانه رفتم. تحصيل را با روخوانى قرآن شروع كردم و پس از آن با بخشى از ادبيات فارسى آشنا شدم. در آن روز در مكتبخانههاى آذربايجان، «گلستان» سعدى، «نصاب الصبيان»، «تاريخ وصاف»، «ابواب الجنان» و... آموزش داده مىشد. در تدريس برخى از اين كتابها، علاوه بر فراگيرى ادبيات فارسى، آموزش مسائل اخلاقى نيز مورد توجه بود. | هشت يا نه ساله بودم كه به مكتبخانه رفتم. تحصيل را با روخوانى قرآن شروع كردم و پس از آن با بخشى از ادبيات فارسى آشنا شدم. در آن روز در مكتبخانههاى آذربايجان، «گلستان» سعدى، «نصاب الصبيان»، «تاريخ وصاف»، «ابواب الجنان» و... آموزش داده مىشد. در تدريس برخى از اين كتابها، علاوه بر فراگيرى ادبيات فارسى، آموزش مسائل اخلاقى نيز مورد توجه بود. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
پس از اين دوره، در نزد پدرم «جامع المقدمات»، «سيوطى» و «شرح [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]» را فراگرفتم. تقريبا در پانزده سالگى، پدرم مرا به مدرسه «طالبيه تبريز» برد و از آن زمان به بعد من هم به صف طالبان علوم دينى پيوستم. شوق فراوانى نسبت به تحصيل علوم دينى داشتم. پس از يك سال و چند ماه توقّف در تبريز و تكميل كردن درسهايى كه نزد پدرم آغاز كرده بودم، سرانجام در اواخر تابستان سال 1332ش، رهسپار حوزه علميه قم شدم و با فضل خداوند در مدرسه فيضيّه سكونت گزيدم. ورود اين جانب به قم، با ماه محرم سال 1372ق، مصادف بود، چهار ماه پس از ورودم به قم، در ماه جمادىالاولى، حضرت آيتالله حجّت رحلت كرد. | پس از اين دوره، در نزد پدرم «جامع المقدمات»، «سيوطى» و «شرح [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]» را فراگرفتم. تقريبا در پانزده سالگى، پدرم مرا به مدرسه «طالبيه تبريز» برد و از آن زمان به بعد من هم به صف طالبان علوم دينى پيوستم. شوق فراوانى نسبت به تحصيل علوم دينى داشتم. پس از يك سال و چند ماه توقّف در تبريز و تكميل كردن درسهايى كه نزد پدرم آغاز كرده بودم، سرانجام در اواخر تابستان سال 1332ش، رهسپار حوزه علميه قم شدم و با فضل خداوند در مدرسه فيضيّه سكونت گزيدم. ورود اين جانب به قم، با ماه محرم سال 1372ق، مصادف بود، چهار ماه پس از ورودم به قم، در ماه جمادىالاولى، حضرت آيتالله حجّت رحلت كرد. | ||
دوران تحصيل | دوران تحصيل اينجانب از اين تاريخ تا سال 1359ش؛ يعنى تقريباً سى سال، ادامه داشت. در اين مدّت، علاوه بر تحصيل و تدريس دروس متداول حوزه علميّه، به تأليف و ترجمه كتابهاى متعدّدى موفّق شدم و هذا من فضل ربّى. بيشترين تحصيل اينجانب، در حوزه علميّه قم و بخشى ديگر در حوزه علميه مشهد بود، زيرا تقريباً نه ماه پس از ورودم به قم كه هوا رو به گرمى مىرفت، والدينم به قصد زيارت مشهد، وارد قم شدند و من نيز به همراه آنان به مشهد مقدّس عزيمت نمودم. در اين سفر، پدرم مقدمات توقّفم را در تعطيلات تابستانى در حوزه علميه مشهد، فراهم كرد و اجازه اقامتم را در يكى از حجرههاى مدرسه «خيرات خان»، از متولى اين مدرسه، آقاى دربندى دريافت نمود. اين برنامه كه مصادف با اولين ماههاى ورود آیتاللهميلانى از عراق به مشهد مقدس براى تعطيلات تابستانى بود، در سالهاى بعد هم برايم الگو شد و اكثر تعطيلات تابستانى را در مشهد مقدس مشغول تحصيل و مطالعه مىشدم. تأليف كتاب «سيرى در صحيحين»، از ثمرات اين حوزه مقدس و از عنايات حضرت على بن موسى الرضا(ع)مىباشد. | ||
در حوزه علميه قم، مدتى در مدرسه فيضيه و مدتى در مدرسه خان و مدتى نيز در مدرسه حجتيه اقامت داشتم. در مشهد مقدس نيز گاهى درمدرسه «خيرات خان» و گاهى در مدرسه ميرزا جعفر اقامت داشتم. پس از انتشار جلد اول كتاب «سيرى در صحيحين»، چند ماه با اجازه آيتالله ميلانى، در مدرسه وى و در حجره مخصوص او اقامت داشتم. اين در شرايطى بود كه مطالعه و تأليف جلد دوم همين كتاب را پيگيرى مىكردم و عنايات خاص آن مرد بزرگ نيز تشويقى بر ادامه اين تأليف بود و جلد اول همين كتاب را با تفسير «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]» و «[[المراجعات]]»، به عنوان جايزه به طلاب هديه مىداد. تحصيلات من تنها در علوم حوزوى بود، اما با تلاش شهيد بهشتى، يك كلاس آموزش زبان انگليسى شبانه در دبيرستان «دين و دانش» قم تشكيل مىشد و عدهاى از طلاب كه بنده هم جزء آنان بودم، در آن شركت مىنموديم». | در حوزه علميه قم، مدتى در مدرسه فيضيه و مدتى در مدرسه خان و مدتى نيز در مدرسه حجتيه اقامت داشتم. در مشهد مقدس نيز گاهى درمدرسه «خيرات خان» و گاهى در مدرسه ميرزا جعفر اقامت داشتم. پس از انتشار جلد اول كتاب «سيرى در صحيحين»، چند ماه با اجازه آيتالله ميلانى، در مدرسه وى و در حجره مخصوص او اقامت داشتم. اين در شرايطى بود كه مطالعه و تأليف جلد دوم همين كتاب را پيگيرى مىكردم و عنايات خاص آن مرد بزرگ نيز تشويقى بر ادامه اين تأليف بود و جلد اول همين كتاب را با تفسير «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]» و «[[المراجعات]]»، به عنوان جايزه به طلاب هديه مىداد. تحصيلات من تنها در علوم حوزوى بود، اما با تلاش شهيد بهشتى، يك كلاس آموزش زبان انگليسى شبانه در دبيرستان «دين و دانش» قم تشكيل مىشد و عدهاى از طلاب كه بنده هم جزء آنان بودم، در آن شركت مىنموديم». |
ویرایش